Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
popping crease |
خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است |
|
|
Other Matches |
|
mid wicket |
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز |
york round |
مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان |
leg hit |
ضربه بسمت محدوده توپزن |
leg theory |
روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او |
windsor round |
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان |
defense |
دفاع توپزن از میله ها |
down |
میله افتاده واخراج توپزن |
castle |
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند |
bowled |
باختن توپزن در نتیجه انداختن میله افقی |
castles |
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند |
send down |
پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن |
infield |
محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها |
leg break |
بلند شدن توپ از سمت توپزن بطرف میله |
western round |
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان |
wand shoot |
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان |
national round |
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان |
men's national round |
مسابقه مردان در سطح ملی با 84 تیر از 08 متری و 42تیر از 06 متری با تیر وکمان |
contracting parties |
طرفین متعاهدین طرفین متعاقدین |
forward overlap |
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی |
high contracting parties |
طرفین معظمین متعاقدین طرفین معظمین متعاهدین |
tenpin |
میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ |
double wood |
ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر |
feinted |
حرکت از میله بالا به میله پایین |
feinting |
حرکت از میله بالا به میله پایین |
feints |
حرکت از میله بالا به میله پایین |
feint |
حرکت از میله بالا به میله پایین |
metric system |
سیستم متری |
metric waves |
موجهای متری |
metric spark plug |
شمع متری |
rials 0 the metre |
متری 04 ریال |
telemetry |
تله متری |
bathymetry |
باتی متری |
front end |
سر جلویی |
headmost |
جلویی |
pleadings |
افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی |
low board |
سکوی یک متری شیرجه |
metric space |
فضای متری [ریاضی] |
high board |
سکوی شیرجه 3 متری |
prefixes used in the metric system |
پیشوندهای دستگاه متری |
advance section |
قسمت جلویی |
entry door |
در جلویی [ساختمان] |
front view |
نمای جلویی |
forward station |
پاسگاه جلویی |
entrance |
در جلویی [ساختمان] |
advanced |
جلویی مقدم |
front door [of house] |
در جلویی [ساختمان] |
forestay |
بکسل جلویی |
foretop |
بام جلویی |
entrance door |
در جلویی [ساختمان] |
shafts |
میله ستون میله چاه |
shaft |
میله ستون میله چاه |
kick circle |
دایره 8/81 متری وسط میدان |
metric system |
دستگاه اندازه گیری متری |
metric |
اندازهای استاندارد یامعیارمتری متری |
lap |
رسیدن به حریف جلویی |
luff |
لبه جلویی بادبان |
lapped |
رسیدن به حریف جلویی |
telencephalon |
قسمت جلویی مغزجنین |
end zone |
منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی |
forward edge of battle area |
لبه جلویی منطقه نبرد |
howtar |
خمپاره انداز 701 میلی متری سنگین |
battle clout |
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری |
high pheasant |
تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان |
first down |
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس |
ontos |
تفنگ 601 میلی متری دو لولهای خودکششی |
chain |
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی |
chains |
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی |
noses |
دماغه جلویی تخته موج سواری |
The car in front is obstructintg us. |
اتوموبیل جلویی به ما راه نمی دهد |
nose |
دماغه جلویی تخته موج سواری |
heads |
تختههای افرا در 61 متری قسمت اول مسیر بولینگ |
SI |
Dunites SystemeInternational استاندارد سیستم بین المللی متری |
exchange zone |
فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب |
one toe spin |
چرخش با اسکیت قرقره دارروی قرقرههای جلویی |
burdended |
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور |
scratch spin |
چرخش روی قسمت جلویی تیغه اسکیت |
sanshifter |
واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی |
tacked |
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان |
tacking |
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان |
tacks |
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان |
tack |
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان |
gales |
باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد |
gale |
باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد |
clout shooting |
تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان |
parties |
طرفین |
extremes |
طرفین |
to beg [of a dog holding up front paws] |
التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی] |
toe rake |
تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش |
to sit up and beg |
التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی] |
toe pick |
تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش |
the litigants |
طرفین دعوی |
mutual agreement |
توافق طرفین |
parties to a contract |
طرفین متعاهدین |
mutual concent |
تراضی طرفین |
parties to a contract |
طرفین قرارداد |
parties to the contract |
طرفین عقد |
the contracting parties |
طرفین متعاقدین |
the contracting parties |
طرفین متعاهدین |
disposed flank |
طرفین باز |
contracting parties |
طرفین قرارداد |
contracting parties |
طرفین متقاعدین |
standard |
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه |
standards |
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه |
cirro cumulus |
لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین |
cirrus |
لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین |
limb |
هرکدام از طرفین کمان |
limbs |
هرکدام از طرفین کمان |
corners |
طرفین پایگاه اصلی |
corner |
طرفین پایگاه اصلی |
tilt angle |
زاویه تمایل به طرفین |
cornering |
طرفین پایگاه اصلی |
side lights |
چراغهای طرفین ناو |
privity of contract |
مسئولیت طرفین قرارداد |
privity of a contract |
مسئوولیت طرفین قرارداد |
batsman |
توپزن |
batsmen |
توپزن |
backstop |
توپزن |
cirro status |
ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین |
sideline |
خطوط طرفین میدان بازی |
verandas |
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان |
verandahs |
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان |
like as we lie |
طرفین دارای ضربات مساوی |
veranda |
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان |
covenant |
که بین طرفین مبادله می گردد |
covenants |
که بین طرفین مبادله می گردد |
voluntary partition |
افراز با رضایت یا سازش طرفین |
straddle split |
وضع باز پاها به طرفین |
parties to the contract |
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین |
sidelines |
خطوط طرفین میدان بازی |
side lights |
چراغ دریانوردی طرفین ناو |
consensual |
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی |
sidelining |
خطوط طرفین میدان بازی |
pitch curves |
تلاقی سطوح طرفین دندانه |
leeboard |
یکی از دو تخته طرفین کف قایق |
sidelined |
خطوط طرفین میدان بازی |
verandah |
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان |
controlling |
توپزن دقیق |
controls |
توپزن دقیق |
control |
توپزن دقیق |
batteries |
توپزن و توپگیر |
battery |
توپزن و توپگیر |
balked |
خطای توپزن |
baulks |
خطای توپزن |
banjo hitter |
توپزن ضعیف |
stonewaller |
توپزن تدافعی |
baulking |
خطای توپزن |
baulked |
خطای توپزن |
balks |
خطای توپزن |
balking |
خطای توپزن |
balk |
خطای توپزن |
thin Ethernet |
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل loaxial و اتصالات BNC و محدود به چند متری میشود |
toe point |
پوشش لاستیکی سفت روی لبه جلویی اسکیت قرقره دار برای کمک به پرش |
hamstrung |
زردپی طرفین حفره پشت زانو |
hamstrings |
زردپی طرفین حفره پشت زانو |
hamstring |
زردپی طرفین حفره پشت زانو |
hamstringing |
زردپی طرفین حفره پشت زانو |
The two parties seem irreoncilable. |
طرفین آشتی راناپذیر بنظر می رسند ت |
privity in contract |
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان |
stumping |
سوزاندن توپزن کریکت |
stumped |
سوزاندن توپزن کریکت |
take a wicket |
سوزاندن توپزن کریکت |
counts |
تعداد امتیاز توپزن |
dismiss |
سوزاندن توپزن و اخراج او |
stump |
سوزاندن توپزن کریکت |
dismisses |
سوزاندن توپزن و اخراج او |
dismissing |
سوزاندن توپزن و اخراج او |
doubled |
توپزن 0001امتیازی فصل |
ground |
محل ایستادن توپزن |
catcher |
توپگیر پشت سر توپزن |
on drive |
ضربه بسمت توپزن |
fine leg |
محل پشت سر توپزن |
duck |
اخراج توپزن بی امتیاز |
doubled up |
توپزن 0001امتیازی فصل |
counted |
تعداد امتیاز توپزن |
ducks |
اخراج توپزن بی امتیاز |
duckings |
اخراج توپزن بی امتیاز |
count |
تعداد امتیاز توپزن |
ducked |
اخراج توپزن بی امتیاز |
double |
توپزن 0001امتیازی فصل |
stumps |
سوزاندن توپزن کریکت |
counting |
تعداد امتیاز توپزن |
side staddle hep |
پرش به بالا با پاهای باز ودستها به طرفین |
lock forward |
هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ |
rectification |
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین |
ten yard |
خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان |
spanning |
محدوده |
scope |
محدوده |
spanned |
محدوده |
ranges |
محدوده |
spans |
محدوده |
ranged |
محدوده |
range |
محدوده |
span |
محدوده |
confine |
محدوده |
confining |
محدوده |
beanball |
توپی که هدف ان سر توپزن باشد |
blooper |
پرتاب اهسته توپ به توپزن |
handle the ball |
دست زدن توپزن به توپ |
night-watchman |
توپزن پایان مسابقه کریکت |
complete game |
یک بازی کامل از طرف توپزن |