Dictiornary-Farsi | حفاظ ،محکم کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (40 milliseconds)

English	Persian
hang up <idiom>	حفاظ ،محکم کردن


Search result with all words

shield	حفاظ پیدا کردن
shields	حفاظ پیدا کردن
scabbard	حفاظ غلاف کردن
scabbards	حفاظ غلاف کردن
Other Matches

braced	بابست محکم کردن محکم بستن
brace	بابست محکم کردن محکم بستن
peg	میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
dog down	بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
pegs	میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
spoke	محکم کردن
riveting	محکم کردن
spokes	محکم کردن
mount	محکم کردن
strengthened	محکم کردن
strengthen	محکم کردن
tightens	محکم کردن
clamps	محکم کردن
rivet	محکم کردن
chock	محکم کردن
tightening	محکم کردن
tighten	محکم کردن
riveted	محکم کردن
strengthens	محکم کردن
tightened	محکم کردن
rivets	محکم کردن
fasten	محکم کردن
clinched	محکم کردن
reinforces	محکم کردن
take up <idiom>	محکم کردن
mounts	محکم کردن
crimping	محکم کردن
stake	محکم کردن
staked	محکم کردن
stakes	محکم کردن
make tight	محکم کردن
clinching	محکم کردن
clinches	محکم کردن
clinch	محکم کردن
rigidify	محکم کردن
set taut	محکم کردن
fastens	محکم کردن
reinforce	محکم کردن
clamping	محکم کردن
house	محکم کردن
brace	محکم کردن
fastened	محکم کردن
consolidates	محکم کردن
consolidate	محکم کردن
to make fast	محکم کردن
braced	محکم کردن
to make good	محکم کردن
clamp	محکم کردن
consolidating	محکم کردن
houses	محکم کردن
clamped	محکم کردن
housed	محکم کردن
rivet	پر چین کردن بامیخ پرچ محکم کردن
riveted	پر چین کردن بامیخ پرچ محکم کردن
solidifying	سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
solidifies	سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
solidified	سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
gad	با میخ محکم کردن هرزه گردی کردن
riveting	پر چین کردن بامیخ پرچ محکم کردن
rivets	پر چین کردن بامیخ پرچ محکم کردن
solidify	سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
crimping	باپیچاندن محکم کردن
mortise	باکام محکم کردن
o peg down	با میخ محکم کردن
steel	مانندفولاد محکم کردن
steels	مانندفولاد محکم کردن
steeling	مانندفولاد محکم کردن
steeled	مانندفولاد محکم کردن
tightens	محکم کردن فشردن
mortice	باکام محکم کردن
tightened	محکم کردن فشردن
pinning	باسنجاق محکم کردن
gib	باقلاب محکم کردن
pinned	باسنجاق محکم کردن
tighten	محکم کردن فشردن
pin	باسنجاق محکم کردن
tightening	محکم کردن فشردن
To make assurance doubly sure . To leave nothing to chance. To take every precaution .	محکم کاری کردن
girt	با تنگ محکم کردن
to fast off	باگره محکم کردن
pole	با تیر یا دیرک محکم کردن
wedge	[محکم کردن اتصالان با گوه]
hug	بغل کردن محکم گرفتن
bands	تسمه یا بندمخصوص محکم کردن
poles	با تیر یا دیرک محکم کردن
hugs	بغل کردن محکم گرفتن
hugging	بغل کردن محکم گرفتن
latch	بوسیله کلون محکم کردن
latches	بوسیله کلون محکم کردن
band	تسمه یا بندمخصوص محکم کردن
cleat	باگوه و گیره محکم کردن
to tighten	محکم کردن [با میخ و چکش]
tee off	اغاز کردن محکم زدن
hugged	بغل کردن محکم گرفتن
planish	با چکش محکم وصاف کردن
buttoned	تکمه زدن باتکمه محکم کردن
buttoning	تکمه زدن باتکمه محکم کردن
button	تکمه زدن باتکمه محکم کردن
gib	باپشت بند ومیخ یا گوه محکم کردن
to rifle the ball into the goal	با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
reinforce	مستحکم کردن محکم کردن
gird	اماده کردن محکم کردن
fix	نصب کردن محکم کردن
reinforces	مستحکم کردن محکم کردن
cadging	محکم کردن باربری کردن
fixes	نصب کردن محکم کردن
cadge	محکم کردن باربری کردن
fixate	محکم کردن متمرکز کردن
cadged	محکم کردن باربری کردن
cadges	محکم کردن باربری کردن
staple	سوزن [حرف ] یو شکل [برای محکم کردن سیمی به دیوار]
bleak	بی حفاظ
sheltered	حفاظ
shelter	حفاظ
mantelet	حفاظ
sheltering	حفاظ
umbrella	حفاظ
safeguard	حفاظ
coverture	حفاظ
cover	حفاظ
bleakly	بی حفاظ
bleakest	بی حفاظ
coverings	حفاظ
bleaker	بی حفاظ
covers	حفاظ
protected	در حفاظ
awning	حفاظ
awnings	حفاظ
umbrellas	حفاظ
unsheltered <adj.>	بی حفاظ
shelterless	بی حفاظ
shelters	حفاظ
safeguards	حفاظ
sconce	حفاظ
safeguarded	حفاظ
disposed	بی حفاظ
safeguarding	حفاظ
exposes	بی حفاظ گذاردن
keeper of magnet	حفاظ اهنربا
magnet keeper	حفاظ اهنربا
fender	نرده حفاظ
conduit	لوله حفاظ
exposing	بی حفاظ گذاردن
expose	بی حفاظ گذاردن
biological shield	حفاظ زیستی
conduits	لوله حفاظ
dunnage	حفاظ کالاها
guardrail	سیم حفاظ
defilade	حفاظ مانع
heat shield	حفاظ حرارتی
overhead cover	حفاظ بالای سر
hangar	پناهنگاه حفاظ
protective plating	حفاظ فلزی
sight defilade	حفاظ مگسک
protective cover	روپوش حفاظ
metal conduit	لوله حفاظ
snow fence	حفاظ برف
spillway apron	فرش حفاظ
hangars	پناهنگاه حفاظ
take cover	حفاظ گرفتن
soft missile base	سکوی بی حفاظ
shielding	حفاظ کشیدن
magnetic screen	حفاظ مغناطیسی
magnetic shield	حفاظ مغناطیسی
shelterer	دارای حفاظ
cleco fastener	وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
shells	عامل محافظ حفاظ
rigid metal conduit	لوله حفاظ سخت
shield	حفاظ پوشش محافظ
goggles	عینک حفاظ دار
screen	دیوار تخته حفاظ
flexible metal conduit	لوله حفاظ خرطومی
depth charge armor	حفاظ بمب زیرابی
hull down	بدنه پشت حفاظ
flexible conduit	لوله حفاظ نرم
roadstead	لنگرگاه بدون حفاظ
shields	حفاظ پوشش محافظ
fiber conduit	لوله حفاظ فیبری
conduit bushing adapter	تبدیل لوله حفاظ
conduit bushing	بوش لوله حفاظ
facadism	حفاظ جلو ساختمان
shell	عامل محافظ حفاظ
shelling	عامل محافظ حفاظ
magnetic screening effect	اثر حفاظ مغناطیسی
screens	دیوار تخته حفاظ
armor plate	حفاظ یا پوشش زرهی
screening, screenings	دیوار تخته حفاظ
screened	دیوار تخته حفاظ
conduit elbow	زانویی لوله حفاظ
protected	در پشت حفاظ دارای جان پناه
instrument with magnetic screening	دستگاه اندازه گیری با حفاظ مغناطیسی
instrument for electrostatic screening	دستگاه اندزه گیری با حفاظ الکترواستاتیکی
instrument for electromagnetic screening	دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
soft missile base	سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
haul defilade	تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
hull defilade	تا ارتفاع لوله در پشت حفاظ قرارگرفتن
redoubt	موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
hull down	قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
guarded output	خروجی حفاظ دار [مهندسی برق] [الکترونیک]
vulcanize	لاستیک را بوسایل شیمیایی جوش دادن و محکم کردن جوش برقی زدن