English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
controlled stick steering دسته دنده خودکار
Other Matches
automatic hobbing machine ماشین فرز چرخ دنده مارپیچی خودکار
gear level دسته دنده
stick shift دسته دنده
shifting lever دسته دنده
magnetic gear shift دسته دنده مغناطیسی
gear stick دسته دنده اتومبیل
gear lever دسته دنده اتومبیل
gear shift دسته دنده اتومبیل
automated بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
shifting lever اهرم دسته دنده اهرم حرکت در سمت
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
ungear از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
spur gear دنده مهمیزی دنده خاردار
pinioning دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions دنده پینیون دنده لایتناهی
pinion دنده پینیون دنده لایتناهی
synchroreceiver دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
epicyclic transmission یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
automatic error correction تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatic check کنترل خودکار بررسی خودکار
automatic خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
submachinegun مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatics خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
autoloader اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
rougher دنده دنده کننده
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
aided tracking سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
sprocket دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
nosegay دسته گل یایک دسته علف
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
windrow دسته دسته کردن
regiment دسته دسته کردن
regiments دسته دسته کردن
scores of people دسته دسته مردم
shoals of people دسته دسته مردم
sort دسته دسته کردن
sorted دسته دسته کردن
assort دسته دسته کردن
sorts دسته دسته کردن
assort دسته دسته شدن
sects دسته دسته مذهبی
in detail مفصلا دسته دسته
sect دسته دسته مذهبی
trooped دسته دسته شدن
group دسته دسته کردن
trooping دسته دسته شدن
they came in bands دسته دسته امدند
streams of people دسته دسته مردم
groups دسته دسته کردن
distribute دسته دسته کردن
classify دسته دسته کردن
troop دسته دسته شدن
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic toss روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
automatic coding برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
hard-nosed یک دنده
dependum ته دنده
gears دنده
gear دنده
costa دنده
rib دنده
strictest یک دنده
slats دنده ها
geared دنده
strict یک دنده
stricter یک دنده
drive دنده
drives دنده
geap دنده
spare ribs سر دنده
slat دنده ها
gears جعبه دنده
frame دنده عرضی
grooved دنده دار
chop گوشت دنده
low gear دنده کندکن
geared جعبه دنده
gears چرخ دنده
laticostate دنده پهن
sheaths تیزی دنده
cross-rib دنده ی قوس
planetary gear دنده خورشیدی
steering gear دنده سکان
pinions جرخ دنده
pinioning جرخ دنده
pinion جرخ دنده
transmission case جعبه دنده
sprocket دنده زنجیر
steering gear دنده فرمان
wheelwork چرخ دنده
top radius گردی سر دنده
ribbed دنده دار
toothed wheel چرخ دنده
sheath تیزی دنده
reverse gears دنده معکوس
reverse gear دنده معکوس
drive mechanism جعبه دنده
gearbox جعبه دنده
worm gear دنده مورب
gearboxes جعبه دنده
gearing جعبه دنده
worm gear دنده مارپیچی
pinwheel چرخ دنده
external thread دنده خارجی
gearshifts دنده عوض کن
gearshifts میله دنده
gearshift دنده عوض کن
gearshift میله دنده
timber دنده عرضی
cog wheel چرخ دنده
gear wheels چرخ دنده ها
bendix دنده استارت
bendix دنده بندیکس
cramwheel دنده مخروطی
gear cutter دنده تراش
gear wheel چرخ دنده
cramwheel دنده کرامویل
cogs دنده چرخ
rib دنده میله
rib گوشت دنده
spur gear دنده ملخی
gear box جعبه دنده
bevel gear دنده مورب
bevel gear دنده کرامویل
gearwheels چرخ دنده ها
cogged wheel چرخ دنده
gearwheel چرخ دنده
ratchet دنده جغجغه ای
cogged wheels چرخ دنده ها
cog wheels چرخ دنده ها
transmissions جعبه دنده
transmission جعبه دنده
threads دنده پیچ
thread دنده پیچ
cogwheels چرخ دنده ها
cog [cogwheel] چرخ دنده
dependum angle زاویه ته دنده
cogwheel چرخ دنده
stave دنده بشکه
gear جعبه دنده
high speed دنده سریع
gear case جعبه دنده
spareribs گوشت دنده
gear چرخ دنده
cog دنده چرخ
jackshaft دنده عقب
jackshaft دنده دو در اتومبیل
longitudinal دنده طولی
geared چرخ دنده
french chop گوشت دنده
bevel gear drive جعبه دنده مخروطی
driving gear چرخ دنده محرک
sawtooth wave موج دنده ارهای
tumble gear چرخ دنده واسطه
wracks چرخ دنده دار
gear case پوسته جعبه دنده
bevel gear چرخ دنده مخروطی
helical gear چرخ دنده حلزونی
short ribs گوشت با استخوان دنده
gear پوشش دنده دار
gears پوشش دنده دار
transmission oil روغن جعبه دنده
spiral gear چرخ دنده حلزونی
tricostate سه دندهای دارای سه دنده
transmission grease گریس جعبه دنده
wracked چرخ دنده دار
racks چرخ دنده دار
gear in درگیری دو چرخ دنده
hoisting gear چرخ دنده بالابر
inside thread دنده داخلی قلاویز
it serves him right دنده اش هم نرم شود
starter gear ring چرخ دنده استارتر
gear ratio نسبت چره دنده ها
gear quadrant ماهک جعبه دنده
geared پوشش دنده دار
pinion چرخ دنده جناحی
sun gear چرخ دنده خورشیدی
step up gear چرخ دنده افزاینده
racked چرخ دنده دار
rack چرخ دنده دار
steering gear جعبه دنده فرمان
bevel gearing گیربکس دنده مخروطی
high gear دنده قوی خودرو
ratchet ضامن چرخ دنده
ratchets ضامن چرخ دنده
transmission gear چرخ دنده انتقال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com