Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (11 milliseconds)
English
Persian
grange
خانه ییلاقی
granges
خانه ییلاقی
villa
خانه ییلاقی
villas
خانه ییلاقی
dacha
خانه ییلاقی
bangaloid growth
خانه ییلاقی
Search result with all words
pen
حیوانات اغل خانه ییلاقی
penned
حیوانات اغل خانه ییلاقی
penning
حیوانات اغل خانه ییلاقی
pens
حیوانات اغل خانه ییلاقی
grange
خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
granges
خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
summer house
خانه ییلاقی باغچه دار
Other Matches
up country
ییلاقی
chalets
کلبه ییلاقی
bungalows
خانههای ییلاقی
bungalow
خانههای ییلاقی
chateau
قصر ییلاقی
chalet
کلبه ییلاقی
Fontainebleau
[سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb
خانه خانه کردن
range
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
domiciles
خانه
pieds-a-terre
خانه
pied-a-terre
خانه
dwellings
خانه
her house
خانه اش
her house
خانه ان زن
cell
خانه
domicile
خانه
dwelling
خانه
tersellated
خانه خانه
checkered
خانه خانه
houseroom
جا در خانه
room
خانه
cells
خانه
rooms
خانه
cellulated
خانه خانه
cellular
خانه خانه
door to door
خانه به خانه
door-to-door
خانه به خانه
housing
خانه ها
double-fronted
خانه دو در
shack
خانه
honeycombs
خانه خانه
shacks
خانه
honeycomb
خانه خانه
pigeon hole
خانه
pigeon-hole
خانه
pigeon-holes
خانه
furnace house
خانه
roommates
هم خانه
roommate
هم خانه
houseless
بی خانه
alveolate
خانه خانه
within doors
در خانه
lodge
خانه
lodged
خانه
lodges
خانه
cloisonne
خانه خانه
sockets
خانه
materfamilias
زن خانه
socket
خانه
lares
خانه
lar
خانه
quarterage
خانه
house
خانه
houses
خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
housed
خانه
homes
خانه
i was under his roof
در خانه
home
خانه
domiciliate
خانه مسکن
pigeonhole
خانه قفسه
onstead
خانه رعیتی
onstead
خانه با متعلقات
bindery
صحاف خانه
bawdy house
فاحشه خانه
boy
خانه شاگرد
opposite to the house
روبروی خانه
opposite the house
مقابل خانه
baby house
عروسک خانه
domestic
خانه دار
opposite the house
روبروی خانه
homeowners
صاحب خانه
bawdy house
جنده خانه
notbility
خانه داری
poor house
گدا خانه
cabana
خانه کوچک
camera obscura
تاریک خانه
pesthouse
خسته خانه
caserne
سرباز خانه
housework
کار خانه
farmhouses
خانه رعیتی
poor house
مسکین خانه
pump house
تلمبه خانه
vegetable soil
خانه باغی
butler pantry
ابدار خانه
photographer's studio
عکاس خانه
mobile homes
خانه متحرک
panel house
جنده خانه
mobile home
خانه متحرک
wash house
رختشوی خانه
brick yard
اجرپز خانه
wanigan
خانه سیار
house arrest
بازداشت در خانه
bordel
فاحشه خانه
armory
اسلحه خانه
boathouse
قایق خانه
cottages
خانه روستایی
bookbindery
صحاف خانه
observatory
رصد خانه
observatories
رصد خانه
canteens
سفره خانه
canteen
سفره خانه
houseproud
دلخوش به خانه
houseroom
اتاق خانه
pinacotheca
نگار خانه
houseboat
خانه قایقی
schoolhouses
خانه مدیراموزشگاه
schoolhouse
خانه مدیراموزشگاه
refinery
تصفیه خانه
farmhouse
خانه رعیتی
refineries
تصفیه خانه
menage
خانه داری
builder
خانه ساز
alveolus
شش خانه حبابچه
boys
خانه شاگرد
orphan asylum
یتیم خانه
active cell
خانه کاری
boathouses
قایق خانه
home-grown
محصول خانه
homeowner
صاحب خانه
departments
وزارت خانه
department
وزارت خانه
furniture
اثاث خانه
houseboy
خانه شاگرد
houseboys
خانه شاگرد
houseproud
خانه سرفراز
orphon a
یتیم خانه
cottage
خانه روستایی
builders
خانه ساز
houseboats
خانه قایقی
chancery
دفتر خانه
secretariate
دبیر خانه
keep house
در خانه ماندن
home born
خانه زاد
spense
ابدار خانه
homebred
خانه پرورده
homemaker
خانه دار
the house over the way
خانه روبرو
spinsterhood
خانه ماندگی
stay at home
خانه نشین
steading
خانه با متعلقات
keep in
در خانه ماندن
spence
ابدار خانه
goodwife
کدبانوی خانه
landlouper
خانه بدوش
grummet
شاگرد خانه
to get the key of the street
بی خانه بودن
gynaeceum
خانه اندرونی
three doors of
سه خانه انسوتر
landloper
خانه بدوش
lake0dwelling
خانه دریاچهای
kibitka
خانه تاتار
steading
خانه رعیتی
systems house
خانه سیستم ها
household art
فن اداره خانه
teahouse
قهوه خانه
husbandman
سرپرست خانه
tea house
قهوه خانه
housewifely
خانه دار
tannage
دباغ خانه
housewifery
خانه دار
hub or hub by
خانه دار
teahouse
چای خانه
telephone station
تلفن خانه
insectary
حشره خانه
house to get
خانه اجارهای
house to let
خانه اجارهای
house top
بام خانه
insectarium
حشره خانه
pest house
خسته خانه
i wrote home
برای خانه
summer house
خانه تابستانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com