Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
raft
دسته الوار شناور بر اب
rafts
دسته الوار شناور بر اب
Other Matches
floating base
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floats
شناور شدن شناور بودن
float
شناور شدن شناور بودن
icebergs
کوه یخ شناور توده یخ شناور
floated
شناور شدن شناور بودن
iceberg
کوه یخ شناور توده یخ شناور
gull
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
timber
الوار
wood
الوار
carcassing timber
الوار
planking
الوار
trave
الوار
plank
الوار
lumbering
الوار
lumbers
الوار
lumber
الوار
lumbered
الوار
joist
الوار
joists
الوار
paddled
الوار اب بند
paddles
الوار اب بند
paddle
الوار اب بند
spar
تیراهن یا الوار
mine timber
الوار معدن
lumberer
الوار فروش
lumber man
الوار درست کن
keelson
الوار کیل
half timber
الوار کوتاه
lumberman
الوار فروش
squared timber
الوار چارتراش
spar
الوار لولهای
sparred
تیراهن یا الوار
structural timber
الوار ساختمانی
square wood
بریدن الوار
paddling
الوار اب بند
sparred
الوار لولهای
sawed timber
الوار چارتراش
spars
الوار لولهای
spars
تیراهن یا الوار
cambers
تیریا الوار خمیده و کج
timber
با الوار و تیر پوشاندن
woodsheds
انبار الوار وچوب
woodshed
انبار الوار وچوب
rafters
الوار دار کردن
lumber
الوار راقطع کردن
lumbered
الوار راقطع کردن
rafter
الوار دار کردن
strongback
الوار تعدیل ناو
square wood
چارتراش کردن الوار
trunk
الوار کنده چوب
trunks
الوار کنده چوب
camber
تیریا الوار خمیده و کج
lumbers
الوار راقطع کردن
lumbering
الوار راقطع کردن
nosegay
دسته گل یایک دسته علف
half timber
ساخته شده از الوار کوتاه
logroll
غلتاندن الوار وانداختن انها به اب
towing spar
الوار بکسل کردن ناو
raftsman
مردی که الوار را بهم می چسباند
sloop
ارابه مخصوص حمل الوار
well timbered
با الوار محکم و استوار شده
pile driver
ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
piling
الوار یا تیرمخصوص ستون سازی
woodyard
حیاط یا انبار الوار و هیزم
lorgnette
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
stumpage
قیمت الوار قبل از قطع ازدرخت
lumberjacks
کسیکه الوار وتیر اره میکند
lumberjack
کسیکه الوار وتیر اره میکند
sawtimber
الوار مناسب برای اره کشی
logrolling
عمل غلتان الوار وکنده درخت وانداختن ان برودخانه
lumberyards
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
swamper
ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند
sawhorse
نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
lumberyard
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
baltic exchange
اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
sorted
دسته دسته کردن
sorts
دسته دسته کردن
sort
دسته دسته کردن
streams of people
دسته دسته مردم
windrow
دسته دسته کردن
they came in bands
دسته دسته امدند
shoals of people
دسته دسته مردم
assort
دسته دسته شدن
classify
دسته دسته کردن
distribute
دسته دسته کردن
scores of people
دسته دسته مردم
assort
دسته دسته کردن
troop
دسته دسته شدن
trooping
دسته دسته شدن
trooped
دسته دسته شدن
regiments
دسته دسته کردن
regiment
دسته دسته کردن
groups
دسته دسته کردن
group
دسته دسته کردن
in detail
مفصلا دسته دسته
sects
دسته دسته مذهبی
sect
دسته دسته مذهبی
coaction
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
bouyant foundation
پی شناور
vessels
شناور
buoyant
شناور
pack ice
یخ شناور
ballcocks
شناور
ballcock
شناور
drift ice
یخ شناور
above water
<adj.>
شناور
float bridge
پل شناور
vessel
شناور
floating bridge
پل شناور
free swimming
شناور
on the float
شناور
pontoons
پل شناور
nectonic
شناور
afloat
شناور
floats
شناور
float
شناور
flying bridge
پل شناور
floaty
شناور
floating fundation
پی شناور
floated
شناور
pontoon
پل شناور
floating
شناور
ice field
یخزار یخ شناور
bouyancy pump
پمپ شناور
antisurface
ضد ناوهای شناور
levitative
شناور در هوا
immersion thermometer
دماسنج شناور
life bouy
رهنمای شناور
adrift
شناور مهارشده
wafts
شناور ساختن
vessel
یگان شناور
swim
شناور شدن
barge
تراده شناور
barged
تراده شناور
floater
جسم شناور
bay
پل رابط در پل شناور
swims
شناور شدن
bayed
پل رابط در پل شناور
baying
پل رابط در پل شناور
bays
پل رابط در پل شناور
vessels
یگان شناور
barges
تراده شناور
floating dock
حوض شناور
booming
دستگاه شناور
boomed
دستگاه شناور
boom
دستگاه شناور
float well
چاه شناور
float valve
دریچه شناور
float test
ازمون شناور
float into position
شناور شدن
floating mine
مین شناور
booms
دستگاه شناور
phytoplankton
گیاهان شناور
floated
شناور شدن
floating audress
نشانی شناور
floating aquatics
ابزیان شناور
floating grid
شبکه شناور
pontoon bridge
پل شناور قایقی
floating gyro
ژایرو شناور
plunger piston
پیستون شناور
plunge valve
سوپاپ شناور
floating charactep
دخشه شناور
submergible pump
پمپ شناور
submersible pump
پمپ شناور
nekton
جانور شناور
waft
شناور ساختن
wafted
شناور ساختن
dipping varnish
لاک شناور
dipping enamel
لعاب شناور
fluxed electrode
الکترود شناور
wafting
شناور ساختن
carburetor float
شناور کاربراتور
pontoon
اسکله شناور
pontoon
طراده شناور
oil slicks
نفت شناور
pontoons
اسکله شناور
float guage
اشل شناور
drifting mine
مین شناور
natatores
مرغان شناور
floating point
با ممیز شناور
zooplankton
جانوران شناور
floating point
ممیز شناور
pontoons
طراده شناور
oil slick
نفت شناور
bouyant foundation
پایه شناور
immersion heaters
اب گرم کن شناور
buoy
جسم شناور
buoying
راهنمای شناور در اب
buoying
جسم شناور
buoyed
جسم شناور
buoying
شناور ساختن
buoy
شناور ساختن
buoy
راهنمای شناور در اب
float
شناور بودن
floated
شناور بودن
buoys
شناور ساختن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com