Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
Other Matches
assumed grid
شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
assumed decimal point
ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
pocket
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
false origin
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
suppositive
فرضی
phantom line
خط فرضی
hypothetic
فرضی
suppositional
فرضی
suppisitive
فرضی
hypothetical
فرضی
assumed
فرضی
theoretical
فرضی
imaginary
فرضی
presumptive title
حق فرضی
presumptive
فرضی
hypothetial
فرضی
supposed
فرضی
obligatory
فرضی
assumptive
فرضی
agonic line
خط فرضی
an imaginary line
خط فرضی
dead reckoning
محل فرضی
john done
اسم فرضی
presumed death
موت فرضی
implied trust
مسئولیت فرضی
hypothetical construct
سازه فرضی
line of scrimmage
خط فرضی تجمعی
dead reckoning
نقطه فرضی
hypostatic
اصلی- فرضی
arbitrary control
کنترل فرضی
assumed azimuth
گرای فرضی
assumed mean
میانگین فرضی
assumed orientation
توجیه فرضی
assumed position
موضع فرضی
presumptive
فرضی احتمالی
supposedly
بطور فرضی
fictitious thickness
ضخامت فرضی
suppositions
فرضی انگاشتی
supposition
فرضی انگاشتی
hypothetical case
دعوی فرضی
persumptive death
موت فرضی
suppositious
فرضی خیالی
theoretical competition
رقابت فرضی
assumed name
نام فرضی
presumptive title
سمت فرضی
fictitious thickness
ضخامت فرضی
presumption of death
موت فرضی
supposed death
موت فرضی
notional income
درامد فرضی
billiards
بیلیارد
ideal
نمونه کامل فرضی
warrant of presumed death
حکم موت فرضی
ideals
نمونه کامل فرضی
presumption of death decree
حکم موت فرضی
conceptual nervous system
دستگاه عصبی فرضی
agonic line
خط فرضی روی نقشه
differential ballistic wind
باد بالیستیکی فرضی
home whistle
امتیاز واقعی یا فرضی
fictitious force
نیروی فرضی
[فیزیک]
assumed grid
شبکه بندی فرضی
cone of scape
مخروط فرضی در اگزوسفر
rule of thumb
حساب تخمینی و فرضی
hypotheses
قضیه فرضی نهشته
hypothetico deductive method
روش فرضی- قیاسی
hypothesis
قضیه فرضی نهشته
presumption of the death decree
حکم موت فرضی
implied malice
سوء نیت فرضی
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
intervening variable
متغیر فرضی رابط
eight ball billiard
بیلیارد امریکایی
cueball
گوی بیلیارد
billiard
بازی بیلیارد
billiard table
میز بیلیارد
english billiards
بیلیارد انگلیسی
lay line
خط فرضی مسیر قایق به مقصد
head string
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
graviton
واحد بنیادی فرضی گرانش
hypostasis
موجود فرضی حالت تعلیق
arbitrary control
کنترل با استفاده از گرایامختصات فرضی
snooker
بازی شبیه بیلیارد
cue
باچوب بیلیارد زدن
head
انتهای میز بیلیارد
balking billiard
بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
cues
باچوب بیلیارد زدن
It is quite a hypothetical case .
این یک قضیه کاملا" فرضی است
assumed orientation
توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
four yard line
خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
tabula rasa
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
center spot
نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
striker
بیلیارد بازی که نوبت اوست
cannons
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
English
گردش فرفرهای گوی بیلیارد
top
ضربه به بالای توپ بیلیارد
bed
سطح هموار کف میز بیلیارد
balkline
خط عرضی روی میز بیلیارد
rotation billiard
بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
cannon
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
beds
سطح هموار کف میز بیلیارد
strikers
بیلیارد بازی که نوبت اوست
carom
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
fifteen ball billiard
بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی
nine ball billiard
بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
cribbage billiard
بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی
forty one continous billiard
بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
masse
ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
lemons
بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
lemon
بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
Utopias
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
Utopia
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
purpuric acid
اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
data line
خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
baulking
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulks
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulked
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balks
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balking
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balk
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balked
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balkline spot
نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
bank shot
ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
bumper pool billiard
بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
break shot
نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
in hand
گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
follow shot
ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
block
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocks
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
anchor
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchoring
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchors
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
forcing
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forces
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
billiard spot
نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی
bottle pocket billiard
بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
force
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forty one billiard
بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد
head spot
نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
telegony
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
bomb release line
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
places
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
place
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
one and nine balls billiard
بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند
placing
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
mr. and mrs billiards
بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
cut
فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
stop shot
ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
stick bridge
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
cuts
فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
yard line
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
isallobar
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
yard marker
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
isallobaric
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
cues
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
counted
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
basebal billiard
نوعی بیلیارد کیسه دار با 12گوی شماره گذاری شده از 1تا 12
count
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counts
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
poker pocket billiards
بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
pocket billiards
بیلیارد امریکایی با 51 گوی رنگی و 6 کیسه از شماره 1تا 51 بین 2 بازیگر
counting
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
cue
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
point of fall
نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
dragged
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
three cushion billiards
بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
drag
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drags
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
rhumb line
خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
hazards
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarding
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarded
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazard
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
safety
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
shake bottle
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
pill pool billiard
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
chapman region
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
line up billiard
بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
hug the rail
غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی
one pocket billiard
بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
chalks
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalking
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalked
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalk
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
cowboy billiard
بیلیارد کیسهای با گوی اصلی و 3 گوی به شمارههای 1و 3 و 5
kiss
برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر
kisses
برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر
kissed
برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر
kissing
برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
bridge
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
talweg
خط فرضی موجوددر رود یا نهر که اگر این رود یا نهر بین دو کشورمشترک باشد خط مذکور مرزان دو محسوب خواهد شد
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com