English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
cross country خارج از جاده وشارع اصلی در فضاهای بازدهات صحرایی
Other Matches
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
emerging traffic جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
merging traffic ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
cross country خارج از جاده
main roads جاده اصلی
main road جاده اصلی
trail bike موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
toby خیابان جاده اصلی
To stick to the main topic ( issue ). از موضوع اصلی خارج نشدن
sag wagon وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
bleacher صندلیهای چند ردیفی صحرایی نیمکتهای اموزشی صحرایی
satellite ترمینال کامپیوتری که خارج شبکه اصلی است
satellites ترمینال کامپیوتری که خارج شبکه اصلی است
inputted انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
The main road bears to the right. این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
externals حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
external حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
externals رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
extension فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
storage وسیله ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دستیابی است
extensions فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
external رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
exonarthex [هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
shell out خارج شدن به سیستم عامل وقتی که برنامه اصلی هنوز در حافظه است , پس کاربر به برنامه برمی گردد
divided highway [American E] شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpasses مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpass مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
road screen پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
cofferdam فضاهای خالی
voids فضاهای خالی
interplanetary spaces فضاهای میان سیارگان
card کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
going وضع جاده زمین جاده
service road جاده کناری جاده سرویس
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
routines برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
packing برنامهای که داده را در فضاهای ذخیره سازی کوچک قرار میدهد
routinely برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routine برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
packing قرار دادن حجم زیاده داده در فضاهای ذخیره سازی کوچک
intercharacter spacing خصوصیت کلمه پرداز که حاوی فضاهای متغیر بین کلمات است تا خط در وسط قرار گیرد
formats 1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
format 1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
photoresist روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
out of bounds خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
erasers در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
eraser در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
scattered design طرح افشان [طرحی مخلوط و پرکار از انواع نگاره ها که بسیار پر کار بوده و تمام فضاهای متن فرش را می پوشاند.]
road distance مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
track clearer جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
blank 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blankest 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
window پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
hooked medallion ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
wands دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
wand دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
campestral صحرایی
outdoor صحرایی
field glass دوربین صحرایی
artillery توپخانه صحرایی
field gun توپ صحرایی
field maintenance نگهداری صحرایی
rat موش صحرایی
field exercise تمرین صحرایی
field exercise خدمات صحرایی
field atrillery توپخانه صحرایی
caracal گربه صحرایی
field army ارتش صحرایی
field archery تیراندازی صحرایی
fiedl fortifications استحکامات صحرایی
corn mayweed بابونه صحرایی
field notes یادداشتهای صحرایی
field radio بی سیم صحرایی
field ration جیره صحرایی
field shop کارگاه صحرایی
field kitchen اشپزخانه صحرایی
field shop تعمیرگاه صحرایی
field stockade ذخایر صحرایی
field wire سیم صحرایی
outsentry پاسدار صحرایی
prison camps زندان صحرایی
field work کار صحرایی
out guard گشتی صحرایی
drumhead court martial محاکمه صحرایی
english mercury اسفناج صحرایی
fieldartillery توپخانه صحرایی
good henry اسفناج صحرایی
good king اسفناج صحرایی
corn parsley جعفری صحرایی
vole موش صحرایی
pavilion چادر صحرایی
field hospital بیمارستان صحرایی
field hospitals بیمارستان صحرایی
fieldmice موش صحرایی
crab apples سیب صحرایی
abutilon خطمی صحرایی
pavilions چادر صحرایی
voles موش صحرایی
oat جو صحرایی یولاف
mentha piperita نعناع صحرایی
call box تلفن صحرایی
ratton موش صحرایی
call boxes تلفن صحرایی
crab apple سیب صحرایی
latrine توالت صحرایی
gerbil موش صحرایی
gerbille موش صحرایی
gerbils موش صحرایی
field laboratory ازمایشگاه صحرایی
fieldmouse موش صحرایی
bindweed نیلوفر صحرایی
cans مستراح صحرایی
can مستراح صحرایی
field glasses عینک صحرایی
scabiosa مامیثای صحرایی
landrail ابچلیک صحرایی
orienteering مسابقهی دو صحرایی
canning مستراح صحرایی
prison camp زندان صحرایی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
hunter's round نوعی مسابقه صحرایی
fieldpiece تفنگ یا توپ صحرایی
field officer افسر عملیات صحرایی
field manual ائین نامه صحرایی
convertible table میز صحرایی تا شونده
fields زمینه رزمی صحرایی
field arrow تیرهای تیراندازی صحرایی
fielded زمینه رزمی صحرایی
tare ویسیای صحرایی ماشک
hudson seal خز موش صحرایی امریکا
dodders کتان صحرایی لرزیدن
field round یک دور تیراندازی صحرایی
field زمینه رزمی صحرایی
dodder کتان صحرایی لرزیدن
land girl n دختری که کارهای صحرایی میکرد
field radio رادیوی قابل حمل صحرایی
hock گیاهان پنیرک شاهدانه صحرایی
field commands یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
lemming موش صحرایی قطب شمال
coyotes گرگ صحرایی امریکای شمالی
coyote گرگ صحرایی امریکای شمالی
lemmings موش صحرایی قطب شمال
field operating فعال درصحرا رده صحرایی
fieldwork کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
peafowl قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
ess دو پیچ در سمت مخالف درمسیر صحرایی
out door صحرایی در هوای ازاد انجام شده
field event ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field events ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
master file فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
base unit یکای اصلی واحد اصلی
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
field expedient روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
steeplechases اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
steeplechase اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
equestrian events مسابقه کنترل اسب و پرش درمسافت صحرایی
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
greenest چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
roadways جاده
invious بی جاده
road blocks سد جاده
road جاده
paths جاده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com