English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
recoverable error خطای قابل بهبود
Other Matches
recoverable error خطای قابل ترمیم
unrecoverable error خطای غیر قابل کشف
unrecoverable error خطای غیر قابل بازیافتنی
irrecoverable error خطای غیر قابل ترمیم
conscious error خطای اپراتور که به سرعت تشخیص داده میشود ولی درهمان زمان قابل جلوگیری از آن نیست
fault خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
charging خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
regenerate 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
horizontal error خطای بر دو سمت خطای افقی
errors خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
error خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
magnetic deviation میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
remission بهبود
mending بهبود
recovery upturn بهبود
recovery بهبود
recoveries بهبود
revivals بهبود
revival بهبود
improvements بهبود
improvement بهبود
progress بهبود
improvement بهبود
advance بهبود
progression بهبود
advances بهبود ها
proceedings بهبود ها
meliorist بهبود گرای
It'll be OK. <idiom> بهبود میابد!
up and about <idiom> بهبود یافتن
pull through <idiom> بهبود یافتن
ameliorator بهبود دهنده
ameliorative بهبود یابنده
improvable بهبود پذیر
improvability بهبود پذیری
upgrade بهبود امکانات
upgrades بهبود امکانات
recovery time زمان بهبود
tempering quality قابلیت بهبود
tempers حالت بهبود
tempered حالت بهبود
upgraded بهبود امکانات
temper حالت بهبود
upgrading بهبود امکانات
meliorate بهبود یافتن
improvement بهبود دادن
modifying بهبود دادن
pick up health بهبود یافتن
modify بهبود دادن
look oneself again بهبود یافتن
modifies بهبود دادن
to look oneself again بهبود یافتن
improvements بهبود دادن
meliorism بهبود طلبی
betterment اصلاح بهبود
to restorative to health بهبود دادن
restore to health بهبود دادن
quick recovery بهبود سریع
recuperation بهبود جبران خسارت
recover بهبود یافتن بازیابی
welfare state دولت بهبود بخش
spontaneous remission بهبود خود به خودی
recovering بهبود یافتن بازیابی
recovers بهبود یافتن بازیابی
improvised بهبود سازی شده
spontaneous recovery بهبود خود به خودی
uprating بهبود میزان کارائی [مهندسی]
digital darkroom برنامهای برای بهبود تصویر
vulnerary بهبود دهنده داروی زخم
To recover. To get well. خوب شدن ( بهبود یا فتن )
army ready material program برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
to mend matters کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
shadow RAM روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
customises بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customised بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customize بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customized بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizing بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
enhancer وسیله یا نرم افزاری که یک فرآیند یا محصول را بهبود می بخشد
customizes بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
interface human machine interface امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
customising بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
retrofit بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان
ActiveX که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
to turn the corner <idiom> بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی [اصطلاح روزمره]
HMI's امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
human computer امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
HMI امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
dead دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
enhance سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
extends خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
enhancing سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
extending خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extend خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
enhanced سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
prototype اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
normal روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
prototypes اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
whitcomb body جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
add-ons سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
fields مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
add-on سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
EIDE مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد
field مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fielded مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
workflow نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
multimedia قطعه پردازنده که حاوی قط عاتی است که برای بهبود کارایی چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
cumulative error خطای کل
foot fault خطای پا
Perl برای تولید متنهای CGI که میتواند فراهم را پردازش کند و روی وب سرور عملیاتی انجام دهد تا وب سایت را بهبود بخشید
apparent error خطای فاهری
illusion خطای حسی
standard error خطای معیار
PE خطای احتمالی
constant error خطای ثابت
tolerances خطای مجاز
inherent error خطای ذاتی
hallucinations خطای حس اغفال
average error خطای میانگین
spherical aberration خطای کروی
probable error خطای ممکن
probable error خطای احتمالی
civil wrong خطای مدنی
mean error خطای میانگین
backcourt foul خطای شخصی
backcourt violation خطای 01 ثانیه
indeterminate error خطای تصادفی
indeterminate error خطای نامعین
burst error خطای قطاری
chance error خطای تصادفی
chromatic aberration خطای رنگی
common foul خطای عادی
individual foul خطای شخصی
standard error خطای استاندارد
uncertainty خطای تخمینی
illusions خطای حسی
soft error خطای ملموس
hand out خطای سرویس
uncertainties خطای تخمینی
space error خطای فضایی
computational mistake خطای محاسباتی
hard error خطای ملموس
he did me a great wrong خطای بزرگی .....
standard error خطای استانده
balking خطای توپزن
standard error خطای پایه
standard error خطای معدل
hallucination خطای حس اغفال
observation error خطای مشاهده
parallax distortion خطای پارالکس
parallax distortion خطای توازی
hacking خطای بدنی
transmission error خطای مخابره
logical error خطای منطقی
logic error خطای منطقی
time error خطای زمانی
miscalculations خطای محاسباتی
optical illusion خطای باصره
optical illusions خطای باصره
miscalculation خطای محاسباتی
parity error خطای مقایسه
ti خطای فنی
absolute error خطای مطلق
machine error خطای ماشین
transit error خطای عبور
offensive foul خطای حمله
transient error خطای گذرا
truncation error خطای برشی
truncation error خطای برش
twentyfour second violation خطای 42 ثانیه
undetected error خطای نایافته
money illusion خطای پولی
variable error خطای متغیر
handling خطای دست
tolerance limit خطای مجاز
memory illusion خطای یاد
measuring error خطای سنجش
matching error خطای تطبیقی
malfeasance خطای اداری
major foul خطای عمده
team foul خطای مهم
systematic error خطای سیستماتیک
systematic error خطای منظم
syntax error خطای نحوی
intermittent error خطای متناوب
intermittent error خطای غیردائمی
intentional foal خطای عمدی
instrumental error خطای دستگاه
anticipatory error خطای انتظاری
traveling خطای رانینگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com