English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English Persian
plumose دارای دسته پر
Search result with all words
french telephone تلفن دارای گوشی ودهانی نصب بر روی یک دسته
Other Matches
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay دسته گل یایک دسته علف
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
in detail مفصلا دسته دسته
shoals of people دسته دسته مردم
group دسته دسته کردن
assort دسته دسته کردن
they came in bands دسته دسته امدند
classify دسته دسته کردن
distribute دسته دسته کردن
regiment دسته دسته کردن
regiments دسته دسته کردن
assort دسته دسته شدن
windrow دسته دسته کردن
streams of people دسته دسته مردم
groups دسته دسته کردن
troop دسته دسته شدن
trooping دسته دسته شدن
sects دسته دسته مذهبی
sort دسته دسته کردن
sorted دسته دسته کردن
sorts دسته دسته کردن
scores of people دسته دسته مردم
sect دسته دسته مذهبی
trooped دسته دسته شدن
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundles متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle متمرکز کردن دسته کردن دسته
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pitman دسته
gang دسته
levers دسته
ringleaders سر دسته
host دسته
hosted دسته
hosting دسته
hosts دسته
corps دسته
platoon دسته
ringleader سر دسته
gangs دسته
work team دسته
platoons دسته
passel دسته
setting up دسته
groups دسته دسته
parcels دسته
helve دسته
parcel دسته
gens دسته
leader سر دسته
tress دسته مو
handhold دسته
handgrip دسته
tufts دسته
tuft دسته
shook دسته
lever دسته
wisp دسته
wisps دسته
stem دسته
set دسته
sets دسته
scores دسته دسته
clan دسته
nosegay دسته گل
haft دسته
batch دسته
group دسته
clique دسته
cliques دسته
procession دسته
processions دسته
skulks دسته
skulking دسته
skulked دسته
skulk دسته
genus دسته
section دسته
sections دسته
range دسته
groups دسته
batches دسته
bracket دسته
trooping دسته
trooped دسته
troop دسته
helm دسته
helms دسته
hilt دسته
hilts دسته
ranged دسته
ranges دسته
bail arm دسته
kinds دسته
team دسته
teams دسته
armies دسته
cluster دسته
cluster bomb دسته
cluster bombs دسته
kindest دسته
crank دسته
A bouquet (bunch)of flowers. دسته گه
cranked دسته
lugs دسته
cranking دسته
lugging دسته
lugged دسته
lug دسته
cranks دسته
army دسته
bouquet دسته گل
bouquets دسته گل
A bunch ( bouquet ) of flowers . دسته گل
drove دسته
droves دسته
clusters دسته
classing دسته
skein دسته
skeins دسته
tussocks دسته مو
handle دسته
school دسته
handles دسته
congregation دسته
covey دسته
nib دسته
brigade دسته
brigades دسته
confraternity دسته
assortments دسته
lot دسته
faggot دسته
schools دسته
horde دسته
congregations دسته
cheque book دسته چک
bodle دسته
boodle دسته
clumps دسته
clumping دسته
fagot دسته
clumped دسته
hordes دسته
bunching دسته
bunches دسته
fascicled دسته دسته
fascicle or cule دسته
bunch دسته
faggots دسته
bevy دسته
tussock دسته مو
fascicle دسته
bunched دسته
clump دسته
clans دسته
ilk دسته
sheaf دسته
bundling دسته
bundle دسته
fasciculate دسته دسته
kind دسته
party دسته
bundles دسته
ear دسته
category دسته
ears دسته
rabble دسته
classis دسته
stems دسته
nibs دسته
class دسته
stemmed دسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com