English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
A military band. دسته موزیک نظامی
Other Matches
string band دسته موزیک سازهای سیمی
marches راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marched راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
march راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marching راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
skippers فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippering فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippered فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skipper فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
militarism روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facing یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
maneuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
rank and file صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminals سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
music موزیک
background sound موزیک متن
background music موزیک متن
ambient music موزیک متن
waltzes موزیک و رقص
waltz موزیک و رقص
indiental music موزیک همراه
waltzed موزیک و رقص
larghetto موزیک ملایم
waltzing موزیک و رقص
make music موزیک ساختن
dead march موزیک عزا
play music موزیک ساختن
bands قسمت موزیک
band قسمت موزیک
bandmaster رئیس دستهء موزیک
an airy music ساز یا موزیک با روح
to keep step to a band مطابق موزیک پازدن
bandwagon عرابهء دستهء موزیک سیار
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military government حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel چانل نظامی مجرای نظامی
music mistress بانویی که موزیک یاد میدهد معلمه موسیقی
drum majorette زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
the piping time زمان صلح که بجای موزیک جنگی نی وسازهای دیگرمی نوازند
band shell جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
army terminals باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
nosegay دسته گل یایک دسته علف
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
sound off فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
court martial محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
hand salute سلام نظامی دادن سلام نظامی
martial law مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
sorts دسته دسته کردن
group دسته دسته کردن
groups دسته دسته کردن
assort دسته دسته شدن
troop دسته دسته شدن
sects دسته دسته مذهبی
sect دسته دسته مذهبی
regiment دسته دسته کردن
they came in bands دسته دسته امدند
regiments دسته دسته کردن
shoals of people دسته دسته مردم
scores of people دسته دسته مردم
assort دسته دسته کردن
classify دسته دسته کردن
distribute دسته دسته کردن
trooped دسته دسته شدن
streams of people دسته دسته مردم
sorted دسته دسته کردن
windrow دسته دسته کردن
in detail مفصلا دسته دسته
sort دسته دسته کردن
trooping دسته دسته شدن
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
bundling متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle متمرکز کردن دسته کردن دسته
martial نظامی
fort دژ نظامی
serviced نظامی
martin نظامی
service نظامی
soldier نظامی
mil نظامی
soldiers نظامی
warlike نظامی
military نظامی
camps اردوگاه نظامی
court martiall دادگاه نظامی
dressing parade مشق نظامی
districts ناحیه نظامی
army attache وابسته نظامی
attache وابسته نظامی
articles of war قانون نظامی
army staff ستاد نظامی
camped اردوگاه نظامی
court martiall شورای نظامی
court martial دادگاه نظامی
court material دادگاه نظامی
guest house مهمانسرای نظامی
camp اردوگاه نظامی
counter military ضد عملیات نظامی
to attain a great age به سن بالارسیدن [نظامی ]
district ناحیه نظامی
campound کمپ نظامی
council ofwar شورای نظامی
defense information اطلاعات نظامی
by military force با نیروی نظامی
detention barrack بازداشتگاه نظامی
martial law حکومت نظامی
paramilitary شبه نظامی
council of war شورای نظامی
councils of war شورای نظامی
standing orders امریه نظامی
guest houses مهمانسرای نظامی
standing order امریه نظامی
defensive architecture معماری نظامی
khaki لباس نظامی
military service خدمت نظامی
paramilitaries شبه نظامی
militarily از لحاظ نظامی
soldier نظامی شدن
soldier فرد نظامی
soldiers نظامی شدن
soldiers فرد نظامی
militias نیروی نظامی
forcing نیروی نظامی
ceremony مراسم نظامی
ceremonies مراسم نظامی
strongholds قلعه نظامی
stronghold قلعه نظامی
militarists نظامی گرا
columns ستون نظامی
column ستون نظامی
militarist نظامی گرا
cadets دانشجوی نظامی
cadet دانشجوی نظامی
saluting احترام نظامی
civil غیر نظامی
civilians غیر نظامی
salute احترام نظامی
forces نیروی نظامی
force نیروی نظامی
saluted احترام نظامی
militia نیروی نظامی
civilian غیر نظامی
salutes احترام نظامی
drilling تمرین نظامی
military doctorine مقررات نظامی
military expenditure مخارج نظامی
military funds اعتبار نظامی
military funds بودجه نظامی
military government دولت نظامی
military government حکومت نظامی
military governor فرمانداری نظامی
military governor حاکم نظامی
military grid شبکه نظامی
military intelligence اطلاعات نظامی
military intervention مداخله نظامی
military justice دادسرای نظامی
military justice دادرسی نظامی
intelligence اطلاعات نظامی
military doctorine دکترین نظامی
military body هیئت نظامی
the military profession کار نظامی
military comission هیئت نظامی
military comission کمیسیون نظامی
military convention اتحاد نظامی
military court دادگاه نظامی
the sabre نیروی نظامی
the sabre حکومت نظامی
military courtesy احترامات نظامی
military courtesy شئونات نظامی
citadels قلعه نظامی
citadel قلعه نظامی
military crest خط الراس نظامی
military occupational speciality کد تخصصی نظامی
march گام نظامی
military platform سکوی نظامی
military specifications کدتخصصی نظامی
marches گام نظامی
military spending مخارج نظامی
marching گام نظامی
military strategy استراتژی نظامی
military testament وصیتنامه نظامی
regions ناحیه نظامی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com