Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
input coupling loop
حلقه پیوست ورودی
Other Matches
input coupling
پیوست ورودی
circulating
ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
looped
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
main
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
queue
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
write enable ring
حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
nests
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
ferrule
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrules
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nest
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
JK flip flop
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gate
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gates
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
hash
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
hash
الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
drop down list box
لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
input preamplifier
پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
list
لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
loops
حلقه درون حلقه دیگر
crisps
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisp
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisper
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crispest
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loop
حلقه درون حلقه دیگر
looped
حلقه درون حلقه دیگر
dac
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
d/a converter
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
approach channel
کانال ورودی- نهر ورودی
inputted
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
adder
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
constipation
پیوست
appendage
پیوست
annexation
پیوست
clutch
پیوست
bond
پیوست
appendages
پیوست
tie bar
پیوست
appendixes
پیوست
annexing
پیوست
appendix
پیوست
annex
پیوست
enclosure
پیوست
enclosures
پیوست
coupling
پیوست
annexes
پیوست
clutched
پیوست
clutches
پیوست
therewith
به پیوست
clutching
پیوست
analog
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
chain
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chains
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
affected
[added]
<adj.>
<past-p.>
پیوست شده
intelligence annex
پیوست اطلاعات
affixed
<adj.>
<past-p.>
پیوست شده
annexed
<adj.>
<past-p.>
پیوست شده
attached
<adj.>
<past-p.>
پیوست شده
attributed
<adj.>
<past-p.>
پیوست شده
intermediate coupling
پیوست واسطه
intelligence annex
پیوست اطلاعاتی
enclosed
<adj.>
<past-p.>
پیوست شده
clutch coupling
پیوست کلاج
uniting
بهم پیوست
dog clutch
پیوست دندانهای
electric coupling
پیوست الکتریکی
electron coupling
پیوست الکترونی
coupling of circuits
پیوست مدارها
unites
بهم پیوست
transformer coupling
پیوست ترانسفورماتور
coupling resistance
مقاومت پیوست
coupling factor
ضریب پیوست
unite
بهم پیوست
coupling element
عنصر پیوست
mains coupling
پیوست شبکه
flange coupling
پیوست صفحهای
sleeve coupling
پیوست تزویجی
inductive flux linkage
پیوست القائی
reunion
باز پیوست
impedance coupling
پیوست امپدانس
inductance coupling
پیوست القائی
inductive coupling
پیوست القائی
jaw clutch coupling
پیوست دندانه
inductive exposure
پیوست القائی
artillery annex
پیوست توپخانه
reunions
باز پیوست
fullest
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
anti-
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
bight
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
coupling coil
سیم پیچ پیوست
append
اویختن پیوست کردن
coupling impedance
مقاومت فاهری پیوست
appending
اویختن پیوست کردن
impedance feedback
پیوست برگشت امپدانس
hose coupling
پیوست لوله پلاستیکی
main coupling transformer
ترانسفورماتور پیوست شبکه
appended
اویختن پیوست کردن
appends
اویختن پیوست کردن
inductive feedback
پیوست برگشت وارونه القائی
coupling instability
نااستواری پیوست تزلزل تزویج
railroad coupling
پیوست یا تزویج راه اهن
purls
حلقه حلقه شدن
purl
حلقه حلقه شدن
purled
حلقه حلقه شدن
convolute
حلقه حلقه کردن
quoit
حلقه پرتاب حلقه
purling
حلقه حلقه شدن
wreathy
حلقه حلقه شده
eye bolt
حلقه حلقه اتصال
analogue
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogues
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
encloses
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
enclose
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
enclosing
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
dense index
اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
input
توان ورودی ورودی
inputted
توان ورودی ورودی
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
input output processor
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
exclusive
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
denials
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
symmetric difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
NAND function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denial
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
except
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
critical coupling
کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
attaches
پیوست کردن ضمیمه کردن
attach
پیوست کردن ضمیمه کردن
coupling transformer
ترانسفورماتور تزویج ترانسفورماتور پیوست
attaching
پیوست کردن ضمیمه کردن
coil
حلقه
coils
حلقه
anadem
حلقه گل
gyre
حلقه
flower cup
حلقه گل
coiled
حلقه
for/next loop
حلقه NEXT/FOR
grummet
حلقه
loop
حلقه
lunette
حلقه
metamere
حلقه
do while loop
حلقه WHILE/DO
reel
حلقه
reeled
حلقه
reeling
حلقه
reels
حلقه
strap
حلقه
straps
حلقه
ring
حلقه
wisps
حلقه
hoop
حلقه
hoops
حلقه
fascias
حلقه
fascia
حلقه
hanks
حلقه
hank
حلقه
collar
حلقه
verticil
حلقه
cycles
حلقه
vortexes
حلقه
vortex
حلقه
wisp
حلقه
whorls
حلقه
whorl
حلقه
vortices
حلقه
ran
حلقه
cycle
حلقه
cycled
حلقه
collars
حلقه
curl
حلقه
wreaths
حلقه گل
convolution
حلقه
looped
حلقه
convolutions
حلقه
loops
حلقه
curled
حلقه
curls
حلقه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com