English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 220 (5 milliseconds)
English Persian
clean حرکت بدون نقص
cleaned حرکت بدون نقص
cleanest حرکت بدون نقص
cleans حرکت بدون نقص
Search result with all words
cylinder 1-گروه شیارها روی دیسک . 2-شیارها روی یک وسیله چند دیسکه که بدون حرکت نوک خواندن / نوشتن قابل دستیابی است
cylinders 1-گروه شیارها روی دیسک . 2-شیارها روی یک وسیله چند دیسکه که بدون حرکت نوک خواندن / نوشتن قابل دستیابی است
direct مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directed مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
travelling حرکت بدون پوشش ومراقبت
stagnant بدون حرکت
standstill بدون حرکت
swing هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
swings هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
mush افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
axle stub اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
change of edge تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن
free wheel حرکت بدون رکاب زدن
ooch حرکت غیرمجاز قایق بدون باد
stabile بدون حرکت بی حرکت
Other Matches
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
but بدون
without بدون
to a certainty بدون شک
undoubtedly بدون شک
sans بدون
and no mistake بدون شک
goalless بدون گل
doubtlessly بدون شک
indubitable بدون شک
acheilous بدون لب
acheilos بدون لب
i'll warrant بدون شک
not nearctic بدون
obtrusively بدون حق
ex- بدون
ex بدون
undoubted بدون شک
unstressed بدون مد
wanting بدون
bottomless بدون ته
bares بدون روکش
irrespective بدون مراعات
barest بدون روکش
under one's own steam <idiom> بدون کمک
barer بدون روکش
discontinuously بدون اتصال
bared بدون روکش
bare بدون روکش
wing it <idiom> بدون آمادگی
unattended بدون متصدی
endless بدون پایان
backless بدون پشت
non delay بدون تاخیر
indiscriminately بدون تمیز
unequivocally بدون ابهام
nonstop بدون توقف
failure free بدون خرابی
unconditional بدون قیدوشرط
unmanned بدون سرنشین
nonboresafe بدون ضامن
unwary بدون نگرانی
unexceptional بدون استثنا
intestate بدون وصیت
recoilless بدون لنگر
smokeless بدون دود
disposed بدون پوشش
to be sure <idiom> مطمئنا ،بدون شک
baring بدون روکش
nonsyllabic بدون هجایی
disconnectedly بدون ارتباط
dimensionless بدون بعد
backless بدون پشتی
sans ceremonie بدون تشریفات
cordless بدون سیم
sans recours بدون رجوع
seamless بدون درز
exposed بدون پوشش
with in compass بدون مبالغه
undoubted بدون تردید
cold turkey بدون آمادگی
scoreless بدون امتیاز
without milk بدون شیر
decaffeinated بدون کافئین
in vain <idiom> بدون تفثیروموفقیت
no doubt بدون تردید
diamensionless بدون بعد
diamensionless بدون اندازه
faceless بدون ویژگی
faceless بدون صورت
deice بدون یخ کردن
unleaded بدون سرب
off hand بدون آمادگی
nothing if not <idiom> مطمئنا،بدون شک
degas بدون گازکردن
dealated بدون بال
run on بدون وقفه
excluding meals بدون غذا
exclusive of بدون در نظرگرفتن
tax-free <adj.> بدون مالیات
workless بدون عمل
pathless بدون جاده
static بدون تحرک
frozen بدون ترقی
unceasing بدون وقفه
wireless <adj.> بدون سیم
inapproachable بدون دسترسی
incognizant بدون شناسایی
without recourse بدون رجوع
cordless <adj.> بدون سیم
constantly بدون تغییر
immusical بدون هماهنگی
immethodical بدون اسلوب
tax-exempt <adj.> بدون مالیات
non-taxable <adj.> بدون مالیات
zero-rated <adj.> بدون مالیات
non-assessable <adj.> بدون مالیات
taxless <adj.> بدون مالیات
unoccupied بدون مستاجر
free from taxes <adj.> بدون مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> بدون مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> بدون مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> بدون مالیات
safely بدون خطر
holdless بدون گیره
zero elasticity بدون کشش
incommunicable بدون رابطه
without recourse بدون حق مراجعه
inoperculate بدون دریچه
free trader بدون گمرک
intolerantly بدون بردباری
free play بدون محدودیت
free of tax بدون مالیات
inviscid بدون لزوجت
without justification بدون مجوز
quiescently بدون جنبش
unprofitable بدون سود
free from slip بدون لغزش
irreflexive بدون واکنش
free from backlash بدون لقی
flavorless بدون مزه
irrespective of بدون ملاحظه
aimlessly بدون مقصد
on the square بدون کجی
faultless بدون خطا
inofficial بدون اجازه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com