Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (11 milliseconds)
English	Persian
wing	دسته حزبی
winging	دسته حزبی
Other Matches
sectarian	حزبی
party spirit	طرفداری حزبی
plateform	اعلامیه حزبی
watchwords	شعار حزبی
party spirit	تعصب حزبی
watchworld	شعار حزبی
proselytism	تبلیغ حزبی
caucuses	انجمن حزبی
nonparty	غیر حزبی
partisanship	حزبی بودن
partisanship	روح حزبی
barred a	طاق حزبی
caucus	انجمن حزبی
watchword	شعار حزبی
to toe the line	برنامه حزبی را پذیرفتن
party politics	سیاست بازیهای حزبی
to join a party	عضو حزبی شدن
tickets	صورت نامزدهای حزبی
ticket	صورت نامزدهای حزبی
factionalism	اعتقاد به سیستم حزبی
white primary	اخذ اراء مقدماتی حزبی
convention	باره مسائل حزبی ناحیهای
conventions	باره مسائل حزبی ناحیهای
secession	تجزیه طلبی انشعاب حزبی
pluralist	وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
pluralists	وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
lunatic fringe	افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
main motion [at a party conference etc.]	دادخواست اصلی [در همایش حزبی و غیره]
adherence to party	هواخواهی یاتبعیت ازحزبی پیوستگی به حزبی
mounting	دسته و پشت بند دسته شمشیر
writes	رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
write	رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
nosegay	دسته گل یایک دسته علف
fellow traveler	کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
lorgnettes	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
regiments	دسته دسته کردن
scores of people	دسته دسته مردم
they came in bands	دسته دسته امدند
sorted	دسته دسته کردن
sorts	دسته دسته کردن
sect	دسته دسته مذهبی
sects	دسته دسته مذهبی
in detail	مفصلا دسته دسته
assort	دسته دسته شدن
assort	دسته دسته کردن
shoals of people	دسته دسته مردم
streams of people	دسته دسته مردم
regiment	دسته دسته کردن
sort	دسته دسته کردن
windrow	دسته دسته کردن
group	دسته دسته کردن
groups	دسته دسته کردن
troop	دسته دسته شدن
trooped	دسته دسته شدن
trooping	دسته دسته شدن
classify	دسته دسته کردن
distribute	دسته دسته کردن
coaction	عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups	دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
fascism	نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
pluralists	معتقد به تعدد تعدد حزبی
pluralist	معتقد به تعدد تعدد حزبی
lie	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundles	متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle	متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling	متمرکز کردن دسته کردن دسته
skeins	دسته
skein	دسته
detachments	دسته
sheaf	دسته
helve	دسته
detachment	دسته
shook	دسته
procession	دسته
processions	دسته
faggots	دسته
gens	دسته
ranges	دسته
ranged	دسته
range	دسته
sections	دسته
section	دسته
haft	دسته
faggot	دسته
handgrip	دسته
handhold	دسته
class	دسته
cliques	دسته
helms	دسته
helm	دسته
stems	دسته
school	دسته
stemming	دسته
bracket	دسته
tuft	دسته
schools	دسته
tufts	دسته
hilt	دسته
classing	دسته
classes	دسته
clique	دسته
classed	دسته
nosegay	دسته گل
passel	دسته
ilk	دسته
pitman	دسته
hilts	دسته
crank	دسته
ringleader	سر دسته
platoon	دسته
clusters	دسته
cheque book	دسته چک
cluster bombs	دسته
cluster bomb	دسته
horde	دسته
boodle	دسته
ringleaders	سر دسته
ear	دسته
ears	دسته
party	دسته
hosts	دسته
hosting	دسته
hosted	دسته
host	دسته
hordes	دسته
bodle	دسته
platoons	دسته
cluster	دسته
clump	دسته
fascicle	دسته
bouquets	دسته گل
bouquet	دسته گل
cranks	دسته
fascicle or cule	دسته
fascicled	دسته دسته
cranking	دسته
fasciculate	دسته دسته
cranked	دسته
congregations	دسته
clumped	دسته
clumping	دسته
wisps	دسته
classis	دسته
teams	دسته
congregation	دسته
clumps	دسته
team	دسته
kinds	دسته
kindest	دسته
kind	دسته
wisp	دسته
covey	دسته
droves	دسته
drove	دسته
fagot	دسته
batches	دسته
tussocks	دسته مو
work team	دسته
tussock	دسته مو
bunching	دسته
bunches	دسته
bunch	دسته
lot	دسته
brigades	دسته
army	دسته
armies	دسته
A bouquet (bunch)of flowers.	دسته گه
A bunch ( bouquet ) of flowers .	دسته گل
bundles	دسته
bundling	دسته
bunched	دسته
brigade	دسته
handles	دسته
corps	دسته
rabble	دسته
assortments	دسته
lever	دسته
assortment	دسته
levers	دسته
gang	دسته
tress	دسته مو
leader	سر دسته
bevy	دسته
gangs	دسته
scores	دسته دسته
setting up	دسته
sets	دسته
set	دسته
parcel	دسته
parcels	دسته
handle	دسته
groups	دسته دسته
lug	دسته
clans	دسته
clan	دسته
group	دسته
stemmed	دسته

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com