Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
The route runs across this country.
خط مسیر از این کشور می گذرد.
Other Matches
inbound traffic
مسیر خارج از کشور
inbound traffic
مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
republics
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
it is 0 minutes past four
ده دقیقه از چهار می گذرد
it is pervious to light
روشنایی ازان می گذرد
Pleasant hours fly fast.
<proverb>
لحظات خوش زود می گذرد.
my a is 0 years
چهل سال ازعمرمن می گذرد
time flies
<proverb>
عمر ضایع مکن ای دل که جهان می گذرد
omnibus wire
سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
Burundi
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradite
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
pleasant hours fly fast.
<proverb>
عمر اگر خوش گذرد زندگی نوح کم است.
arch-rib
[قوسی زیر طاق که از شبستان یا دالان کلیسا می گذرد.]
called strick
پرتابی که از منطقه توپزن می گذرد ولی ضربه نمیخورد
pop goes the weasel
یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
innocent passage
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
volt
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
volts
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
letter of recall
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
nonaligned
کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summit
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
land n
کشور
country
کشور
countries
کشور
nation
کشور
realms
کشور
soil
کشور
common wealth
کشور
fatherlands
کشور
territories
کشور
nations
کشور
fatherland
کشور
soils
کشور
stating
کشور
territory
کشور
stated
کشور
soiling
کشور
state-
کشور
state
کشور
states
کشور
realm
کشور
Togo
کشور توگو
Uruguay
کشور اوروگوئه
the superme court
دیوانعالی کشور
Albania
کشور آلبانی
Ukraine
کشور اوکرانی
respublica
جمهوری کشور
Tanzania
کشور تانزانیا
Thailand
کشور تایلند
Tunisia
کشور تونس
traitor to the countruy
خائن کشور
the youth of the country
جوانان کشور
Venezuela
کشور ونزوئلا
southland
کشور نیمروز
Spain
کشور اسپانیا
the play of europe
کشور سویس
sending state
کشور فرستنده
traitor to one's country
خائن به کشور
respublica
کشور جمهوری
fairylands
کشور پریان
Zimbabwe
کشور زیمبابوه
secretary of state for home affairs
وزیر کشور
sea power
کشور دریایی
theocrat
خداوند کشور
Zambia
کشور زامبیا
fairyland
کشور پریان
Vietnam
کشور ویتنام
Uganda
کشور اوگاندا
Great Britain
کشور انگلیس
Maldives
کشور مالدیو
Mali
کشور مالی
Mexico
کشور مکزیک
Mozambique
کشور موزامبیک
Eire
کشور ایرلند
Ecuador
کشور اکوادر
Djibouti
کشور جی بوتی
Myanmar
کشور میانمار
Namibia
کشور نامیبی
Namibia
کشور نامیبیا
Nepal
کشور نپال
New Zealand
کشور زلاندنو
Cuba
کشور کوبا
Costa Rica
کشور کاستاریکا
Colombia
کشور کلمبیا
cloud-cuckoo-land
کشور پریون
Malaysia
کشور مالزی
Malawi
کشور مالاوی
Luxembourg
کشور لوکزامبورگ
Guatemala
کشور گواتمالا
Ghana
کشور غنا
Guyana
کشور گیانا
Honduras
کشور هندوراس
Hungary
کشور مجارستان
Indonesia
کشور اندونزی
Gabon
کشور گابن
Jamaica
کشور جامائیکا
Finland
کشور فنلاند
Kenya
کشور کنیا
Kiribati
کشور کیریباتی
Kuwait
کشور کویت
Laos
کشور لائوس
Lesotho
کشور لسوتو
Libya
کشور لیبی
Fiji
کشور فیجی
Ghana
کشور گانا
Cameroon
کشور کامرون
Senegal
کشور سنگال
Sierra Leone
کشور سیرالئون
Singapore
کشور سنگاپور
Somalia
کشور سومالی
Sri Lanka
کشور سریلانکا
Bhutan
کشور بوتان
Sudan
کشور سودان
Belize
کشور بلیز
Bangladesh
کشور بنگلادش
Bahrain
کشور بحرین
Bahamas
کشور باهاما
Suriname
کشور سورینام
Swaziland
کشور سوازیلند
Sweden
کشور سوئد
Argentina
کشور آرژانتین
Angola
کشور انگولا
Botswana
کشور بوتسوانا
Rwanda
کشور رواندا
traitors
خائن به کشور
Burma
کشور برمه
traitor
خائن به کشور
treason
خیانت به کشور
nationwide
در سرتاسر کشور
expulsions
اخراج از کشور
expulsion
اخراج از کشور
Nicaragua
کشور نیکاراگوا
Niger
کشور نیجر
Nigeria
کشور نیجریه
Oman
کشور عمان
Pakistan
کشور پاکستان
Paraguay
کشور پاراگوئه
Peru
کشور پرو
Philippines
کشور فیلیپین
Portugal
کشور پرتغال
Qatar
کشور قطر
Andorra
کشور آندورا
neighbouring country
[British E]
کشور همسایه
neighboring state
[American E]
کشور همسایه
bordering country
کشور همسایه
friendly state
کشور دوست
forwarding country
کشور فرستنده
fisc
خزانه کشور
Egypt
کشور مصر
friendly state
کشور خودی
dependencies
کشور غیرمستقل
dependency
کشور غیرمستقل
host nation
کشور میزبان
host country
کشور میزبان
home country
کشور اصلی
Holland
کشور هلند
Cambodia
کشور کامبوج
high court of
دیوانعالی کشور
Greece
کشور یونان
great power
کشور با قدرت
America
کشور امریکا
assyria
کشور اشور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com