English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (13 milliseconds)
English Persian
sideline خط کنار زمین
sidelined خط کنار زمین
sidelines خط کنار زمین
sidelining خط کنار زمین
touchline خط کنار زمین
Search result with all words
dugout پناهگاه کنار زمین بازیگران
dugouts پناهگاه کنار زمین بازیگران
down the line ضربه از کنار زمین
haugh زمین رسوبی کنار رودخانه
wing threequarter هریک از دو مدافع کنار زمین
Other Matches
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone موشک زمین به زمین رداستون
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
off از کنار
rand کنار
along side تا کنار
brims کنار
side aisle کنار
brimming کنار
banks کنار
bank کنار
on shore بر کنار
marginate کنار
recess کنار
recesses کنار
abutment کنار
lip کنار
verges کنار
verge کنار
waterfront اب کنار
waterfronts اب کنار
rims کنار
rim کنار
border line خط کنار
bourne کنار
lotos کنار
lote کنار
away کنار
bordered کنار
lotus کنار
lotuses کنار
margins کنار
bordering کنار
border کنار
along side در کنار
brink کنار
list کنار
apart کنار
besides کنار
edges : کنار
edge : کنار
marge کنار
limit کنار
brim کنار
brimmed کنار
ex- کنار
ex کنار
margin کنار
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
lotus-eaters کنار خوار
shelf کنار گذاشتن
lotus eater کنار خوار
lotos eater کنار خوار
by the side of the road در کنار جاده
withdrawals کنار کشیدن
waterside کنار دریا
lotuses درخت کنار
seaside دریا کنار
strand کنار رود
floret of ray گلچه کنار
limbo کنار دوزخ
shores کنار دریا
next جنب کنار
shore کنار دریا
Joking apart. <idiom> شوخی به کنار.
bow out کنار کشیدن
withdrawal کنار کشیدن
foreshores کنار دریا
foreshore کنار دریا
bypassing کنار گذار
strand کنار دریا
bypasses کنار گذار
bypassed کنار گذار
strands کنار دریا
bypass کنار گذار
strands کنار رود
coasts کنار دریا
deposit کنار گذاشتن
deposits کنار گذاشتن
overrules کنار گذاشتن
to put a way کنار گذاشتن
overruled کنار گذاشتن
overrule کنار گذاشتن
riverside کنار رور
roadsides کنار جاده
roadside کنار جاده
coast کنار دریا
seastrand دریا کنار
reserves کنار گذاشتن
put away کنار گذاردن
to set by کنار گذاشتن
put aside کنار گذاشتن
pull away کنار گرفتن
pt down کنار گذاردن
receded کنار کشیدن
wayside کنار جاده
graveside در کنار آرامگاه
gravesides در کنار آرامگاه
off از روی از کنار
recede کنار کشیدن
receding کنار کشیدن
put in کنار امدن با
to put by کنار گذاشتن
reserving کنار گذاشتن
reserve کنار گذاشتن
side step کنار رفتن
side foot ضربه با کنار پا
step aside کنار رفتن
shipside کنار کشتی
shipboard کنار کشتی
seacoast دریا کنار
to lay aside کنار گذاشتن
riparian رود کنار
to leave off کنار گذاشتن
earmarks کنار گذاشتن
sheer کنار رفتن
lotus-eater کنار خوار
lay away کنار گذاشتن
sides سمت کنار
side سمت کنار
lote درخت کنار
coping کنار امدن
by نزدیک کنار
Joking aside. <idiom> شوخی به کنار.
by the window کنار پنجره
lotos درخت کنار
earmark کنار گذاشتن
Stand asid . step aside . کنار بایست
bedside کنار بستر
lotus درخت کنار
recedes کنار کشیدن
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
marshals داوران کنار مسیر
inshore نزدیک دریا کنار
marshal داوران کنار مسیر
marshalled داوران کنار مسیر
marshaling داوران کنار مسیر
marshaled داوران کنار مسیر
to stand at [by] the window کنار پنجره ایستادن
roadhouse میخانهی کنار راه
holiday at the seaside [British] مسافرت کنار دریا
waterside workmen کارگران کنار دریا
holiday by the seaside [British] مسافرت کنار دریا
holiday at the seaside [British] تعطیلات در کنار دریا
sea dike دیوار کنار اب دریا
safety fence جانپناه کنار راه
road side کنار جاده یا خیابان
ratch کنار یا لبه کشتی
holiday by the seaside [British] تعطیلات در کنار دریا
roadhouses میخانهی کنار راه
towpath جادهی کنار آب راه
towpaths جادهی کنار آب راه
seafront اسکله کنار دریا
seafronts اسکله کنار دریا
scull پاروی کنار قایق
sculled پاروی کنار قایق
sculls پاروی کنار قایق
a seat by the window یک صندلی کنار پنجره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com