English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (14 milliseconds)
English Persian
patent دارای امتیاز یا حق ثبت شده
patented دارای امتیاز یا حق ثبت شده
patenting دارای امتیاز یا حق ثبت شده
patents دارای امتیاز یا حق ثبت شده
Search result with all words
patent دارای حق امتیاز امتیازی
patented دارای حق امتیاز امتیازی
patenting دارای حق امتیاز امتیازی
patents دارای حق امتیاز امتیازی
ahead دارای امتیاز بیشتر
privileged دارای امتیاز یا حق ویژه
privileged دارای امتیاز
Other Matches
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicaps امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
rectum امتیاز
priviege امتیاز
rectums امتیاز
royalty حق امتیاز
crediting امتیاز
act of grace امتیاز
concessions امتیاز
licenses امتیاز
franchises امتیاز
royalties حق امتیاز
exclusiveness امتیاز
privilege امتیاز
pas امتیاز
upper hand امتیاز
concession امتیاز
game bird یک امتیاز
leases امتیاز
licences امتیاز
credits امتیاز
plus امتیاز
licence امتیاز
lease امتیاز
runs یک امتیاز
ads امتیاز
ad امتیاز
prominency امتیاز
scorelines خط امتیاز
scoreless بی امتیاز
franchise امتیاز
prerogative امتیاز
francs امتیاز
scoreline خط امتیاز
franc امتیاز
pre-eminence امتیاز
prerogatives امتیاز
advantage امتیاز
prominence امتیاز
point امتیاز
pre eminence امتیاز
charters امتیاز
distinctions امتیاز
chartering امتیاز
scored امتیاز
chartered امتیاز
charter امتیاز
distinction امتیاز
score امتیاز
credit امتیاز
scores امتیاز
run یک امتیاز
credited امتیاز
aces امتیاز سرویس
field privilege امتیاز فیلد
perfect score امتیاز کامل
ace امتیاز سرویس
differentia وجه امتیاز
match points اخرین امتیاز
double figures امتیاز دو رقمی
set point اخرین امتیاز
foot score line خط امتیاز انتهایی
licence owner صاحب امتیاز
precedence امتیاز سابقه
oddest امتیاز دادن
magna cum laude با امتیاز زیاد
maritime lien امتیاز دریایی
go-ahead امتیاز برتر
odder امتیاز دادن
odd امتیاز دادن
outpoint برنده با امتیاز
convert امتیاز گرفتن
converted امتیاز گرفتن
converting امتیاز گرفتن
precedency امتیاز سابقه
loss on points باخت با امتیاز
love امتیاز صفر
scoreless بدون امتیاز
game point امتیاز پایانی
grantee صاحب امتیاز
headstart امتیاز در شروع
match point اخرین امتیاز
score sheet برگ امتیاز
law of advantage قانون امتیاز
preferential امتیاز دهنده
loves امتیاز صفر
loved امتیاز صفر
converts امتیاز گرفتن
concessionary صاحب امتیاز
prerogatives حق یا امتیاز ویژه
insurance امتیاز مطمئن
chalk up کسب امتیاز
concession deed امتیاز نامه
privileged امتیاز دار
patents امتیاز نامه
concessionary agreement امتیاز نامه
decision برنده با امتیاز
concessionaire صاحب امتیاز
decisions برنده با امتیاز
worst- امتیاز اوردن
patent امتیاز نامه
worst امتیاز اوردن
patented امتیاز نامه
patenting امتیاز نامه
prerogative حق یا امتیاز ویژه
concessioner صاحب امتیاز
awarding of points امتیاز دادن
win on points پیروزی با امتیاز
point spread امتیاز قابل انتظار
monopolizing امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizes امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized امتیاز انحصاری گرفتن
tally کسب یا ثبت امتیاز
draw first blood کسب نخستین امتیاز
perfect game باحداکثر 003 امتیاز
break one's duck کسب نخستین امتیاز
down عقب افتادن در امتیاز
brassage حق امتیاز سکه زدن
bowling average معدل امتیاز بازیگربولینگ
bowled for a duck باختن بازیگر بی امتیاز
oddsmaker تعیین کننده امتیاز
scoring key [کلید امتیاز دهی]
read write privilege امتیاز خواندن- نوشتن
software license امتیاز نرم افزار
ducked اخراج توپزن بی امتیاز
duckings اخراج توپزن بی امتیاز
ducks اخراج توپزن بی امتیاز
counts تعداد امتیاز توپزن
set point اخرین امتیاز بازی
point درجه امتیاز بازی
counting تعداد امتیاز توپزن
counted تعداد امتیاز توپزن
licensee صاحب جواز یا امتیاز
duck اخراج توپزن بی امتیاز
tallies کسب یا ثبت امتیاز
service ace امتیاز سرویس تنیس
tallied کسب یا ثبت امتیاز
ice امتیاز سرنوشت ساز
royal prerogative حق امتیاز ویژه پادشاه
deciding امتیاز سرنوشت ساز
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
prerogatives امتیاز مخصوص حق ارثی
prerogative امتیاز مخصوص حق ارثی
tallying کسب یا ثبت امتیاز
licensees صاحب جواز یا امتیاز
monopolize امتیاز انحصاری گرفتن
decision برنده کشتی با امتیاز
handicaps امتیاز دادن اشکال
home court advantage امتیاز بازی در خانه
handicap امتیاز دادن اشکال
To keep the score. حساب امتیاز رانگاهداشتن
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
thirty دومین امتیاز گیم
decisions برنده کشتی با امتیاز
in the hole <idiom> امتیاز پایین صفر
burns امتیاز گرفتن از حریف
wining by deukjoom برد تکواندو با امتیاز
double bogey دوبار کسب امتیاز
equaliser امتیاز مساوی کننده
burn امتیاز گرفتن از حریف
privilege امتیاز مخصوصی اعطاکردن
count تعداد امتیاز توپزن
To gain an advantage. کسب امتیاز کردن
home whistle امتیاز واقعی یا فرضی
indult اجازه نامه امتیاز
fifteen نخستین امتیاز گیم
monopolises امتیاز انحصاری گرفتن
circuit clout یک امتیاز با دویدن به پایگاه
monopolising امتیاز انحصاری گرفتن
To score points. امتیاز آوردن ( ورزش )
thirties دومین امتیاز گیم
monopolised امتیاز انحصاری گرفتن
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
earned run average میانگین امتیاز کسب شده
collar کسب اسان امتیاز ضربه
extra- کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
equites سواره نظام صاحب امتیاز
turkey 3 امتیاز کامل استرایک پی درپی
extra کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
dehind شمارش امتیاز منفی بازیگر
score امتیاز گرفتن حساب امتیازات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com