Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
flume
دره تنگ بوسیله مجرا یاناودان بردن
Other Matches
pneumatic disatch
بردن بستههای امانتی بالوله بوسیله هوای فشرده
dowse
پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
cast pearls before swine
<idiom>
از بین بردن چیزی ارزشمندی بوسیله کسی که قدرش را نمی داند
channels
مجرا
vas
مجرا
foramen
مجرا
channelled
مجرا
flume
مجرا
holing
مجرا
holes
مجرا
holed
مجرا
hole
مجرا
canal
مجرا
canals
مجرا
condvit
مجرا
cullis
مجرا
channeling
مجرا
gullies
مجرا
gulleys
مجرا
gully
مجرا
nullah
مجرا
channeled
مجرا
channel
مجرا
spiracle
مجرا
runways
مجرا
runway
مجرا
meatus
مجرا
duct
مجرا
port
مجرا
conduits
مجرا
tubes
مجرا
tube
مجرا
vessel
مجرا
strands
مجرا
strand
مجرا
vessels
مجرا
conduit
مجرا
subchannel
زیر مجرا
channelization
مجرا سازی
slots
مجرا شکاف
slot
مجرا شکاف
slotting
مجرا شکاف
stenosis
تنگی مجرا
vessel
سفینه مجرا
channeled
ترعه مجرا
channel
ترعه مجرا
channel
کانال مجرا
tract
مجرا جهاز
channel selector
مجرا گزین
channelled
کانال مجرا
channelled
ترعه مجرا
channels
ترعه مجرا
gullets
مجرا کانال
vessels
سفینه مجرا
gullet
مجرا کانال
ductless glands
غدههای بی مجرا
channels
کانال مجرا
channel capacit
گنجایش مجرا
channeling
ترعه مجرا
canalization
مجرا سازی
channeling
کانال مجرا
tracts
مجرا جهاز
channeled
کانال مجرا
to push out
پیش بردن جلو بردن
imbibes
تحلیل بردن فرو بردن
imbibing
تحلیل بردن فرو بردن
imbibed
تحلیل بردن فرو بردن
imbibe
تحلیل بردن فرو بردن
narrowband channel
مجرا با نوار باریک
channel controller
کنترل کننده مجرا
channel status word
کلمه وضعیت مجرا
bungs
دریچه مجرا کیسه
bunging
دریچه مجرا کیسه
oppilation
بستن یا بستگی مجرا
bunged
دریچه مجرا کیسه
bung
دریچه مجرا کیسه
conductresses
ابگذر- مجرا- مجری
conductress
ابگذر- مجرا- مجری
tilted flume
مجرا با شیب تنظیم شونده
constriction
قسمت تنگ شده مجرا
constrictions
قسمت تنگ شده مجرا
stenosed
دچار هرگونه تنگی مجرا
individual
مجرا یا مربوط به شخص مجرد
individuals
مجرا یا مربوط به شخص مجرد
masochism
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
dead ends
انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
dead end
انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
replenishing phase
بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
endocrine
غده بدون مجرا و بداخل ترشح کننده غده درون تراو
perprep
بوسیله
with
بوسیله
via
بوسیله
per
بوسیله
thruogh the a of
بوسیله
by the instrumentality of
بوسیله
whereby
که بوسیله ان
of
بوسیله
by
بوسیله
at the hand of
بوسیله
by dint of
بوسیله
wherewithal
که بوسیله ان
osmose
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
hydrolysis
تجزیه بوسیله اب
by the f.
بوسیله لمس
municipally
بوسیله شهرداری
by wire
بوسیله تلگراف
hydromancy
تفال بوسیله اب
per pais
بوسیله کشور
electrically
بوسیله برق
per pais
بوسیله مملکت
by depty
بوسیله نماینده
aerotherapeutics
معالجه بوسیله هوا
aeromancy
تفال بوسیله هوا
brews
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
windswept
بوسیله باد جاروشده
photogelatin process
چاپ بوسیله ژلاتین
hydromancer
تفال زننده بوسیله اب
brewed
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
baptised
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pipeage
ترابری بوسیله لوله
pipe down
بوسیله شیپور یا نای
pipage
ترابری بوسیله لوله
phototypography
چاپ بوسیله عکسبرداری
brew
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
semaphore
مخابره بوسیله پرچم
baptizes
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
lapped joint
اتصال بوسیله پوشش
in propria persona
بوسیله خود شخص
electromotive
متحرک بوسیله برق
eluviation
انتقال بوسیله بادوباران
galvanography
روی مس بوسیله اندودکهربایی
hydrolyze
بوسیله اب تجزیه شدن
pour
تراوش بوسیله ریزش
poured
تراوش بوسیله ریزش
churn
بوسیله اسباب گردنده
leaching
تصفیه بوسیله شستشو
infiltration
پالایش بوسیله تراوش
baptizing
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
electric chair
اعدام بوسیله برق
intuitively
بوسیله درک مستقیم
pouring
تراوش بوسیله ریزش
diathermy
معالجه بوسیله حرارت
churns
بوسیله اسباب گردنده
churned
بوسیله اسباب گردنده
dragonnades
بوسیله سواره نظام
pours
تراوش بوسیله ریزش
postage
حمل بوسیله پست
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
to scent out
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
to pick thanks
بوسیله سخن چینی
patenting
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
traingulation
پیمایش بوسیله مثلثات
patent
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
sent via e-mail
بوسیله ایمیل فرستاده شد
seagirt
محصور بوسیله دریا
windblown
در حرکت بوسیله باد
lightproof
غیرقابل نفوذ بوسیله نور
sporogony
تولید مثل بوسیله هاگ
massotherapy
معالجه بوسیله مشت و مال
intercommunication system
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
instantiate
معرفی کردن بوسیله کنسرت
incuse
نقش شده بوسیله چکش
grout stop
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
chemical warfare
جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
lip read
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lyophiled
خشک شده بوسیله انجمادسخت
chafing
بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafes
بوسیله اصطکاک گرم کردن
lyophil
خشک شده بوسیله انجمادسخت
chafe
بوسیله اصطکاک گرم کردن
container transport
حمل و نقل بوسیله کانتینر
steam propulsion of ships
راندن کشتی ها بوسیله بخار
radiograms
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
argon arc welding
جوش قوسی بوسیله گازارگون
wigwag
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
cathodogeaph
بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
platinotype
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
carbon arcwelding
جوش قوسی بوسیله کربن
hyphenate
بوسیله خط دارای فاصله کردن
hydropathy
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
hydrophilous
گرده افشانی کننده بوسیله اب
waterborne
حمل شده بوسیله اب اب برد
radiogram
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
semaphore
بوسیله پرچم مخابره کردن
self service
کمک بوسیله خود شخص
self-service
کمک بوسیله خود شخص
in law
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
the block
مردن بوسیله گردن زنی
step down
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
stethoscopy
معاینه بوسیله گوشی طبی
hit wicket
انداختن میله بوسیله خودتوپزن
telekinesis
حرکت اجسام بوسیله ارواح
wet down
بوسیله اب پاشی خیس کردن
latches
بوسیله کلون محکم کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com