Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
soldier's deposits
حسابهای پس انداز سربازان
Other Matches
budgetary accounts
حسابهای تخمینی
outstanding accounts
حسابهای پرداخت نشده
pay up
حسابهای معوقه را تسویه کردن
ready reckoner
کتابچه یاجدولی که حسابهای عمل شده واماده دران موجوداست
average propensity to save
میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
saving institutions
موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
deflection board
طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
men
سربازان
the rank and file
سربازان
appropriation
بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
troop housing
کوی سربازان
draftees
سربازان وفیفه
campoo
اردوی سربازان
paratroops
سربازان چترباز
service club
باشگاه سربازان
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
mortar report
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
troops
افراد قسمتها سربازان
to send soldiers into the streets
سربازان را به خیابانها فرستادن
conscript army
ارتش سربازان وفیفه
squad room
اطاق خواب سربازان
to drill soldiers
سربازان رامشق دادن
tunics
کت کوتاه سربازان انگلیس
tunic
کت کوتاه سربازان انگلیس
troop
عده سربازان استواران
trooped
عده سربازان استواران
trooping
عده سربازان استواران
soldier's manual
ائین نامه راهنمای سربازان
The soldiers died from illness and hunger.
سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
ambushed
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambush
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushes
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushing
مخفی گاه سربازان برای حمله
cannon fodder
[soldiers pointlessly and unscrupulously sacrificed]
خوراک توپ
[سربازان بیهوده و بی وجدانه قربانی شده]
swagger cane
عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
emergency establishment
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
mid wicket
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
half area
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
nuncupative will
در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
war crimes
اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
active list
فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
buddy system
سیستم گماشتن هم خرج برای سربازان سیستم تقویت روحیه با گماشتن همرزم
Mamluk Carpets
فرش مملوک
[ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
saver
پس انداز کن
forehanded
پس انداز کن
savings
پس انداز
ex post saving
پس انداز
ex ante saving
پس انداز
aggregate saving
پس انداز کل
saving
پس انداز
deposits
پس انداز
irrigator
اب انداز
deposit
پس انداز
thrift
پس انداز
initiator terminator
راه انداز
howitzer
خمپاره انداز
intrigant
پشت هم انداز
hand rail
دست انداز
intriguant
پشت هم انداز
footcloth
پای انداز
intriguer
پشت هم انداز
procrastinator
تعویق انداز
line starter
راه انداز خط
divisive
تفرقه انداز
jaculator
نیزه انداز
jack ketch
طناب انداز
parapet
دست انداز
parapets
دست انداز
abortifacient
بچه انداز
actual saving
پس انداز واقعی
grenadier
نارنجک انداز
buttonhook
دکمه انداز
crapshooter
طاس انداز
cannoneer
توپ انداز
compulsory saving
پس انداز اجباری
forced saving
پس انداز اجباری
ejector
بیرون انداز
ecbolic
جنین انداز
dissaving
پس انداز منفی
bumpiness
دست انداز
firer
سوخت انداز
bank of deposit
صندوق پس انداز
fire teazer
سوخت انداز
foot cloth
پای انداز
fluter
چین انداز
net saving
پس انداز خالص
fire teazer
اتش انداز
ballista
سنگ انداز
feller
درخت انداز
bank of deposit
بانک پس انداز
discobolus
دایره انداز
rough
<adj.>
پر دست انداز
bumpy
<adj.>
پر دست انداز
save money
پس انداز کردن
salt away
<idiom>
پس انداز کردن
mouth-watering
دهان آب انداز
unsaved
پس انداز نشده
torpedo tube
اژدر انداز
to lay up
پس انداز کردن
to lay aside
پس انداز کردن
thrift institutions
موسسات پس انداز
theory of saving
نظریه پس انداز
road hole
دست انداز
view
چشم انداز
trustee savings bank
صندوق پس انداز
penny bank
صندوق پس انداز
provident bank
صندوق پس انداز
savings bank
صندوق پس انداز
the t.
صاعقه انداز
stoker
سوخت انداز
propensity to save
گرایش به پس انداز
private saving
پس انداز خصوصی
postponer
تاخیر انداز
personal saving
پس انداز شخصی
permanent saving
پس انداز دائمی
paysage
چشم انداز
paradox of thrift
تناقض پس انداز
negative saving
پس انداز منفی
national saving
پس انداز ملی
mobilization of savings
تجهیز پس انداز
mobilization of savings
بسیج پس انداز
missile man
موشک انداز
rate of saving
نرخ پس انداز
saving rate
نرخ پس انداز
releaser
راه انداز
springer
کمند انداز
splitter
نفاق انداز
spearman
نیزه انداز
savings bank
صندوق پس انداز
savings account
حساب پس انداز
saving ratio
نسبت پس انداز
saving motive
انگیزه پس انداز
saving function
تابع پس انداز
saving equation
معادله پس انداز
saving bank
بانک پس انداز
saving account
حساب پس انداز
reverberative
طنین انداز
retardant
عقب انداز
missile launcher
موشک انداز
lookout
چشم انداز
bumpy
پر از دست انداز
prospect
چشم انداز
bumpiest
پر از دست انداز
prospected
چشم انداز
prospecting
چشم انداز
bumpier
پر از دست انداز
starters
راه انداز
starter
راه انداز
perspectives
چشم انداز
landscape
چشم انداز
landscaped
چشم انداز
landscapes
چشم انداز
landscaping
چشم انداز
hooker
قلاب انداز
hookers
قلاب انداز
bowlers
توپ انداز
bowler
توپ انداز
scope
چشم انداز
rocket launchers
موشک انداز
perspective
چشم انداز
rocket launcher
موشک انداز
trappers
تله انداز
trapper
تله انداز
napkin
پیش انداز
napkins
پیش انداز
shoveling
خاک انداز
shoveled
خاک انداز
shovel
خاک انداز
dustpans
خاک انداز
dustpan
خاک انداز
deposit account
حساب پس انداز
clearing banks
بانک پس انداز
potholes
دست انداز
shovelled
خاک انداز
overlooks
چشم انداز
prospects
چشم انداز
overlooking
چشم انداز
overlooked
چشم انداز
bump
دست انداز
overlook
چشم انداز
shovels
خاک انداز
pothole
دست انداز
shovelling
خاک انداز
clearing bank
بانک پس انداز
lookouts
چشم انداز
driver
راه انداز
mortars
خمپاره انداز
deposit accounts
حساب پس انداز
traffickers
پشت هم انداز
mortar
خمپاره انداز
scenes
چشم انداز
scooped
خاک انداز
saved
پس انداز کردن
sonorous
طنین انداز
scoop
خاک انداز
trafficker
پشت هم انداز
scooping
خاک انداز
save
پس انداز کردن
scenery
چشم انداز
saves
پس انداز کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com