Total search result: 204 (17 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
roam |
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن |
roamed |
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن |
roaming |
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن |
roams |
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن |
|
|
Other Matches |
|
HyperTerminal |
برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد |
signalling |
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده |
snaked |
دارای حرکت مارپیچی بودن |
snake |
دارای حرکت مارپیچی بودن |
head for |
به سمت معینی در حرکت بودن |
ambulate |
حرکت کردن درحرکت بودن |
snakes |
دارای حرکت مارپیچی بودن |
synchronised |
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت |
synchronizes |
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت |
wing and wing |
حرکت با باز بودن کامل بادبانها |
synchronises |
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت |
synchronize |
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت |
synchronising |
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت |
durable |
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد |
availability |
آنچه به آسانی بدست آید |
To do something with ease(easily). |
کاری را به آسانی انجام دادن |
It takes a bit of doing. |
همچین کارزیاد آسانی هم نیست |
no sweat <idiom> |
بیتعارف ،به آسانی به انجام رساندن |
guinea pig |
کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه |
guinea pigs |
کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه |
electronic |
سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند |
ocr |
طرح حرف که توسط خواننده OCR به آسانی قابل خواندن باشد |
differential ailerons |
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است |
flowchart |
صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند |
flow diagram |
صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند |
Visual Basic |
ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود |
transmitters |
فرستنده |
transmitter |
فرستنده |
agent |
فرستنده |
senders |
فرستنده |
sender |
فرستنده |
consignor |
فرستنده |
chooser |
فرستنده |
agents |
فرستنده |
transmitting set |
فرستنده |
wireless station |
فرستنده |
forwarder |
فرستنده |
shipper |
فرستنده |
dispatcher |
فرستنده |
sending set |
فرستنده |
waving |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waves |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waved |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
wave |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
feinted |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinting |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feint |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feints |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
amateur station |
فرستنده تفننی |
amateur transmitter |
فرستنده اماتور |
senders |
فرستنده پیام |
consignor |
فرستنده کالا |
mobile station |
فرستنده متحرک |
television broadcasting station |
فرستنده تلویزیون |
service area |
برد فرستنده |
sending state |
کشور فرستنده |
forwarding country |
کشور فرستنده |
sender |
فرستنده پیام |
pulse transmitter |
فرستنده پالس |
transmitter |
فرستنده رادیویی |
transmitter |
دستگاه فرستنده |
transmitting antenna |
انتن فرستنده |
transreceiver |
فرستنده و گیرنده |
noise transmitter |
فرستنده پارازیت |
jamming transmitter |
فرستنده پارازیت |
intermediate transmitter |
فرستنده میانی |
intermediate transmitter |
فرستنده واسطه |
emergency transmitter |
فرستنده اضطراری |
transmitters |
دستگاه فرستنده |
broadcast station |
ایستگاه فرستنده |
transmitters |
فرستنده رادیویی |
transceiver |
فرستنده و گیرنده |
mouses |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
mouse |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
route order |
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه |
cards |
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن |
card |
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن |
handset |
دستگاه فرستنده وگیرنده |
handsets |
دستگاه فرستنده وگیرنده |
reversing |
داده ازگیرنده به فرستنده |
reverses |
داده ازگیرنده به فرستنده |
radio telephone transmitter |
فرستنده تلفن بیسیم |
reversed |
داده ازگیرنده به فرستنده |
reverse |
داده ازگیرنده به فرستنده |
amateur station call letters |
علامت فرستنده تفننی |
amateur bands |
باندهای فرستنده تفننی |
long wave transmitter |
فرستنده موج بلند |
handie talkie |
فرستنده دستی کوچک |
transceiver |
دستگاه گیرنده فرستنده |
transmissive |
انتقال دهنده فرستنده |
impluse sender |
فرستنده ضربه جریان |
shipper |
فرستنده کالا با کشتی |
directive sending |
فرستنده جهت دار |
directional transmitter |
فرستنده جهت دار |
broadcasting station |
ایستگاه رادیویی فرستنده |
trackball |
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند |
fish tailing |
حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت] |
cruises |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruised |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
tapes |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
taped |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
tape |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
stroke |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
cruising |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
strokes |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
cruise |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
stroking |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
move off the ball |
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ |
stroked |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
squad car |
اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده |
squad cars |
اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده |
ultrashort wave transmitter |
فرستنده موج خیلی کوتاه |
cross talk |
تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده |
irrelation |
بی ارتباطی |
inconsequence |
بی ارتباطی |
incorerence rency |
بی ارتباطی |
tie line |
خط ارتباطی |
long distance line |
خط ارتباطی |
disconnectedness |
بی ارتباطی |
communication line |
خط ارتباطی |
transferring |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
transfer |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
counter clockwise |
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت |
compound motion |
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی |
transfers |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
station break |
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی |
frequency drift |
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور |
doppler effect |
اثر برگشت امواج روی فرستنده |
carrier |
فرستنده بار شرکت حمل و نقل |
carriers |
فرستنده بار شرکت حمل و نقل |
omnidirectional |
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب |
transmitter signal element timing |
زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده |
maintain watch |
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی |
communication system |
نظام ارتباطی |
networks |
شبکه ارتباطی |
association neuron |
نورون ارتباطی |
association areas |
مناطق ارتباطی |
long distance cable |
کابل ارتباطی |
association nuclei |
هستههای ارتباطی |
association pathway |
گذرگاه ارتباطی |
trunk cable |
کابل ارتباطی |
communication device |
دستگاه ارتباطی |
communication interface |
میانجی ارتباطی |
telecommunication cable |
کابل ارتباطی |
communication cable |
کابل ارتباطی |
communication link |
اتثال ارتباطی |
communication network |
شبکه ارتباطی |
communication circuit |
مدار ارتباطی |
communication protocol |
پروتکل ارتباطی |
communication channel |
کانال ارتباطی |
communication channel |
مجرای ارتباطی |
communications terminal |
ترمینالهای ارتباطی |
communication channel |
کانل ارتباطی |
communication channels |
وسایل ارتباطی |
routes of communication |
مسیرهای ارتباطی |
network |
شبکه ارتباطی |
routes of communication |
کانالهای ارتباطی |
relationship therapy |
درمان ارتباطی |
answer/originate |
رسانه ارتباطی |
communication link |
پیوند ارتباطی |
route |
مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه |
routes |
مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه |
universal |
transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع |
communication |
مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند |
receive |
پذیرش داده از یک خط ارتباطی |
engineering circuit |
کانال ارتباطی فنی |
bands |
مدار ارتباطی که سیگنال |
line of communications |
خطوط ارتباطی زمین |
communication control character |
کاراکتر کنترل ارتباطی |
receives |
پذیرش داده از یک خط ارتباطی |
disrelation |
عدم ارتباط بی ارتباطی |
communication |
مراوده وسایل ارتباطی |
band |
مدار ارتباطی که سیگنال |
frontal association area |
منطقه ارتباطی پیشانی |
transceiver |
گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند |
backwards |
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل |
backward |
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل |
vor |
وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن |
dedicated |
خط ارتباطی برای کار خاص |
air ground liaison code |
کدهای ارتباطی زمینی وهوایی |
aberration |
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد |
clocking |
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی |
radio fix |
تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش |
drags |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
dragged |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
drag |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
mouse |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
mouses |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
relative |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
momentum |
سرعت حرکت شتاب حرکت |
answer |
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی |
channels |
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده |
crosstalk |
واسط بین دو کابل ارتباطی یا کانال |
connects |
اتصال دو نقط ه مدار یا شبکه ارتباطی |
channelled |
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده |
channel |
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده |
optical |
سیستم ارتباطی با استفاده از فیبر نوری |
connect |
اتصال دو نقط ه مدار یا شبکه ارتباطی |
channeled |
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده |
channeling |
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده |