Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
wicket
دروازه کوچک
wickets
دروازه کوچک
Search result with all words
seelos
دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
Other Matches
team handball court
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout
پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save
نجات دروازه با پای دروازه بان
goal judge
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
element
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
goalpost
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalposts
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
goals
دروازه
goal
دروازه
hoop
دروازه
hoops
دروازه
gate
دروازه
gates
دروازه
port
دروازه
goal area line
خط دروازه
portal
دروازه
portals
دروازه
barbican
دروازه
gateway
دروازه
gateways
دروازه
barbacan
دروازه
goal crease
محوطه دروازه
goal area
منطقه دروازه
between the pipes
تیر دروازه
goal keeper
دروازه بان
goals
دروازه بان
goal
دروازه بان
attacting zone
منطقه دروازه
goal keeper line
خط دروازه بان
goal mouth
دهانه دروازه
gateposts
بازوی دروازه
gatepost
بازوی دروازه
goal posts
پایههای دروازه
keepers
دروازه بان
tend goal
دروازه بانی
own goals
گل به دروازه خودی
goalkeeper
دروازه بان
own goal
گل به دروازه خودی
puck stopper
دروازه بان
saves
نجات دروازه
saved
نجات دروازه
save
نجات دروازه
in goal
دروازه بان
goalies
دروازه بان
keep goal
دروازه بانی
keeper
دروازه بان
gate keeper
دروازه بان
gatekeepers
دروازه بان
goalie
دروازه بان
goal tender
دروازه بان
tend goal
حفظ دروازه
goalar
دروازه بان
hoop
دروازه کروکه
octroi
مالیات دم دروازه
octroi
دروازه بانی
hoops
دروازه کروکه
goalkeepers
دروازه بان
starting gate
دروازه شروع
gatekeeper
دروازه بان
logic gate
دروازه منطقی
twentyfive
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
goal games
بازیهای دروازه دار
long ball
پرتاب از دور به دروازه
upright
تیرک عمودی دروازه
fast break
حمله سریع به دروازه
flopper
دروازه بان شیرجه رو
crossbars
تیرک افقی دروازه
goalpost
تیرک عمودی دروازه
crossbar
تیرک افقی دروازه
goalkeepers
دروازه بان فوتبال
gatehouses
اطاق دروازه بان
goalposts
تیرک عمودی دروازه
gatehouse
اطاق دروازه بان
gate post
تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
goal umpire
دروازه بان واترپولو
goalthrow
پرتاب دروازه بان
shootings
شوت بسوی دروازه
standup goalie
دروازه بانی ایستاده
gates
دروازه شروع اسکی
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
goalkeeper
دروازه بان فوتبال
gate
دروازه شروع اسکی
He was approaching the gate.
او
[مرد]
به دروازه نزدیک شد.
goal kick
شوت بسوی دروازه
warder
نگهبان دروازه یا قصر
warders
نگهبان دروازه یا قصر
petard
بمب دروازه ریز
shooting
شوت بسوی دروازه
deciding
نزدیک به دروازه حریف
double reverse
شوت برگردان به دروازه
shot direct at goal
شوت مستقیم به دروازه
sally port
دروازه بزرگ قلعه
sally port
دروازه عبور از قلعه
catching glove
دستکش دروازه بان
changing the goal keeper
تعویض دروازه بان
stick glove
دستکش کلفت دروازه بان
touch in goal line
ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
nineteens
علامت تعویض دروازه بان
send-offs
حرکت اسبها از دروازه شروع
punch the ball
مشت کردن دروازه بان
clear
دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest
دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
gatehouses
اطاق یازندان بالای دروازه
gatehouse
اطاق یازندان بالای دروازه
drop a goal
ضربه زدن بر فراز دروازه
gatepost
تیر چار چوب دروازه
clears
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clears
دفع توپ ازحوالی دروازه
logic
دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
gateposts
تیر چار چوب دروازه
touch in goal
محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
clearer
دفع توپ ازحوالی دروازه
send-off
حرکت اسبها از دروازه شروع
nineteen
علامت تعویض دروازه بان
defensive
منطقه دفاعی شامل دروازه
in-
توپی که وارد دروازه شده
in
توپی که وارد دروازه شده
send off
حرکت اسبها از دروازه شروع
clear
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clearer
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
active
دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
field goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
peel
گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
battering ram
میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
field player
بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
goal throw
پرتاب ازاد دروازه بان واترپولو
battering rams
میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
hanging-post
[تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
heavies
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
drop goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
heavy
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
peels
گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
uprights
تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
heavier
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
A creaking gate hang long.
<proverb>
یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
dropped goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
faubourg
قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
end zone
منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
heaviest
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
goal kick
ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
three state logic
دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
inhibit
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
place kick
توپ را از روی زمین با پا بطرف دروازه زدن
smother
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
inhibits
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
inverter
دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
headman
پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
slots
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slot
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
headmen
پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
short side
خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
stickside
سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
smothers
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
slotting
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
gopura
[دروازه بلند و مزین مقبره های هندی]
smothered
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
to rifle the ball into the goal
با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
deflections
ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
deflection
ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
punter
دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
analogue
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
bounce shot
گویی که به زمین می خورد وبه طرف دروازه می رود
analogues
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
punters
دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
analog
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
flopped
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
end zone
منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه
icing
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
breaks
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
break
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
gate
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
tries
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
try
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
gates
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
flop
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
small-scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
slants
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
and
دروازه الکترونیکی که تابع "و" منط قی را روی سیگنالهای الکتریکی انجام میدهد
slanted
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slant
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
handball
بازی بین دو تیم هفت نفره با شش بازیگر ویک دروازه بان
inhibit
توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
inhibits
توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com