Total search result: 201 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
source data automation |
خودکاری داده منبع |
|
|
Other Matches |
|
datamation |
خودکاری براساس داده ها |
deadlock |
موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند |
static |
MAR که تا وقتی داده می پذیرد که منبع تغذیه روشن است و داده نیازی به تنظیم مجدد ندارد |
data source |
منبع داده |
source data automation |
کنترل خودکار داده منبع |
data packet |
منبع ارسال سری داده در یک بسته |
read in |
ارسالی داده از منبع خارجی به کامپیوتر اصلی |
output |
عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر |
outputs |
عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر |
minor sort key |
یک فیلد داده که منبع دومی ازتمایزات را که به وسیله انهارکوردها مرتب می شوندفراهم میکند |
real time |
سیستمی که زمان پردازش آن بسیار مهم است و میتواند منبع داده را تحت تاثیر قرار دهد |
ups |
منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی |
uninterruptable power supply |
منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی |
relay |
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر |
relayed |
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر |
relays |
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر |
volatile memory |
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد. |
automatization |
خودکاری |
automation |
خودکاری |
automaticity |
خودکاری |
automatism |
خودکاری |
automatism |
حالت خودکاری |
automatograph |
خودکاری نگار |
design automation |
خودکاری در طراحی |
autoscope |
خودکاری نگار |
line source |
منبع خطی منبع شبکه |
informatics |
انفورماتیک خودکاری اگاهانه |
processor |
پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است |
carrier |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
carriers |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
enquiry |
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده |
FEP |
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند |
CSMA CD |
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود |
slot machines |
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند |
slot machine |
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند |
automat |
دستگاه خودکاری که پس ازانداختن سکهای درون ان غذایا مشروبی را خارج میکند |
automats |
دستگاه خودکاری که پس ازانداختن سکهای درون ان غذایا مشروبی را خارج میکند |
assembling |
روند خودکاری که بوسیله ان کامپیوتر برنامه اصلی را به زبان سمبلیک تبدیل میکند |
external |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
externals |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
parallelling |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
parallelling |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
paralleling |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
parallelled |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
parallels |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
parallel |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
parallelled |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
parallel |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
paralleled |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
paralleled |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
paralleling |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
parallels |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
source |
حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد |
searchingly |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
searching storage |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
searched |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
search |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
searches |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
echo check |
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین |
data processing |
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها |
tailed |
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده |
tails |
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده |
data preparation |
امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها |
tail |
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده |
privacy |
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند |
CDs |
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند |
CD |
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند |
sql |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود |
structure |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
structuring |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
structures |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
queries |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
queried |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
query |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
querying |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
cisterns |
منبع اب |
cistern |
منبع اب |
cisterns |
منبع |
cistern |
منبع |
receptacle |
منبع |
receptacles |
منبع |
reference |
منبع |
water supply |
منبع اب |
references |
منبع |
water supplies |
منبع اب |
origin |
منبع |
origins |
منبع |
fountain |
منبع |
fountains |
منبع |
pooled |
منبع |
source |
منبع |
supplied |
منبع |
pool |
منبع |
small reservoir at well top |
منبع |
fount |
منبع |
wellspring |
منبع |
supply |
منبع |
supplying |
منبع |
head spring |
منبع |
pools |
منبع |
rootstock |
منبع |
resourc |
منبع |
source code |
کد منبع |
hotbeds |
منبع |
hotbed |
منبع |
water system |
منبع اب |
resource |
منبع |
illuminant |
منبع نور |
grid bias supply |
منبع ولتاژشبکه |
thermal reservoir |
منبع گرمایی |
thermal reservoir |
منبع گرما |
power supplay |
منبع قدرت |
excitation source |
منبع برانگیختگی |
heat supply |
منبع حرارتی |
word of mouth <idiom> |
از منبع موثق |
authority |
منبع موثق |
power source |
منبع قدرت |
image source |
منبع تصویر |
cold body |
منبع سرد |
information source |
منبع اطلاعات |
fountainhead |
منبع خبر |
voltage source |
منبع قدرت |
voltage source |
منبع ولتاژ |
current supply |
منبع جریان |
wellhead |
منبع چشمه |
resource |
منبع ممر |
neutron source |
منبع نوترون |
cooling water supply |
منبع اب سرد |
agency of communications |
منبع ارتباط |
cold water supply |
منبع ابسرد |
incandescent source |
منبع ملتهب |
voltage source |
منبع الکتریسیته |
resource file |
فایل منبع |
noises |
منبع تغذیه |
noise |
منبع تغذیه |
source computer |
کامپیوتر منبع |
source data |
دادههای منبع |
message source |
منبع پیام |
source document |
سند منبع |
source language |
زبان منبع |
source listing |
لیست منبع |
source of power |
منبع قدرت |
source of power |
منبع انرژی |
mains supply |
منبع شبکه |
source |
منبع برق |
source |
منبع منشاء |
resource management |
مدیریت منبع |
resource sharing |
اشتراک منبع |
magnetic storage |
منبع مغناطیسی |
attack origine |
محل یا منبع تک |
resource allocation |
اختصاص منبع |
second source |
منبع دوم |
aliunde |
از منبع دیگر |
originals |
منبع سرچشمه |
original |
منبع سرچشمه |
radiation source |
منبع تشعشع |
mine |
منبع مامن |
power supplay |
منبع تغذیه |
system resource |
منبع سیستم |
power supply |
منبع انرژی |
light point |
منبع روشنایی |
isogenous |
دارای یک منبع |
elevated tanke |
منبع اب هوائی |
elevator boot |
منبع بالابر |
electron emitter |
منبع الکترون |
power supply |
منبع تغذیه |
energy supply |
منبع انرژی |
energizer |
منبع انرژی |
light source |
منبع نور |
mines |
منبع مامن |
source register |
ثبات منبع |
source routine |
روال منبع |
store of value |
منبع ارزش |
mined |
منبع مامن |
source program |
برنامه منبع |
lighting source |
منبع روشنایی |
x ray source |
منبع اشعه رونتگن |
magnetic tape store |
منبع یا حافظه نوارمغناطیسی |
magnetic energy storage |
منبع انرژی مغناطیسی |
authority |
منبع صحیح و موثق |
goldmine |
منبع در آمد سرشار |
resource sharing |
اشتراک گذاشتن منبع |
magnetic store |
حافظه یا منبع مغناطیسی |
goldmines |
منبع در آمد سرشار |
non renewable resource |
منبع بازگشت ناپذیر |
non renewable resource |
منبع تجدید ناپذیر |
cash cow <idiom> |
منبع خوبی از پول |
candlepower |
شدت نور یک منبع |
line source |
منبع خطی شکل |
light source colour |
رنگ منبع نور |
mechanical energy reservoir |
منبع انرژی الکتریکی |
welding source |
منبع جریان جوش |
power supply cable |
کابل منبع قدرت |
bonanza |
منبع عایدی مهم |
power supply switch |
کلید منبع تغذیه |
information resource management |
مدیریت منبع اطلاعات |
voltage source |
منبع فشار الکتریکی |
adscititious |
دارای منبع خارجی |
radix |
پایه منبع اصلی |
low frequency source |
منبع فرکانس پایین |