Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 217 (23 milliseconds)
English
Persian
cold form
در حالت سرد شکل دادن
Search result with all words
individualised
حالت ویژه دادن
individualises
حالت ویژه دادن
individualising
حالت ویژه دادن
individualize
حالت ویژه دادن
individualized
حالت ویژه دادن
individualizes
حالت ویژه دادن
individualizing
حالت ویژه دادن
nauseate
حالت تهوع دست دادن
nauseated
حالت تهوع دست دادن
nauseates
حالت تهوع دست دادن
cold work
عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
de scramble
سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
foreignize
حالت بیگانه دادن یایافتن
numeric
حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
to set
جای دادن
[در حالت ایستاده]
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
consented
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
manner
حالت
state-
حالت
state
حالت
disposition
حالت
idiocrasy
حالت
ill conditioned
بد حالت
glass eyed
بی حالت
unexpressive
بی حالت
line condition
حالت خط
stating
حالت
self
حالت
feverishness
حالت تب
states
حالت
grain
حالت
attitudes
حالت
attitude
حالت
temperament
حالت
febricity
حالت تب
case
حالت
situation
حالت
stated
حالت
cases
حالت
temperaments
حالت
situations
حالت
stance
حالت
mood
حالت
status
حالت
queasiness
حالت قی
pyreticosis
حالت تب
moods
حالت
estates
حالت
estate
حالت
phases
حالت
phased
حالت
phase
حالت
fettle
حالت
if
حالت
make
حالت
stances
حالت
posturing
حالت
postures
حالت
postured
حالت
posture
حالت
makes
حالت
tempers
حالت
expressions
حالت
expression
حالت
temper
حالت
predicament
حالت
predicaments
حالت
condition
حالت
tempered
حالت
sol state
حالت سولی
refractivity
حالت انکسار
sponginess
حالت ابری
spin state
حالت اسپین
soild state
حالت جامد
steady state
حالت پایا
solid state
حالت جامد
steady state
حالت دائمی
reclining position
حالت غنوده
spatiality
حالت فضایی
spasticity
حالت انقباضی
spasticity
حالت تشنج
space condition
حالت فاصله
steady state
حالت ثابت
stable state
حالت پایا
tempered
حالت بهبود
state of rest
حالت ساکن
seismicity
حالت ارتعاش
state of siege
حالت محاصره
stasis
حالت سکون
state function
تابع حالت
tempers
حالت بهبود
sentimentalism
حالت احساساتی
skin the cat
حالت گربهای
saccharinity
حالت قندی
resiliency
حالت ارتجاعی
temper
حالت بهبود
repellency
حالت دفع
optimum
حالت مطلوب
small ball
پرتاب بی حالت
stationary state
حالت ایستاده
state vector
بردار حالت
sea state
حالت دریا
state of war
حالت مخاصمه
state of stress
حالت تنش
sphericity
حالت کروی
state of equilibrium
حالت تعادل
storminess
حالت توفانی
remainder
حالت تعلیق
expressionist
حالت دوست
peculiarities
حالت ویژگی
peculiarity
حالت ویژگی
gen
حالت مالکیت
gen
حالت اضافه
y position
حالت- ایگرگ
expression
القای حالت
expressions
القای حالت
well disposed
خوش حالت
waxiness
حالت مومی
waviness
حالت موجی
wait state
حالت انتظار
vulcanicity
حالت اتشفشانی
vorticity
حالت گردابی
volcanism
حالت اتشفشانی
viduity
حالت زن بیوه
verticality
حالت عمودی
expressionism
حالت دوست
absences
حالت غیاب
resonance
حالت همگام
resonances
حالت همگام
on average
[on av.]
در حالت کلی
averaged
در حالت کلی
attention
حالت خبردار
attentions
حالت خبردار
sentimentality
حالت احساساتی
verdancy
حالت سبزی
vegetality
حالت گیاهی
torpidity
حالت بیحالی
topicality
حالت مناسب
trims
وضع حالت
trimmest
وضع حالت
trim
وضع حالت
objective
حالت مفعولی
objectives
حالت مفعولی
thraw
حالت نزع
the vocative case
حالت ندا
the needle
حالت عصبانی
the fidgets
حالت عصبانی
ternary
با سه حالت ممکن
tangency
حالت جیبی
tangency
حالت مماس
supervisor state
حالت نظارت
subjectivism
حالت نظری
substantiality
حالت اساسی
transition state
حالت گذار
transitivity
حالت متعدی
vascularity
حالت عروقی
vascularity
حالت اوندی
unpolarized state
حالت ناقطبیده
unstable state
حالت ناپایا
unipolarity
حالت یک قطبی
ultimacy
حالت غایی
tubularity
حالت لولهای
triploidy
حالت سه تایی
triliteralism
حالت سه حرفی
trilaterality
حالت سه جانبی
tridimensionality
حالت سه بعدی
masculinity
حالت مردی
situation
موقعیت حالت
situations
موقعیت حالت
translucency
حالت زجاجی
translucence
حالت زجاجی
unisexuality
حالت یک جنسی
subalternation
حالت تبعی
balanced state
حالت متوازن
circumstantiality
حالت وکیفیت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com