Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
vacillation
حرکت نوسانی دودلی
Other Matches
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
oscillating motion
حرکت نوسانی
simple harmonic motion
حرکت نوسانی ساده
hesitation
دودلی
hesitatingly
با دودلی
acatalepsy
دودلی
indetermination
دودلی
shilly-shallying
دودلی
hertzprung russel diagram
دودلی
shilly-shallied
دودلی
shilly-shallies
دودلی
shilly-shally
دودلی
half hearted
از روی دودلی
hesitance
دودلی تردید
doubts
گمان دودلی
hesitancy
دودلی تردید
doubting
گمان دودلی
doubted
گمان دودلی
doubt
گمان دودلی
shilly shally
دودلی داشتن
haltingly
درنگ کنان ازروی دودلی
swingable
نوسانی
oscillating
نوسانی
oscillatory
نوسانی
pendulous
نوسانی
swingy
نوسانی
vacillatory
نوسانی
oscillating current
جریان نوسانی
spheroidize
گداختن نوسانی
oscillating resistance
مقاومت نوسانی
pulsation welding
جوشکاری نوسانی
oscillating quantity
کمیت نوسانی
oscillating lubricator
روغن ده نوسانی
recipocal milling
فرزکاری نوسانی
undulation
جنبش نوسانی
flail
الت نوسانی هر چیزی
lateral and sway bracing
حرکات جانبی و نوسانی
oscillating sort
مرتب کردن نوسانی
rocked
تکان نوسانی دادن
rocks
تکان نوسانی دادن
izod pendulum hammer
چکش نوسانی ایزود
oscillating sort
جور کردن نوسانی
flailed
الت نوسانی هر چیزی
flailing
الت نوسانی هر چیزی
flails
الت نوسانی هر چیزی
yawing
انحراف نوسانی ناو
rock
تکان نوسانی دادن
undulaory
موجی نوسانی موج نما
battens
قاب نوسانی ماشین بافندگی قید
batten
قاب نوسانی ماشین بافندگی قید
oscillator
دستگاه تولید برق نوسانی دررادیو
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
infrasonic
دارای تواتر و نوسانی پایین تر از شنوایی بشر
reversal
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
reversals
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
salomon damper
خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
superheterodyne
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
motionless
بی حرکت
moveless
بی حرکت
movement
حرکت
afloat
در حرکت
agog
در حرکت
shifts
حرکت
shifted
حرکت
stock-still
بی حرکت
vapid
بی حرکت
move
حرکت
progressing
حرکت
progresses
حرکت
progressed
حرکت
progress
حرکت
departures
حرکت
departure
حرکت
stills
بی حرکت
stillest
بی حرکت
stiller
بی حرکت
still
بی حرکت
scrolling
حرکت
as you were
حرکت از نو
shift
حرکت
stationary
بی حرکت
animations
حرکت
locomotion
حرکت
moved
حرکت
statist
بی حرکت
geste
حرکت
gest
حرکت
immobile
بی حرکت
stirabout
حرکت
stock still
بی حرکت
moves
حرکت
animation
حرکت
behaviour
حرکت
animal
حس و حرکت
travels
حرکت
animals
حس و حرکت
haviour
حرکت
traveled
حرکت
behavior
حرکت
behaviuor
حرکت
frozen
بی حرکت
travel
حرکت
traverses
حرکت
on the move
در حرکت
traversing
حرکت
motion
حرکت
circulations
حرکت
maneuver
حرکت
circulation
حرکت
inert
بی حرکت
traversed
حرکت
oi
در حرکت
demeanor
حرکت
traverse
حرکت
otiose
بی حرکت
motioned
حرکت
hold still
<idiom>
بی حرکت
pat
بی حرکت
stirs
حرکت
square move
حرکت
running
در حرکت
vowel point
حرکت
demeanour
حرکت
sedentary
بی حرکت
agoing
در حرکت
motions
حرکت
ambulation
حرکت
pats
بی حرکت
patted
بی حرکت
gesturing
حرکت
gestured
حرکت
gesture
حرکت
stir
حرکت
stirred
حرکت
stirrings
حرکت
patting
بی حرکت
motioning
حرکت
dyskinesia
حرکت پریشی
downward movement
حرکت رو به پایین
earthmoving
حرکت زمین
elastic behavior
حرکت ارتجاعی
maneuver and fire
اتش و حرکت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com