Dictiornary-Farsi | خرمن کومه گندم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 162 (2 milliseconds)

English	Persian
wheat stack	خرمن کومه گندم


Other Matches

ricking	کومه
stacks	کومه
stacked	کومه
ricked	کومه
stack	کومه
rick	کومه
dollop	کومه
ricks	کومه
dollops	کومه
pile	کومه
piled	کومه
heaps	کومه
heaping	کومه
heap	کومه
ricked	کومه کردن
rick	کومه کردن
stacked	کومه کردن
haycock	کومه علف
stacks	کومه کردن
congeries	انبوه کومه
stack	کومه کردن
coacervate	کومه شده
ricking	کومه کردن
ricks	کومه کردن
hayrick	کومه علف خشک
hay stack	کومه علف خشک
haystack	کومه علف خشک
haystacks	کومه علف خشک
haycock	کومه مخروطی که ازعلف خشک درست میشود
harvested	خرمن
harvests	خرمن
harvest	خرمن
shocks	خرمن
stacked	خرمن
shocked	خرمن
shock	خرمن
stacks	خرمن
stack	خرمن
thrasher	خرمن کوب
harvest mouse	موش خرمن
kirn	اخر خرمن
harvestman	خرمن بردار
ingether	خرمن برداشتن
harvest man	خرمن جمع کن
ingathering	خرمن برداری
coronagraph	خرمن نگار
harvest home	اخر خرمن
shock	خرمن کردن
shocked	خرمن کردن
shocks	خرمن کردن
coronas	خرمن خورشید
corona	خرمن خورشید
hand staff	دسته خرمن کوب
binder	ماشین خرمن کوب
Make hay while the sun shines. <proverb>	تا آفتاب مى تابد خرمن کن.
binders	ماشین خرمن کوب
threshing machine	ماشین خرمن کوبی
hay mow	خرمن علف خشک
ingather	انباشتن خرمن برداشتن
threshing floor	زمین خرمن کوبی
thresher	ماشین خرمن کوب
harvest home	محل جمع اوری خرمن
flailed	شلاق زدن خرمن کوب
flail	شلاق زدن خرمن کوب
flailing	شلاق زدن خرمن کوب
flails	شلاق زدن خرمن کوب
harvests	هنگام درو وقت خرمن
harvest	هنگام درو وقت خرمن
ruck	توده خرمن انبار حبوبات
rucks	توده خرمن انبار حبوبات
harvested	هنگام درو وقت خرمن
cornflowers	گل گندم
cornflower	گل گندم
corn flower	گل گندم
wheat	گندم
grain	یک گندم
cash crops	گندم جو
centaurea	گل گندم
thresh	از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshed	از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshes	از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshing	از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
wheatear	سنبله گندم
crapping	گندم سیاه
wheaten	وابسته به گندم
wheaten	برنگ گندم
wheat chaff	کاه گندم
wheat bread	نان گندم
to winnow the grain	گندم راباددادن
flailed	گندم کوب
tawniness	گندم گونی
parched corn	گندم برشته
parched corn	گندم بریان
wheaten bread	نان گندم
crapped	گندم سیاه
flailing	گندم کوب
flails	گندم کوب
pug	خاشاک گندم
pugs	خاشاک گندم
bran	پوست گندم
sheaf	دسته گندم
flail	گندم کوب
wholewheat	گندم ناب
wholewheat	گندم خالص
wheatgerm	جنین گندم
wheatgerm	گیاهک گندم
crap	گندم سیاه
musteline	گندم گون
moory	گندم گون
jointworm	کرم گندم
tawnier	گندم گون
tawniest	گندم گون
husker	گندم پاک کن
saracen corn	گندم سیاه
buck wheat	گندم سیاه
french wheat	گندم سیاه
buckwheat	گندم سیاه
tawny	گندم گون
cornmeal	ارد گندم
corn field	گندم زار
corn chandler	گندم فروش
corn weevil	شپشه گندم
frit fly	مگس گندم
wheat rust	زنگ گندم
grain field	گندم زار
grain rust	زنگ گندم
wheatgerm	آرد مغز گندم
the wheat was scanted	گندم را کم کم بیرون دادند
weevils	سوسه شپشه گندم
bunt	ناخوشی قارچی گندم
gluten	ماده چسبنده گندم
groats	گندم یاجوپوست کنده
hessian fly	حشره گندم خوار
ptisan	گندم پوست کنده
weevil	سوسه شپشه گندم
loose smut	بیماری زنگ گندم
sheaf	دسته یابافه گندم
rye	گندم سیاه مرد کولی
polygonaceous	وابسته به تیره گندم سیاه
marabou	ادم سبزه یا گندم گون
whole wheat	ساخته شده از گندم ساییده
marabout	ادم سبزه یا گندم گون
wheat eel	کرم کوچک انگل گندم و علوفه
harvest mouse	یکجورموش که درساقههای گندم لانه میکند
basic crops	محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
groat	بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
wheatworm	کرم کوچک انگل گندم و علوفه
sloe gin	عرق گندم که دارای اب میوه گوجه باشد
emmer	نوعی گندم سرخ بنام شعیر ابلیس
breadstuff	مواد نان مانند گندم و ارد و غیره
hard wheat	گندم ماکارونی دارای مقدارگلوتن زیادی است
manchet	قرص نام ساخته شده از گندم اعلی وخالص
red reg	چیزی که موجب خشم وبرانگیختگی گرد د یکجورزنگ در گندم
wheat germ	گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
hay cock	کومه مخروطی از علف خشک علف
piled	توده کردن کومه کردن
pile	توده کردن کومه کردن
swiple	قسمتی از گندم کوب یاخرمن کوب که تاب خورده مستقیمابرگندم فرودمی اید
smutted whcat	گندم سیاه یا زنگ سیاه
corn meal	ارد گندم - ارد جودوسر
grist	گندم اسیابی جو اسیابی