Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
gross revenue
درامد فروش ناخالص دریافتی ناخالص
Other Matches
gross income
درامد ناخالص
gross national income
درامد ناخالص ملی
gnp gap
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
grosser
ناخالص
impure
ناخالص
grossed
ناخالص
gross
ناخالص
adulterant
ناخالص
raw
ناخالص
grossest
ناخالص
grosses
ناخالص
grossing
ناخالص
dead loss
زیان ناخالص
gross weight
وزن ناخالص
gross value
ارزش ناخالص
margin
سود ناخالص
gross tonnage
فرفیت ناخالص به تن
cross weight
وزن ناخالص
gross yield
بازده ناخالص
cross thrust
تراست ناخالص
gross yield
محصول ناخالص
operating profit
سود ناخالص
gross
عمده ناخالص
grossed
عمده ناخالص
grossing
عمده ناخالص
grossest
عمده ناخالص
grosser
عمده ناخالص
grosses
عمده ناخالص
gross profit
سود ناخالص
gross expenditure
هزینه ناخالص
gross amount
مبلغ ناخالص
gross earnings
عواید ناخالص
doping
ناخالص سازی
margins
سود ناخالص
gross national product
تولید ناخالص ملی
gross national expenditure
هزینه ناخالص ملی
gross domestic product
تولید ناخالص داخلی
gross national quality
کیفیت ناخالص ملی
GNP
تولید ناخالص ملی
unladen weight
وزن ناخالص خودرو
gross investment
سرمایه گذاری ناخالص
gross national product
محصول ناخالص ملی
gross rate of return
نرخ بازده ناخالص
gross product per capita
تولید ناخالص سرانه
gross primary product
تولید ناخالص نخستین
g.n.p
تولید ناخالص ملی
nominal gross national product
محصول ناخالص ملی اسمی
real gross national product
تولید ناخالص ملی واقعی
potential gross national product
تولید ناخالص ملی بالقوه
g.d.p deflator
تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
disposable income
درامد دریافتی
tare
تفاوت وزن خالص و وزن ناخالص
pollute
ملوث کردن الودن ناخالص کردن
polluted
ملوث کردن الودن ناخالص کردن
pollutes
ملوث کردن الودن ناخالص کردن
polluting
ملوث کردن الودن ناخالص کردن
margin revenue
سهم درامد از فروش
disposable personal income
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
woollen draper
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
on licence
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
functional distribution of income
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
wine seller
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sale maximization
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
hard sell
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
regressive income tax
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
optional claiming race
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
receipt
دریافتی
receipts
دریافتی
perceptual
دریافتی
receives
دریافتی
bank acceptance
دریافتی
receive
دریافتی
receive only
فقط دریافتی
signal voltage
ولتاژ دریافتی
input level
سطح دریافتی
take-home pay
خالص دریافتی
absorbed doze
دوز دریافتی
received power
توان دریافتی
goods receiving
کالاهای دریافتی
goods intake
کالاهای دریافتی
goods inwards
کالاهای دریافتی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
receptive aphasia
زبان پریشی دریافتی
received line signal detect
کشف سیگنال خط دریافتی
mail
نامههای ارسالی یا دریافتی
dose rate
میزان دوز دریافتی
traffic
داده پیام دریافتی
mails
نامههای ارسالی یا دریافتی
traffics
داده پیام دریافتی
trafficked
داده پیام دریافتی
incoming
پیام دریافتی در کامپیوتر
trafficking
داده پیام دریافتی
incoming
حجم داده یا پیام دریافتی
chronic dose
دز دریافتی تا 42ساعت بعد از انفجاراتمی
unemployment benefit
کمک دریافتی در دوران بیکاری
account
صورت مبالغ دریافتی و پرداختی
furrier
خز فروش پوست فروش
furriers
خز فروش پوست فروش
picturing
و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
pictures
و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
rad
یک واحد از دوز تشعشعی دریافتی اتمی
pictured
و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
picture
و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
acute dose
دز دریافتی حاد و غیر قابل علاج
warbles
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warble
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
lock
همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
echoing
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
locks
همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
echo
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
active homing guidance
هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی
warbled
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
tolerance dose
دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
echoes
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoed
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
warbling
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
sales promotion
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
empty
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptiest
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empties
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
redundancy
بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا
emptied
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
redundancies
بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا
attenuation
اختلاف بین توان ارسالی و دریافتی بر حسب دسی بل
emptier
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
vrc
بررسی پرینتی در هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
microsoft
فکس و پیام های شبکه دریافتی و ارسالی به PL را مرتب میکند
substitution
لیست حروف یا کدها که به جای کد دریافتی باید درج شود
summation check
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
phosphor
اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
redundancies
بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
vertical
بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
redundancy
بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
strip
حذف داده کنترل از پیام دریافتی و باقی گذاشتن اطلاعات مربوطه
oligopoly
انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendible
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
قابل فروش جنس قابل فروش
total income
درامد کل
gainings
درامد
income
درامد
hatch
درامد
means
درامد
remunerative
پر درامد
total revenue
درامد کل
makings
درامد
hatches
درامد
earnings
درامد
earning
درامد
comings in
درامد
emolument
درامد
hatched
درامد
emoluments
درامد
it wasprologue to the nextmove
درامد
return
درامد
revenue
درامد
admissions
درامد
admission
درامد
returns
درامد
prelusion
درامد
proceeds
درامد
returned
درامد
returning
درامد
inputted
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
sinfonia
پیش درامد
earns
درامد داشتن
average revenue
درامد متوسط
immoral earning
درامد نامشروع
nominal income
درامد اسمی
ordinary income
درامد عادی
prologues
پیش درامد
prologue
پیش درامد
stream of income
جریان درامد
notional income
درامد خیالی
notional income
درامد فرضی
illicit earning
درامد نامشروع
aura
پیش درامد
benefice
درامد کلیسایی
auras
پیش درامد
fixed income
درامد ثابت
attachment of earnings
توقیف درامد
mean
منابع درامد
internal revenue
درامد داخلی
Inland Revenue
درامد داخلی
present income
درامد جاری
present income
درامد حال
preludes
پیش درامد
prelude
پیش درامد
psychic income
درامد بی دردسر
revenue sources
منابع درامد
revenue sharing
سهیم در درامد
revenue function
تابع درامد
real income
درامد واقعی
meaner
منابع درامد
personal income
درامد سرانه
earned
درامد داشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com