Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
English
Persian
direct reading dial
درجه بندی برای قرائت مستقیم
Other Matches
roamer
کالک شبکه بندی شده برای کمک به قرائت مختصات
direct reading
قرائت مستقیم
grader
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
indirect bank protection
کناره بندی غیر مستقیم
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
gradation
درجه بندی
graduation
درجه بندی
calibrating
درجه بندی
calibration
درجه بندی
calibrates
درجه بندی
scale
درجه بندی
gradations
درجه بندی
calibrated
درجه بندی
calibrate
درجه بندی
grade
درجه بندی
rating
درجه بندی
scaling
درجه بندی
grades
درجه بندی
grading
درجه بندی
ratings
درجه بندی
linear scale
درجه بندی خطی
merit rating
درجه بندی شایستگی
grade
درجه بندی کردن
credit rating
درجه بندی اعتبار
performance rating
درجه بندی عملکرد
grades
درجه بندی رتبه
peer rating
درجه بندی همسالان
grades
درجه بندی کردن
rating schedule
مقیاس درجه بندی
rating scale
مقیاس درجه بندی
rate
درجه بندی کردن
rates
درجه بندی کردن
intergradation
درجه بندی داخلی
rater
درجه بندی کننده
ratee
درجه بندی شونده
graduation line
خط درجه بندی شده
calibration constant
ثابت درجه بندی
calibration curve
منحنی درجه بندی
calibration error
خطای درجه بندی
graduates
درجه بندی کردن
graduate
درجه بندی کردن
logarithmic scale
درجه بندی لگاریتمی
scscalable
قابل درجه بندی
grade
درجه بندی رتبه
graduating
درجه بندی کردن
echelonment
درجه بندی کردن
dan gup jeado
سیستم درجه بندی تکواندو
unscourced wool
پشم درجه بندی نشده
graphic rating scale
مقیاس درجه بندی نگارهای
tricking
درجه بندی عدسی دوربین
tricked
درجه بندی عدسی دوربین
grade
نوع درجه بندی کردن
trick
درجه بندی عدسی دوربین
maximum scale value
مقدار درجه بندی حداکثر
forced distribution rating
درجه بندی با توزیع معین
grades
نوع درجه بندی کردن
suppliers rating
درجه بندی نمودن فروشنده ها
ranked
درجه دادن دسته بندی کردن
graduate collar
حلقه یا طوقه درجه بندی شده
dial collar
طوقه یا حلقه درجه بندی شده
degree of difficulty
درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
grand division
مقیاس درجه بندی بزرگ طبلک
rank
درجه دادن دسته بندی کردن
ranks
درجه دادن دسته بندی کردن
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
color value
درجه بندی رنگ ها بر حسب تیره و روشن بودن
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
dialled
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
timed
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
modes
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
payola
وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
One point for you.
یک درجه امتیاز
[ بازی]
برای تو.
dan
درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
vernier
درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
nurser
شیشه درجه دار برای شیردادن کودک
greats
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
great go
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
windage
درجه تنظیم تیر برای پیشگیری اثر باد
segregation
جدا کردن درجه بندی کردن
gaduate
درجه بندی کردن تغلیظ کردن
gradate
درجه بندی کردن مخلوط کردن
dasd
Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
isolation
مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
cim
تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به داخل کامپیوتر میباشدicrofilmanufacturing
computer input microfilm
تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به درون کامپیوتر میباشد
humidistat
اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
little go
نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
basic
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basics
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
directs
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
directed
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
pontoar
نوعی کرجی برای پل بندی کلک
calling
مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
espalier
چوب بندی برای تربیت نهال میوه
v ring
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
Manchester coding
و نیمه دوم برای سیگنال زمان بندی است
reseau
شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
roller bandage
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
chevron seal
کاسه نمدی برای اب بندی یکطرفه در سیلندرهای هیدرولیکی یا نیوماتیکی
holds
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
blowout disc
دیسک نازک فلزی برای اب بندی کردن سیستمهای سیالات
hold
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
smartest
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarting
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarter
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smart
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarted
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarts
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
G.
استاندارد در چند رسانهای و مستقیم مخابرات برای موضوع سیگنال صوتی با پهنای باند a کیلوهرتز که روی کانال ای با فرفیت a کیلوبایت در ثانیه ارسال میشود
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
reading
قرائت
readings
قرائت
readership
قرائت
pericope
قرائت
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
stair stepping
روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
false work
تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
decking
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
entrymate
اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
extending
در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extends
در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extend
در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
reading room
اتاق قرائت
reading rooms
اتاق قرائت
read
قرائت کردن
reading room
قرائت خانه
reads
قرائت کردن
reading rooms
قرائت خانه
picking belt
نوار قرائت
orthoepist
قرائت دادن
accented
طرز قرائت
accent
طرز قرائت
interlocution
قرائت یااواز
packing
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
targetting
نقطه برداشت یا قرائت
targetted
نقطه برداشت یا قرائت
targeted
نقطه برداشت یا قرائت
targets
نقطه برداشت یا قرائت
targeting
نقطه برداشت یا قرائت
target
نقطه برداشت یا قرائت
intonations
طرز قرائت تلفظ
unread
قرائت نشده بیسواد
lectern
میز مخصوص قرائت
lecterns
میز مخصوص قرائت
intonation
طرز قرائت تلفظ
scansion
قرائت شعر باوزن
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
tryout
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pipelines
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
pipeline
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
direct command
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
prize fighting
درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
point designation
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
lectionary
صورت ایاتی که درکلیسا قرائت میشود
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
quadrantal error
اشتباه قرائت دستگاه جهت یاب هواپیما
declamatory
مربوط به قرائت مطلبی باصدای بلند وغرا
enumerated type
فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی
direct fire sights
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
elicitation
کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct dyes
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
tabulation
نشانههای نمایش داده شده برای بیان محل توقفهای جدول بندی شده
driver
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
faults
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
fault
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
an fitting
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
timing disc
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
style sheet
الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
deacon
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacons
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com