Dictiornary-Farsi | درجه گرفتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 210 (15 milliseconds)

English	Persian
graduate	درجه گرفتن
graduates	درجه گرفتن
graduating	درجه گرفتن
graduation	درجه گرفتن
to take one's d.	درجه گرفتن


Search result with all words

gradation	ترفیع درجه گرفتن
gradations	ترفیع درجه گرفتن
great go	امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
greats	امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
little go	نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
Other Matches

beam attack	تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
elevation indicator	صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch	درجه روی بازوی درجه داران
sighting bar	ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class	درجه سوم بلیط درجه 3
third class	درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation	درجه ارتفاع درجه بلندی
sighting leaf	ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
brevet	درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
to take medical advice	دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
grips	طرز گرفتن وسیله گرفتن
grip	طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag	کفه گرفتن تفاله گرفتن
to seal up	درز گرفتن کاغذ گرفتن
take in <idiom>	زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
gripped	طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping	طرز گرفتن وسیله گرفتن
clam	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clams	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
calebrate	جشن گرفتن عید گرفتن
division police petty officer	درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms	درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
first class	درجه یک
elevations	درجه
tophole	درجه یک
elevation	درجه
topnotch	درجه یک
clinical thermometer	درجه
classy	درجه یک
second class	درجه دو
top	درجه یک
copacetic	درجه یک
second class	درجه 2
proportion	درجه
top hole	درجه یک
proportions	درجه
copesetic	درجه یک
low grade	کم درجه
scalage	درجه
gauged	درجه
rates	درجه
gauges	درجه
pitches	درجه
aquastat	درجه
gauge	درجه
echelons	درجه
third-rate	درجه سه
high-class	درجه یک
kyu	درجه
first string	درجه یک
degree	درجه
run of the mine	بی درجه
rate	درجه
number one	درجه یک
third rate	درجه سه
echelon	درجه
pitch	درجه
ranks	درجه
lengths	درجه
second-rate	درجه دو
second rate	درجه دو
grade	درجه
equally <adv.>	به یک درجه
just as well <adv.>	به یک درجه
grades	درجه
marks	درجه
mark	درجه
nobby	درجه یک
length	درجه
top-notch	درجه یک
slap-up	درجه یک
scale	درجه
degrees	درجه
rank	درجه
chinical t.	درجه
ranked	درجه
title	درجه
gage=gauge	درجه
gauge glass	درجه اب
gauge=gage	درجه
titles	درجه
gage	درجه
white wool	پشم درجه یک
degree of crystalinity	درجه بلورینگی
head over heels <idiom>	منتهای درجه
degree of dissociation	درجه تفکیک
degree of freedom	درجه ازادی
degree of curve	درجه انحناء
eldership	ارشدیت درجه
secondary road	جاده درجه دو
dot pitch	درجه نقطه
secondary hydrogen	هیدروژن 2 درجه
secondary carbon	کربن 2 درجه
economy class	درجه توریستی
degree of precision	درجه دقت
standard class	درجه استاندارد
consistency	درجه غلظت
sharp shooter	تیرانداز درجه 1
comparative	درجه تفضیلی
comparatives	درجه تفضیلی
efficacity	درجه تاثیر
octan rating	درجه اکتان
oil guage	درجه روغن
Fahrenheit	درجه فارنهایت
degradation	تنزل درجه
hold a candle to <idiom>	درهمان درجه
secondary alcohol	الکل 2 درجه
clumped	درجه سردوشی
clumping	درجه سردوشی
rating	درجه رتبه
freezing point	درجه یخ بندان
freezing points	درجه یخ بندان
clump	درجه سردوشی
optimum	درجه لازم
degree opulence	درجه توانگری
degree of saturation	درجه اشباع
degree of relationship	درجه خویشاوندی
degree of polymerization	درجه بسپارش
rating	درجه بندی
clumps	درجه سردوشی
second degree of readiness	امادگی درجه دو
fluidity	درجه سفتی
supremely	با علی درجه
second class	دومین درجه
second class	درجه دوم
ratings	درجه بندی
ratings	درجه رتبه
water hardness	درجه سختی آب
confidence level	درجه اطمینان
peaks	منتها درجه
boiling point	درجه جوش
boiling points	درجه جوش
primary alcohol	الکل 1 درجه
centigrade degree	درجه صدبخشی
efficacy	درجه تاثیر
secondary amine	امین 2 درجه
primary carbon	کربن 1 درجه
adjusted elevation	درجه تنظیمی
peaking	منتها درجه
peak	منتها درجه
crest	بالاترین درجه
cresting	بالاترین درجه
crests	بالاترین درجه
adjustability	درجه انطباق
alloy	درجه ماخذ
alloys	درجه ماخذ
tones	درجه صدا
tone	درجه صدا
primery amine	امین 1 درجه
advancement in rating	ارتقاء درجه
quarternary canal	کانال درجه 4
calibration	درجه بندی
baume degree	درجه بومه
non-commissioned officers	درجه دار
non-commissioned officer	درجه دار
brick layer	بنای درجه دو
non commissioned officer	درجه دار
efficiency	درجه تاثیر
quadratic	درجه دوم
battle sight	شکاف درجه
angle of elevation	زاویه درجه
anti knock property	درجه اکتان
baccalaureate	درجه باشلیه
baccslavreate	درجه شوالیه
bar sight	شکاف درجه
bar sight	ستون درجه
quadratic equation	معادلات درجه دو
battle sight	درجه جنگی
speed	درجه تندی
speeding	درجه تندی
speeds	درجه تندی
upgrading	از درجه بالا
degree of compaction	درجه تراکم
degree of centralization	درجه تمرکز
degree of advancement	درجه پیشرفت
upgrades	از درجه بالا
upgraded	از درجه بالا
gradation	درجه بندی
gradation	درجه تدریج
scaling	درجه بندی
secondary	درجه دوم
reversible elbow	زانوی 09 درجه
gradations	ارتقای درجه
gradations	درجه تدریج
gradations	درجه بندی
gradation	ارتقای درجه
upgrade	از درجه بالا
oxidation degree	درجه اکسایش
dan	درجه درکاراته
third degree	درجه سوم
puny	درجه پست
first-class	درجه اول
rear sight	شکاف درجه
pinnacle	منتهی درجه
cope flask	درجه روئی
pinnacles	منتهی درجه
quantum	درجه میزان
coarse wool	پشم درجه دو
petty officer	درجه دار
permanent rank	درجه دایمی