Dictiornary-Farsi | حوزه کلیسا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
chapelry	حوزه کلیسا


Other Matches

period of concentration	در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
exonarthex	[هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
prebendary	دریافت مقرری از کلیسا وفیفه خوار کلیسا
elder	ارشد کلیسا شیخ کلیسا
departments	حوزه
ranged	حوزه
jurisdication	حوزه
ranges	حوزه
presidency	حوزه
department	حوزه
realms	حوزه
realm	حوزه
zone	حوزه
circuity	حوزه
district	حوزه
aquifer	حوزه
basin	حوزه
spheres	حوزه
basins	حوزه
sphere	حوزه
extent	حوزه
precincts	حوزه
precinct	حوزه
range	حوزه
scope	حوزه
zones	حوزه
fields	حوزه
domain	حوزه
fielded	حوزه
field	حوزه
districts	حوزه
domains	حوزه
areas	حوزه
zero field	بی حوزه
ambit	حوزه
area	حوزه
magnetic field	حوزه مغناطیسی
module	حوزه گنجایش
electorates	حوزه انتخابیه
constituency	حوزه انتخاباتی
circle	محفل حوزه
circled	محفل حوزه
precincts	بخش حوزه
constituencies	حوزه انتخاباتی
free field	حوزه ازاد
magnetic fields	حوزه مغناطیسی
modules	حوزه گنجایش
circling	محفل حوزه
constituencies	حوزه انتخابیه
department	حوزه کمیته
circles	محفل حوزه
constituency	حوزه انتخابیه
electorate	حوزه انتخابیه
departments	حوزه کمیته
apanage	حوزه درامداتفاقی
span of control	حوزه نظارت
circuit	حوزه قضائی
seepage area	حوزه تراوش
scope of coverage	حوزه عمل
circuits	حوزه قضائی
prefecture	حوزه اداری
circuits	جریان حوزه
kingdom	حوزه اقتدار
circuit	جریان حوزه
test bay	حوزه ازمایش
domain	حوزه دایره
domains	حوزه دایره
judicature	حوزه قضایی
f.of operations	حوزه عملیات
catchment area	حوزه ابریز
catchment areas	حوزه ابریز
ground water basin	حوزه اب زیرزمینی
image field	حوزه تصویر
drainage basin	حوزه زهکش
induction field	حوزه القائی
drainge area	حوزه زهکشی
scope	قلمرو حوزه
precinct	بخش حوزه
drainage area	حوزه ابخیز
catchment	حوزه ابریز مرزی
blind drainage area	حوزه ابریز بسته
basin area	حوزه ابریز رودخانه
coil field	حوزه سیم پیچ
bolson	حوزه ابریز بسته
active zone of well	حوزه فعال چاه
intersplere	در حوزه یکدیگر امدن
military area	حوزه جغرافیایی نظامی
princedom	حوزه حکومت شاهزاده
magnetic deflection	انحراف در حوزه مغناطیسی
venues	حوزه صلاحیت دادگاه
free trade area	حوزه تجارت ازاد
venue	حوزه صلاحیت دادگاه
flooding area	حوزه سیل گیر
intendancy	مدیریت حوزه مباشرت
circuit	حوزه صلاحیت دادگاه
compass	حدود وثغور حوزه
basin	حوزه رودخانه ابگیر
sees	مقر یا حوزه اسقفی
flashing	کاهش حوزه مغناطیسی
catchment areas	حوزه ابخیز ابگیر
catchment area	حوزه ابخیز ابگیر
poll	حوزه رای گیری
circuits	حوزه صلاحیت دادگاه
polled	حوزه رای گیری
polls	حوزه رای گیری
basins	حوزه رودخانه ابگیر
see	مقر یا حوزه اسقفی
constituencies	هیات موکلان یک حوزه
constituency	هیات موکلان یک حوزه
kirk	کلیسا
bethel	کلیسا
church	کلیسا
churchgoers	کلیسا رو
churchgoer	کلیسا رو
churches	کلیسا
stair towers turrets	کلیسا
circuit	حوزه قضایی یک قاضی دور
plural vote	رای یک تن در چند حوزه انتخابی
to come within the scope of the law	در حوزه عمل قانون بودن
circuits	حوزه قضایی یک قاضی دور
well field	حوزه تغذیه کننده چاه
nave	رواق کلیسا
churchmen	نگهبان کلیسا
naves	رواق کلیسا
ostiary	دربان کلیسا
tympanon	جبهه کلیسا
nave portal	مدخل کلیسا
ambulacrum	صحن کلیسا
tympan	جبهه کلیسا
sextons	خادم کلیسا
chancel	محراب کلیسا
tympanum	جبهه کلیسا
transept	جناح کلیسا
undercroft	اتاق کلیسا
transepts	بازویی کلیسا
transepts	جناح کلیسا
lay reader	قاری کلیسا
congregation	حضاردر کلیسا
sexton	خادم کلیسا
kirkman	عضو کلیسا
kirk	به کلیسا رفتن
blind storey	تریبون کلیسا
god's acre	محوطه کلیسا
camarin	معبد در کلیسا
double church	کلیسا دو طبقه
Ecclesilogy	کلیسا شناسی
territorialism	کلیسا سالاری
churchyard	حصار کلیسا
transept	بازویی کلیسا
steeples	برج کلیسا
crypt	سرداب کلیسا
ecclesiastical	منسوب به کلیسا
churchyards	حیاط کلیسا
churchyards	حصار کلیسا
churchyard	حیاط کلیسا
churchly	مربوط به کلیسا
steeples	مناره کلیسا
congregations	حضاردر کلیسا
facing the church	روبروی کلیسا
territoriality	کلیسا سالاری
presbyter	شیخ کلیسا
steeple	مناره کلیسا
steeple	برج کلیسا
churchman	نگهبان کلیسا
croud	سرداب کلیسا
crowde	سرداب کلیسا
crowd	سرداب کلیسا
croude	سرداب کلیسا
crypts	سرداب کلیسا
runoff	جریان اب حاصل ازبارندگی در حوزه ابریز
tazza	سنگاب بزرگ کلیسا
cross-aisle	[گوشواره عرضی کلیسا]
chancel-rail	دیواره مشبک [کلیسا]
helm	[تاج مخروطی کلیسا]
esonarthex	[هشتی ورودی کلیسا]
epi	[مناره مخروطی کلیسا]
chancelor	جداره مشبک [کلیسا]
chancel-rail	نرده مشبک [کلیسا]
chancel-arch	قوسی شبستان کلیسا
cathedra	[صندلی اسقف در کلیسا]
back-aisle	راهرو پشت کلیسا
aumbry	[تورفتگی در دیوار کلیسا]
ante-church	پیش ناو کلیسا
altar-table	میز مقدس در کلیسا
the church e.	سازمان قانونی کلیسا
bans	اعلان ازدواج در کلیسا
crossing tower	برج تقاطع در کلیسا
belfry	برج ناقوس کلیسا
pastorium	مقر شبان کلیسا
pastorate	مقام شبانی کلیسا
parvis	حیاط یا دیوارجلو کلیسا
chanter	سرود خوان کلیسا
parament	تزئینات اویختنی کلیسا
church warden	متصدی دارایی کلیسا
campanile	برج کلیسا منار
campanile	محل ناقوس کلیسا
narthex	هشتی ورودی کلیسا
ban	اعلان ازدواج در کلیسا
lay clerk	سرود خوان کلیسا
spire	تاجک مخروطی کلیسا