English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
marshal داوران کنار مسیر
marshaled داوران کنار مسیر
marshaling داوران کنار مسیر
marshalled داوران کنار مسیر
marshals داوران کنار مسیر
Other Matches
committee boat قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
power slide لغزش به کنار در پیچ مسیر
dogs مخروطهای لاستیکی کنار مسیر
dog مخروطهای لاستیکی کنار مسیر
dogging مخروطهای لاستیکی کنار مسیر
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
quick out نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
lord chancellor رئیس کل داوران
juries هیات داوران
juries هیئت داوران
jury هیات داوران
jury هیئت داوران
referee's dressing room رختکن داوران
split decision رای اکثریت داوران
clerk of the course منشی گروه داوران
hant شور داوران کاراته
matmen مجموع کشتی گیران و داوران
abstain خودداری داوران ازدادن رای
abstained خودداری داوران ازدادن رای
abstaining خودداری داوران ازدادن رای
abstains خودداری داوران ازدادن رای
homologate تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
pyx jury هئیت منصفه عیارگیران داوران دینارسنج
rhadamanthus نام یکی از داوران جهان پایین
the judges were influenced by داوران زیر نفوذ او واقع شدند
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
homologate اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
awards مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
award مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarded مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarding مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
postal match مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
midcourse guidance هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summits حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summit حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
ex- کنار
besides کنار
brink کنار
waterfront اب کنار
margin کنار
edges : کنار
edge : کنار
ex کنار
apart کنار
off از کنار
marginate کنار
lotus کنار
margins کنار
lote کنار
rims کنار
lotos کنار
on shore بر کنار
waterfronts اب کنار
rim کنار
lotuses کنار
rand کنار
recess کنار
along side تا کنار
marge کنار
brim کنار
brimmed کنار
brimming کنار
brims کنار
along side در کنار
abutment کنار
lip کنار
recesses کنار
bank کنار
banks کنار
verges کنار
verge کنار
away کنار
bordered کنار
bordering کنار
list کنار
side aisle کنار
border کنار
border line خط کنار
bourne کنار
limit کنار
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
bypassed کنار گذار
seaside دریا کنار
seastrand دریا کنار
touchline خط کنار زمین
side foot ضربه با کنار پا
side step کنار رفتن
strands کنار رود
shipside کنار کشتی
seacoast دریا کنار
to put by کنار گذاشتن
step aside کنار رفتن
riparian رود کنار
to put a way کنار گذاشتن
to leave off کنار گذاشتن
to lay aside کنار گذاشتن
shipboard کنار کشتی
bypassing کنار گذار
bypasses کنار گذار
bypass کنار گذار
put away کنار گذاردن
to set by کنار گذاشتن
put aside کنار گذاشتن
pull away کنار گرفتن
pt down کنار گذاردن
put in کنار امدن با
coping کنار امدن
earmarks کنار گذاشتن
earmark کنار گذاشتن
bow out کنار کشیدن
by the side of the road در کنار جاده
wayside کنار جاده
sheer کنار رفتن
sides سمت کنار
side سمت کنار
foreshores کنار دریا
recede کنار کشیدن
sidelining خط کنار زمین
sidelines خط کنار زمین
sidelined خط کنار زمین
sideline خط کنار زمین
bedside کنار بستر
roadside کنار جاده
roadsides کنار جاده
receding کنار کشیدن
recedes کنار کشیدن
receded کنار کشیدن
foreshore کنار دریا
by نزدیک کنار
shores کنار دریا
lay away کنار گذاشتن
strand کنار رود
lote درخت کنار
next جنب کنار
lotos درخت کنار
overrules کنار گذاشتن
overruled کنار گذاشتن
overrule کنار گذاشتن
strands کنار دریا
riverside کنار رور
strand کنار دریا
withdrawal کنار کشیدن
shore کنار دریا
waterside کنار دریا
lotus-eaters کنار خوار
lotus-eater کنار خوار
lotus eater کنار خوار
lotos eater کنار خوار
floret of ray گلچه کنار
coast کنار دریا
coasts کنار دریا
withdrawals کنار کشیدن
graveside در کنار آرامگاه
Joking aside. <idiom> شوخی به کنار.
shelf کنار گذاشتن
deposits کنار گذاشتن
reserving کنار گذاشتن
lotus درخت کنار
lotuses درخت کنار
Stand asid . step aside . کنار بایست
deposit کنار گذاشتن
by the window کنار پنجره
reserves کنار گذاشتن
limbo کنار دوزخ
gravesides در کنار آرامگاه
Joking apart. <idiom> شوخی به کنار.
off از روی از کنار
reserve کنار گذاشتن
ex ship تحویل در کنار کشتی
scull پاروی کنار قایق
down the line ضربه از کنار زمین
a seat by the window یک صندلی کنار پنجره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com