English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (2 milliseconds)
English Persian
the invisible خدای نادیده
Other Matches
oceanus خدای دریا خدای اقیانوس
asclepius خدای طب
parcae سه خدای سرنوشت
the supreme being خدای تعالی
lar n خدای خانگی
poseidon خدای دریا
thank god سپاس خدای را
the almighty god خدای قادرمطلق
the supreme خدای بزرگ
the supreme خدای تعالی
the a of days خدای ازلی
the ever lasting خدای سرمد
titan خدای خورشید
titans خدای خورشید
the infinite god خدای سرمد
aeolian خدای بادها
god the father خدای پدر
odin خدای خدایان
my goodness (my God) <idiom> اوه خدای من
neptune خدای دریاها
godling خدای کوچک
ares خدای جنگ
unseen نادیده
unobserved نادیده
the ever lasting fod خدای ازلی و ابدی
jahweh یهو خدای یهود
He is a pastmaster at it . خدای اینکار است
latri پرستش خدای برحق
mars بهرام خدای جنگ
monotheism اعتقاد به خدای واحد
pluto خدای عالم اسفل
idol خدای دروغی مجسمه
hymens خدای عروسی ونکاح
satrun خدای بذر کاری
hymen خدای عروسی ونکاح
overslaugh نادیده گذشتن
pass off نادیده گرفتن
scotomization نادیده گیری
to slip off or away نادیده رفتن
dissembling نادیده گرفتن
dissembles نادیده گرفتن
dissembled نادیده گرفتن
ignored نادیده پنداشتن
ignore نادیده پنداشتن
disregards نادیده گرفتن
disregarding نادیده گرفتن
disregarded نادیده گرفتن
disregard نادیده گرفتن
ignores نادیده پنداشتن
towink at نادیده پنداشتن
to skips over نادیده گذستن از
ignoring نادیده پنداشتن
dissemble نادیده گرفتن
hephaestus خدای اتش وفلز کاریhipster
hermes خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
minerva صنایع یدی خدای پزشکی
trinity معتقدبوجود سه اقنوم در خدای واحد
jhvh یهوه خدای قوم یهود
sun disk صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
Jehovah یهو خدای بنی اسرائیل
the a of days خدای سرمدی قدیم الایام
saturnalia جشن خدای زحل عیاشی
woden "ادین " خدای روز چهارشنبه
valhalla سالن پذیرایی خدای اودین
ra خدای افتاب مصریان قدیم
uranus خدای اسمان فرزندزمین و پدرتیتان ها
to let something slip چیزی را نادیده گرفتن
to turn a blind eye to something چیزی را نادیده گرفتن
to pass over نادیده رد شدن ازپهلو
unheeded بیاهمیت نادیده بیتفاوت
To turn a blind eye to something. To overlook something. چیزی را نادیده گرفتن
contralateral neglect نادیده انگاری دگرسو
proteus خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
incarnationist کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
pan- خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
priapus خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
pans خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
parthenon پارتنون معبد خدای اتنا در اتن
dionysus >دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
apollo خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
blink نادیده گرفته نگاه مختصر
maskable آنچه نادیده گرفتنی است
To overlook. To turn a blind eye. چشم پوشیدن (نادیده گرفتن )
ignoring نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignore نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
blinks نادیده گرفته نگاه مختصر
blinked نادیده گرفته نگاه مختصر
overleap جستن از روی نادیده گذشتن از
ignores نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignored نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
vesta الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
satyric وابسته به نیم خدای جنگلی دیو صفت
bacchic ornament [وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
skips نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
skip نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
pass by از پهلوی چیزی رد شدن نادیده انگاشتن
skipped نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
Trinity سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
cupids خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
bacchic وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
Cupid خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
kalki نام دهمین واخرین مظهرvishnu خدای بزرگ هندوها
slur لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurred لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurring لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurs لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
disables دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disable دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
buckets فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bucket فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
disabling دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
noise توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noises توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
apolline [نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
siva خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
skip حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skipped حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skips حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
remark عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarking عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarks عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
rem عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
end حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ended حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ends حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
interrupt خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupting خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupts خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com