Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
p sanction
حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
Other Matches
two man rule
قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
epistolary
نامهای
letter-bombs
بمب نامهای
the underwritten names
نامهای زیرین
letter-bomb
بمب نامهای
i had a lettr from him
نامهای از او داشتم
send a letter
نامهای بفرستید
forced sale
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
code
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
dictionary sort
ترتیب واژه نامهای
acknowledges
وصول نامهای را اشعار داشتن
acknowledging
وصول نامهای را اشعار داشتن
to readdress a letter
عنوان نامهای را عوض کردن
blind letter
نامهای که نام ونشان روشن ندارد
to prove a will
درستی و اعتباروصیت نامهای را محقق نمودن
declaratory statute
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
rial
سلطنتی
royal
سلطنتی
monarchical
سلطنتی
regnal
سلطنتی
pasquinade
جرشفت هجو نامهای که درجایگاه عمومی بزنند
an open letter
نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
book message
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
sceptres
عصای سلطنتی
great seal
مهر سلطنتی
scepter
عصای سلطنتی
monarchies
حکومت سلطنتی
bailiff
نگهبان دژ سلطنتی
scepters
عصای سلطنتی
sceptre
عصای سلطنتی
bailiffs
نگهبان دژ سلطنتی
keep of the
مهردار سلطنتی
regalia
امتیازات سلطنتی
gentleman atarms
عضوگاردویژه سلطنتی
royalties
از خانواده سلطنتی
monarchy
حکومت سلطنتی
royalty
از خانواده سلطنتی
royal honor
درجه سلطنتی
royal flag
پرچم سلطنتی
officinal names of drugs
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
born in the purpule
عضو خانواده سلطنتی
royalty
اعضای خانواده سلطنتی
Privy Council
هیات مشاورین سلطنتی
monarchy constitutional
حکومت مشروطه سلطنتی
royalties
اعضای خانواده سلطنتی
equerry
اصطبل سلطنتی میراخور
royalism
طرفداری از رژیم سلطنتی
equerries
اصطبل سلطنتی میراخور
sceptered
دارای عصای سلطنتی
round robin (letter)
<idiom>
نامهای که دست جمعی نوشته شود (هرگوشه آن بوسیله شخصی)
open policy
بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
open cover
بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
remembrancer
مامور وصول مطالبات سلطنتی
plantagenet
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
monarchies
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
RCs
مخفف کالج سلطنتی جراحان
monarchy absolute
حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
order in council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
privy councillor
عضو هیئت رایزنان سلطنتی
monarchy
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
tudor
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
canons
قانون کلی قانون شرع
canon
قانون کلی قانون شرع
say's law
قانون سی . براساس این قانون
penal statute
قانون جزایی قانون مجازات
note
نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
consular convention
عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
noting
نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
letter de chancellerie
نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
notes
نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
scepter
دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
royalism
شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
palating
مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
yeoman of the guard
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
lancastrian
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
verderer
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderor
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
chancery
مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
Fontainebleau
[سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
master of the horse
کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
letters patent
نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
page of presence
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
witan
اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
flower de luce
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
marginal productivity law
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
letters patent
نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
page of bonour
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
knight marshal
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
order of council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
walras law
براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
wild card
روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
onomasticon
فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
open policy
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
the law does not apply to him
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
standard
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standards
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
returned
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
Royal Bokhara
فرش سلطنتی بخاراتی
[این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
envelopes
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelope
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
letter of recall
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
the long arm of the law
دست قانون
[دست قدرتمند قانون]
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
coronation carpet
فرش تاجگذاری
[این فرش که منصوب به اصفهان می باشد در قرن هفدهم میلادی جهت تاجگذاری فردریک پنجم در دانمارک بافته شده و اکنون نیز در موزه سلطنتی دانمارک نگهداری می شود]
statute
قانون
rule
قانون
statutes
قانون
legislation
قانون
regulation
قانون
code
قانون
kanoon
قانون
enacment
قانون
laws
قانون
regardless of the law
به قانون
act
قانون
acted
قانون
edicts
قانون
edict
قانون
legal
قانون
law
قانون
lex
قانون
canon
قانون
hess's law
قانون هس
law of constant heat sumation
قانون هس
canons
قانون
nisi
قانون
reflection law
قانون بازتاب
law of complimentarity
قانون مکملیت
law of analogy
قانون تمثیل
law of scarcity
قانون کمیابی
law of election
قانون انتخابات
law of causation
قانون علیت
insolvent law
قانون اعسار
illegal
مخالف قانون
law of clouser
قانون بستار
law of readiness
قانون امادگی
law of reflection
قانون بازتاب
law of nations
قانون ملل
law of frequency
قانون بسامد
law of effect
قانون اثر
law of demand
قانون تقاضا
law of gravitation
قانون گرانش
law of contract
قانون قرارداد
law of induced current
قانون لنتس
article
ماده قانون
law of primacy
قانون تقدم
law of progression
قانون پیشروی
law of recency
قانون تاخر
law of contiguity
قانون مجاورت
lextalionis
قانون قصاص
insolvent law
قانون درماندگی
law of advantage
قانون امتیاز
law merchant
قانون تجارت
joule's law
قانون ژول
juristic
قانون دان
jurisconsult
قانون دان
legislatress
قانون گذار زن
jurisprudent
قانون دان
lambert law
قانون لامبرت
legiskative
قانون گذار
labour law
قانون کار
labour code
قانون کار
labour act
قانون کار
left hand rule
قانون دست چپ
laplace's law
قانون لاپلاس
legislatrix
قانون گذار زن
law fallen into desuetude
قانون متروک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com