Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English
Persian
air line
خط مستقیم هوایی
airline
خط مستقیم هوایی
airlines
خط مستقیم هوایی
Search result with all words
steer
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
direct air support center
مرکز پشتیبانی مستقیم هوایی
Other Matches
dasd
Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
airlift service
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
basics
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
directed
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
direct
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
restrictive fire plan
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
line chief
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounces
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounced
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
direct command
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
air delivery container
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
pigeons
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
flak
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
fly through
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
elicitation
کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct fire sights
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
air superiority
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air suprmacy
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air interdiction
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air pilots
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
aviation pay
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
direct dyes
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
carrier air group
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
airs
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch
قسمت هوایی رسته هوایی
air material
ماتریل هوایی وسایل هوایی
splashing
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splash
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
air picket
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air photographic
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air scout
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
airlift command
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air search attack unit
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
emergency scramble
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airlift capacity
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air defense commander
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
channel airlift
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
trimetrogon
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
air survey photography
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
combat airlift support
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
air defense action area
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
chalk number
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
tactical air control center
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
chalk commander
فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
air position
موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
level
مستقیم
leveled
مستقیم
levelled
مستقیم
righting
مستقیم
firsthand
مستقیم
levels
مستقیم
straighter
مستقیم
straightest
مستقیم
on line
مستقیم
unintermediate
<adj.>
مستقیم
righted
مستقیم
straight line
خط مستقیم
bee line
خط مستقیم
straight line code
کد مستقیم
straight line code
کد خط مستقیم
directed
مستقیم
straightish
مستقیم
directs
مستقیم
direct
<adj.>
مستقیم
attributive
مستقیم
right
مستقیم
straight line
مستقیم
upstanding
مستقیم
straight
مستقیم
first-hand
مستقیم
beeline
خط مستقیم
direct observation
دیدبانی مستقیم
direct lighting
روشنایی مستقیم
hottest
خط تلفن مستقیم
straight
قسمت مستقیم
close supervision
نظارت مستقیم
straightest
قسمت مستقیم
hotter
خط تلفن مستقیم
d.c.
جریان مستقیم
straighter
قسمت مستقیم
direct load
بارگذاری مستقیم
ambagious
غیر مستقیم
as the crow files
بخط مستقیم
backstair
غیر مستقیم
direct support
کمک مستقیم
direct support
پشتیبانی مستقیم
rectilinear
مستقیم الخط
direct selling
فروش مستقیم
direct selection
انتخاب مستقیم
direct material
مواد مستقیم
dressings
مستقیم کنی
direct file
فایل مستقیم
dressing
مستقیم کنی
intuition
درک مستقیم
intuitions
درک مستقیم
direct processing
پردازش مستقیم
hot
خط تلفن مستقیم
direct coupling
کوپلینگ مستقیم
direct coupling
جفتگری مستقیم
direct cost
هزینه مستقیم
direct conversion
تبدیل مستقیم
direct control
کنترل مستقیم
direct aggression
پرخاشگری مستقیم
direct address
آدرس مستقیم
direct address
نشانی مستقیم
direct access
دستیابی مستقیم
direct relationship
وابستگی مستقیم
direct relationship
ارتباط مستقیم
direct outlet
ابگیر مستقیم
spur offtake
ابگیر مستقیم
direct pressure
فشار مستقیم
direct reading
قرائت مستقیم
direct damage
ضرر مستقیم
direct dye
رنگینه مستقیم
direct tax
مالیات مستقیم
direct taxation
مالیات مستقیم
direct labour
دستمزد مستقیم
direct access
دسترسی مستقیم
direct fire
تیر مستقیم
direct fire
اتش مستقیم
direct file
پرونده مستقیم
direct current
جریان مستقیم
d.c
جریان مستقیم
direct taxes
مالیاتهای مستقیم
indirect
غیر مستقیم
direct process
فرایند مستقیم
line storm
طوفان مستقیم
straight edge
لبه مستقیم
straight left
چپ مستقیم در بوکس
direct object
مفعول مستقیم
rectiliner
مستقیم الخط
forward voltage
ولتاژ مستقیم
forward resistance
مقاومت مستقیم
through call
مکالمه مستقیم
uncurl
مستقیم شدن
aright
مستقیم مستقیما
direct hit
اصابت مستقیم
proximate cause
علت مستقیم
sideway
غیر مستقیم
random access
دستیابی مستقیم
proximate
بیفاصله مستقیم
sonna deung koot
دست مستقیم
specific cost
هزینه مستقیم
Go straight ahead.
مستقیم بروید.
on line help
کمک مستقیم
visual fire
تیر مستقیم
highroads
صراط مستقیم
directness
مستقیم بودن
straightening flute drill
مته مستقیم
highroad
صراط مستقیم
wall pass
پاس مستقیم
direct hits
اصابت مستقیم
video disk
دسترسی مستقیم
uniaxial bending
خمش مستقیم
straight position
فرم مستقیم
positive relation
رابطه مستقیم
straight line
دارای خط مستقیم
straight line
بخط مستقیم
direct current instrument
سنجه جریان مستقیم
direct casting
ریخته گری مستقیم
fire
شوت محکم و مستقیم
telebrief
تماس مستقیم تلفنی
straight blow
ضربه مستقیم در بوکس
fired
شوت محکم و مستقیم
down hill casting
ریخته گری مستقیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com