| Total search result: 204 (15 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| reverse |
حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ |
| reversed |
حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ |
| reverses |
حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ |
| reversing |
حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| prints |
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد |
| print |
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد |
| printed |
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد |
| shift keys |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
| shift key |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
| normalised |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
| normalises |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
| normalize |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
| normalising |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
| normalizes |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
| letter quality printer |
چاپگر با کیفیت حروف خوب چاپگر با کیفیت عالی |
case |
حروف بزرگ یا حروف معمولی |
| cases |
حروف بزرگ یا حروف معمولی |
| fully |
حروف ایجاد شده توسط چاپگر در یک عمل |
| barrel printer |
نوعی چاپگر که حروف روی لوله چرهان آن قرار دارند |
| upper case |
حروف بزرگ |
| caps |
حروف بزرگ |
| capitalization |
نوشتن با حروف بزرگ |
| caps |
حالت بزرگ حروف |
| capitals |
حالت بزرگ حروف |
| cap height |
ارتفاع حروف بزرگ |
| printed |
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل |
| print |
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل |
| prints |
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل |
| port |
پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند. |
| overlapped |
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن |
| overlaps |
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن |
overlap |
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن |
| cases |
کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند |
case |
کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند |
| shouts |
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ |
| shouting |
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ |
| shout |
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ |
cypher |
[حروف بزرگ الفبا در طرح های متقارن] |
| shouted |
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ |
| multipass overlap |
سیستمی که چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matria-dot ایجاد میکند با تکرا خط حروف ولی تغییر مکان به آرامی |
| paper |
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر |
| papered |
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر |
| papers |
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر |
| papering |
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر |
| slew |
حرکت دادن کاغذ از میان یک چاپگر |
| carriage |
کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند |
| carriages |
کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند |
| spark printer |
چاپگر حرارتی که حروف را روی کاغذ حرارتی با جرقه الکتریکی تولید میکند |
| randomly |
حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی |
| random |
حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی |
| lasers |
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود. |
| laser |
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود. |
| capitalization |
عمل یک کلمه پردازکه یک خط یا بلاک متن رابه حروف بزرگ تبدیل میکند |
| overlapped |
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند. |
overlap |
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند. |
| overlaps |
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند. |
| friction feed |
مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند |
| caps |
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند |
| capitals |
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند |
| thermal |
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند |
| printwheel |
چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود |
| printed |
فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است |
| prints |
فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است |
| print |
فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است |
| printed |
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند |
| print |
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند |
| prints |
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند |
| solids |
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel |
| solid |
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel |
| matrix |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
| matrixes |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
| upper case |
حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند |
| printhead |
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است |
| skip |
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ |
| skips |
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ |
| skipped |
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ |
| carriages |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
| carriage |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
| fortran |
یک زبان سطح بالابرای انجام محاسبات ریاضی علمی و مهندسی |
| bi directional |
چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند. |
| seahorses |
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی |
| interlap |
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند |
| seahorse |
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی |
| xerographic printer |
چاپگر تصویربردار از عکس چاپگر تصویر بردار |
| pans |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
| pan- |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
| pan |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
| readout |
وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند |
| block letter |
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر |
| self- |
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند |
| Linotype |
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند |
| separated |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
| separates |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
| separate |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
| wire matrix printer |
یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی |
| inferior figures |
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند. |
| pmos |
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود |
| cmos |
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary |
| monotype |
ماشین حروف ریزی و حروف چینی |
| splices |
نیمه نیمه رویهم گذاشتن |
| splicing |
نیمه نیمه رویهم گذاشتن |
| splice |
نیمه نیمه رویهم گذاشتن |
| semilustrous |
نیمه درخشان نیمه مجلل |
| imbricate |
نیمه نیمه روی هم گذاشتن |
| spliced |
نیمه نیمه رویهم گذاشتن |
| semipublic |
نیمه عمومی نیمه دولتی |
spinning wheel |
چرخ ریسندگی [این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.] |
| tractor feed |
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود |
| refresh memory |
واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند |
| download |
1-بارکردن برنامه یا بخشی از داده ازمحدودهای ازکامپیوتر ها توسط خط تلفن . 2-بار کردن داده از CPU به کامپیوتر کوچک 3-ارسال نوشتار چاپگر ذخیره شده روی دیسک به چاپگر |
| graphics |
ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند |
| user |
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است |
| users |
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است |
| type |
حروف چاپی حروف چاپ |
| typed |
حروف چاپی حروف چاپ |
| types |
حروف چاپی حروف چاپ |
| feeds |
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود |
| feed |
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود |
| non destructive cursor |
صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند |
| semi naufragium |
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی |
| spoonerism |
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف |
| shift |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
| shifted |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
| shifts |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
| differential ailerons |
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است |
| electrosensitive printer |
چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی |
| My grandparents are six feet under. <idiom> |
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند. |
| megalomania |
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ |
| NDR |
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد |
| half life |
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر |
| museum piece |
آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ] |
| fossil |
آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ] |
| macropterous |
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال |
| big game |
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری |
| italic |
حروف یک وری حروف کج |
| infra red link |
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد |
| IrDA |
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند |
| syllabary |
حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی |
| beneficial occupancy |
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام |
| grandparent |
پدر بزرگ یا مادر بزرگ |
| grandam |
مادر بزرگ ننه بزرگ |
| so large |
چندان بزرگ بقدری بزرگ |
| grandparents |
پدر بزرگ یا مادر بزرگ |
| from mid may to mid june |
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون |
| cray |
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ |
| wave |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
| waved |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
| waves |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
| waving |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
| feints |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
| feinted |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
| feinting |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
| feint |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
| mouses |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
| mouse |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
| route order |
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه |
| trackball |
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند |
| cruise |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
| move off the ball |
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ |
| cruised |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
| strokes |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
| stroking |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
| taped |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
| stroke |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
| cruising |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
| fish tailing |
حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت] |
| tape |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
| tapes |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
| cruises |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
| stroked |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
| semifinal |
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی |
| transferring |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
| transfers |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
| compound motion |
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی |
| transfer |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
| counter clockwise |
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت |
aberration |
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد |
| drags |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
| drag |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
| dragged |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
| mouse |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
| mouses |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
| relative |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
| momentum |
سرعت حرکت شتاب حرکت |
| angle of depression |
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله |
| skull |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
| moving havens |
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی |
| skulls |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
| printers |
چاپگر |
| non impact printer |
چاپگر |
| printer |
چاپگر |
| xerographic printer |
چاپگر |
| panel |
چاپگر |
| panels |
چاپگر |
| travelling overwatch |
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش |
| midnight |
نیمه شب |
| moiety |
نیمه |
| semis |
نیمه |
| semi |
نیمه |
| part way |
نیمه |
| in noon of night |
در نیمه شب |
| mid- |
نیمه |
| division line |
خط نیمه |
| mid |
نیمه |