English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
gross revenue درامد فروش ناخالص دریافتی ناخالص
Other Matches
gross income درامد ناخالص
gross national income درامد ناخالص ملی
gnp gap شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
grosser ناخالص
impure ناخالص
grossed ناخالص
gross ناخالص
adulterant ناخالص
raw ناخالص
grossest ناخالص
grosses ناخالص
grossing ناخالص
dead loss زیان ناخالص
gross weight وزن ناخالص
gross value ارزش ناخالص
margin سود ناخالص
gross tonnage فرفیت ناخالص به تن
cross weight وزن ناخالص
gross yield بازده ناخالص
cross thrust تراست ناخالص
gross yield محصول ناخالص
operating profit سود ناخالص
gross عمده ناخالص
grossed عمده ناخالص
grossing عمده ناخالص
grossest عمده ناخالص
grosser عمده ناخالص
grosses عمده ناخالص
gross profit سود ناخالص
gross expenditure هزینه ناخالص
gross amount مبلغ ناخالص
gross earnings عواید ناخالص
doping ناخالص سازی
margins سود ناخالص
gross national product تولید ناخالص ملی
gross national expenditure هزینه ناخالص ملی
gross domestic product تولید ناخالص داخلی
gross national quality کیفیت ناخالص ملی
GNP تولید ناخالص ملی
unladen weight وزن ناخالص خودرو
gross investment سرمایه گذاری ناخالص
gross national product محصول ناخالص ملی
gross rate of return نرخ بازده ناخالص
gross product per capita تولید ناخالص سرانه
gross primary product تولید ناخالص نخستین
g.n.p تولید ناخالص ملی
nominal gross national product محصول ناخالص ملی اسمی
real gross national product تولید ناخالص ملی واقعی
potential gross national product تولید ناخالص ملی بالقوه
g.d.p deflator تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
disposable income درامد دریافتی
tare تفاوت وزن خالص و وزن ناخالص
pollute ملوث کردن الودن ناخالص کردن
polluted ملوث کردن الودن ناخالص کردن
pollutes ملوث کردن الودن ناخالص کردن
polluting ملوث کردن الودن ناخالص کردن
margin revenue سهم درامد از فروش
disposable personal income درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
woollen draper پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
on licence پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
wine seller میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sale maximization به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
hard sell سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
regressive income tax مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
receipt دریافتی
receipts دریافتی
perceptual دریافتی
receives دریافتی
bank acceptance دریافتی
receive دریافتی
receive only فقط دریافتی
signal voltage ولتاژ دریافتی
input level سطح دریافتی
take-home pay خالص دریافتی
absorbed doze دوز دریافتی
received power توان دریافتی
goods receiving کالاهای دریافتی
goods intake کالاهای دریافتی
goods inwards کالاهای دریافتی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
receptive aphasia زبان پریشی دریافتی
received line signal detect کشف سیگنال خط دریافتی
mail نامههای ارسالی یا دریافتی
dose rate میزان دوز دریافتی
traffic داده پیام دریافتی
mails نامههای ارسالی یا دریافتی
traffics داده پیام دریافتی
trafficked داده پیام دریافتی
incoming پیام دریافتی در کامپیوتر
trafficking داده پیام دریافتی
incoming حجم داده یا پیام دریافتی
chronic dose دز دریافتی تا 42ساعت بعد از انفجاراتمی
unemployment benefit کمک دریافتی در دوران بیکاری
account صورت مبالغ دریافتی و پرداختی
furrier خز فروش پوست فروش
furriers خز فروش پوست فروش
picturing و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
pictures و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
rad یک واحد از دوز تشعشعی دریافتی اتمی
pictured و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
picture و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
acute dose دز دریافتی حاد و غیر قابل علاج
warbles وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warble وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
lock همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
echoing برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
locks همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
echo برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
active homing guidance هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی
warbled وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
tolerance dose دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
echoes برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoed برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
warbling وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
empty فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptiest فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empties فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
redundancy بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا
emptied فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
redundancies بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا
attenuation اختلاف بین توان ارسالی و دریافتی بر حسب دسی بل
emptier فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
vrc بررسی پرینتی در هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
microsoft فکس و پیام های شبکه دریافتی و ارسالی به PL را مرتب میکند
substitution لیست حروف یا کدها که به جای کد دریافتی باید درج شود
summation check بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
phosphor اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
redundancies بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
vertical بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
redundancy بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
strip حذف داده کنترل از پیام دریافتی و باقی گذاشتن اطلاعات مربوطه
oligopoly انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
total income درامد کل
gainings درامد
income درامد
hatch درامد
means درامد
remunerative پر درامد
total revenue درامد کل
makings درامد
hatches درامد
earnings درامد
earning درامد
comings in درامد
emolument درامد
hatched درامد
emoluments درامد
it wasprologue to the nextmove درامد
return درامد
revenue درامد
admissions درامد
admission درامد
returns درامد
prelusion درامد
proceeds درامد
returned درامد
returning درامد
inputted مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
sinfonia پیش درامد
earns درامد داشتن
average revenue درامد متوسط
immoral earning درامد نامشروع
nominal income درامد اسمی
ordinary income درامد عادی
prologues پیش درامد
prologue پیش درامد
stream of income جریان درامد
notional income درامد خیالی
notional income درامد فرضی
illicit earning درامد نامشروع
aura پیش درامد
benefice درامد کلیسایی
auras پیش درامد
fixed income درامد ثابت
attachment of earnings توقیف درامد
mean منابع درامد
internal revenue درامد داخلی
Inland Revenue درامد داخلی
present income درامد جاری
present income درامد حال
preludes پیش درامد
prelude پیش درامد
psychic income درامد بی دردسر
revenue sources منابع درامد
revenue sharing سهیم در درامد
revenue function تابع درامد
real income درامد واقعی
meaner منابع درامد
personal income درامد سرانه
earned درامد داشتن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com