Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (16 milliseconds)
English
Persian
wash
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
washed
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
washes
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
Other Matches
ooch
حرکت غیرمجاز قایق بدون باد
fore
جلوی قایق
bowed
قسمت جلوی قایق
bowing
قسمت جلوی قایق
bow
قسمت جلوی قایق
afterleech
بادبان جلوی قایق
foresheets
فضای جلوی قایق
bows
قسمت جلوی قایق
backwind
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
head down
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
head off
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
head up
بردن قسمت جلوی قایق بسمت باد
burns
کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
burn
کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
vital point
حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
false starts
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
false start
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
leg before wicket
حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن
tacking
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
course line shot
تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
close aboard
نزدیک به قایق دیگر
yaw
حرکت جنبی قایق
yawed
حرکت جنبی قایق
beats
حرکت قایق بسمت باد
sculls
حرکت قایق در اب به وسیله پارو
underway
شروع حرکت قایق در اب باکنترل
sculled
حرکت قایق در اب به وسیله پارو
freed
حرکت قایق در جلو باد
scull
حرکت قایق در اب به وسیله پارو
beat
حرکت قایق بسمت باد
frees
حرکت قایق در جلو باد
free
حرکت قایق در جلو باد
trolling
ماهیگیری با حرکت قایق و ازعقب ان
freeing
حرکت قایق در جلو باد
fender
بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
frostbiter
قایق مخصوص حرکت درهوای سرد
headings
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
sculled
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
heading
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
scull
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculls
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
wave kick
حرکت روی جلوی تخته موج با ضربه زدن یا کشیدن یک پادر موج
privileged
مجاز به ادامه مسیر و گرفتن سرعت درصورت رسیدن قایق دیگر به ان
starboard tack
حرکت قایق بااستفاده از باددر سمت راست
jibing
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibed
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibe
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibes
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
gibes
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
tack
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacking
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacks
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacked
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
hydroplane
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
in irons
نقص در تعیین سمت حرکت که در نتیجه قایق بعقب بر می گردد
pushaway
غلطاندن گوی بولینگ از جلوبدن حرکت پارو با دورشدن تیغه از قایق
on the move
<idiom>
حرکت از مکانی به مکان دیگر
blankest
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
blank
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
carry
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carried
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carries
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carrying
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
tabbing
ترتیب حرکت تمرکز از یک دگمه یا میدان به دیگر با انتخاب کلید tab
shoot the duck
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
canopies
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
scull
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculls
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculled
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
change of edge
تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن
chasse
نوعی حرکت با پاها بصورت یک پا روی زمین و یک پای دیگر روی هوا
slewing
سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
blitter
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
shore to shore movement
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
end around
تغییر حرکت بازیگر از گوش به گوش دیگر
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
wildcat
غیرمجاز
wildcats
غیرمجاز
unauthorized
غیرمجاز
illicit
غیرمجاز
unallowable
غیرمجاز
unlicensed
غیرمجاز
interference
ممانعت غیرمجاز
contraband
کالای غیرمجاز
interfere
سد کردن غیرمجاز
obstructions
سد کردن غیرمجاز
interfered
سد کردن غیرمجاز
obstruction
سد کردن غیرمجاز
interferes
سد کردن غیرمجاز
double hit
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
illegal
حرام غیرمجاز
gavel
بهره غیرمجاز
gavels
بهره غیرمجاز
hold
گرفتن غیرمجاز توپ
holds
گرفتن غیرمجاز توپ
elbowing
ضربه غیرمجاز با ارنج
carry
حمل غیرمجاز توپ
carried
حمل غیرمجاز توپ
crackback
نوعی سد کردن غیرمجاز
carries
حمل غیرمجاز توپ
carrying
حمل غیرمجاز توپ
block
سدکردن غیرمجاز حریف
blocked
سدکردن غیرمجاز حریف
blocks
سدکردن غیرمجاز حریف
chip
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
exclusion area
منطقه غیرمجاز از نظر دسترسی
interference
سد کردن غیرمجاز راه حریف
high stick
بالا بردن غیرمجاز چوب
water bailiffs
مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
throw forward
بردن غیرمجاز توپ به جلو
hooking
سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
finger hold
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
face hold
گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
boat space
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
encroaching
قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
fast pill
ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
jab checking
فروبردن غیرمجاز مستقیم چوب لاکراس به بدن حریف
jerks
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerking
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerked
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerk
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
frontward
جلوی
former
جلوی
feont
جلوی
showboat
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
hold
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
forward
جلوی گستاخ
fore
جلوی درجلو
at the fore
در جلوی کشتی
forwarded
جلوی گستاخ
before my very eyes
جلوی چشمهایم
in the way
جلوی راه
sincipital
واقع در جلوی سر
prior
پیشین جلوی
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
holding
گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
he was otherwise ordered
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
forward area
منطقه جلوی رزم
Get out of my sight!
<idiom>
از جلوی چشمم دور شو!
camber
انحنای جلوی اسکی
nose spray
بسکهای جلوی گلوله
deck
سکوی جلوی تانک
forward echelon
رده جلوی نبرد
front mud guard
گلگیر جلوی اتومبیل
front wing
گلگیر جلوی اتومبیل
googol
عدد یک با صد صفر در جلوی ان
head sail
بادبان جلوی دکل
windshield
شیشه جلوی اتومبیل
windshields
شیشه جلوی اتومبیل
cambers
انحنای جلوی اسکی
under one's nose
<adv.>
جلوی چشم کسی
decked
سکوی جلوی تانک
decks
سکوی جلوی تانک
ackermanaxle
محور جلوی اتومبیل
bowling crease
خط موازی جلوی پایه ها
prowords
کلمات جلوی جملات
Get out of my face!
<idiom>
از جلوی چشمم دور شو!
I walked past the shop ( store ) .
از جلوی فروشگاه گذشتم
wind screen
شیشه جلوی اتومبیل
anticum
جرز جلوی معبد
to get in the way
جلوی راه را گرفتن
to stop the bus
جلوی اتوبوس را گرفتن
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com