English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (7 milliseconds)
English Persian
possibilities line خط امکانات
Search result with all words
capabilities امکانات
facilities امکانات
dispatching توزیع امکانات
despatched توزیع امکانات
despatches توزیع امکانات
despatching توزیع امکانات
dispatch توزیع امکانات
dispatched توزیع امکانات
dispatches توزیع امکانات
centralized امکانات پردازش داده که در یک محل متمرکز و قابل دستیابی توسط سایر کاربران انجام می شوند
ate امکانات بررسی کنترل کامپیوتر
text نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
texts نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
action لیست امکانات
actions لیست امکانات
upgrade بهبود امکانات
upgraded بهبود امکانات
upgrades بهبود امکانات
upgrading بهبود امکانات
saunter در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntered در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntering در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunters در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
automatic کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatics کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
interrupt اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupting اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupts اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
background program برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
common carrier شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
consumption possibility line خط امکانات مصرف
development support library امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
diagnostics امکانات عیب شناسی
dispatcher توزیع کننده امکانات
dispatcher اعزام کننده امکانات
employment opportunities امکانات اشتغال
facilities management مدیریت امکانات
foreground processing اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
human computer امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
input/output پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
interface human machine interface امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
inverter دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
investment opportunities امکانات سرمایه گذاری
newsgroup خصوصیتی در اینترنت که امکانات ای که برای همه مسیر است را فراهم میکند
production possibility bondary مرز امکانات تولید
production possibility frontier مرز امکانات تولید
production possibility curve منحنی امکانات تولید
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
threat study بررسی امکانات رزمی دشمن
topology که کابل بندی و واسط های لازم و امکانات موجود درشبکه را مشخص میکند
unix امکانات نرم افزاری که کپی کردن داده را برای کاربر از یک کامپیوتر ساده تر میکند.
utility possibility curve منحنی امکانات مطلوبیت
utility possibility frontier مرز امکانات مطلوبیت
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
Video for Windows مجموعه درایورهای نرم افزاری و امکانات ویندوز ماکروسافت . سافت ماکروسافت که به فایلهای با فرمت AVI امکان نمایش روی یک پنجره می دهند
Windows . اولین نسل جدید ویندوز که حاوی امکانات OLE و کشیدن و قراردادن بود
out of <prep.> بیرون از [فضایی یا فاصله ای] [امکانات]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com