Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
white paternoster	دعای نگهداری ازشر روح پلید
Other Matches
out of one's hair <idiom>	ازشر کسی راحت شدن
corrective maintenance	نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
maintenance	تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
dungy	پلید
fouls	پلید
filthy	پلید
filthiest	پلید
filthier	پلید
immund	پلید
foulest	پلید
fouler	پلید
fouled	پلید
foul	پلید
evil spirit	روح پلید
cacodemon	روح پلید
fiend	روح پلید
fiends	روح پلید
frowzy	چرک پلید
frowsy	چرک پلید
demons	روح پلید
devils	روح پلید
devil	روح پلید
spook	روح پلید
fulsome	زشت پلید
demon	روح پلید
vigils	دعای شب
vigil	دعای شب
inquinate	فاسد یا پلید کردن
demogorgon	روح پلید اهریمن
daemon	روح پلید اهریمن
supererogatory prayer	دعای نافله
the loard's prayer	دعای ربانی
benediction	دعای خیر
benedictions	دعای خیر
Lord's Prayer	دعای خداوند
the loard's prayer	دعای خداوند
benison	دعای خیر
blessings	دعای خیر
blessing	دعای خیر
fanatic	دارای روح پلید دیوانه
black paternoster	افسون برضد روح پلید
fanatics	دارای روح پلید دیوانه
fanatical	دارای روح پلید دیوانه
benedictions	دعای اختتام برکت
graced	دعای فیض و برکت
gracing	دعای فیض و برکت
benediction	دعای اختتام برکت
graces	دعای فیض و برکت
grace	دعای فیض و برکت
deprecation	دعای بخشش یاشفاعت
confiscator	دعای اعتراف نامه
confiscator	دعای اعتراف بگناهان
blessings	دعای پیش از غذا نعمت
post communion	دعای بعد از عشاء ربانی
blessing	دعای پیش از غذا نعمت
benedicite	دعای برکت قبل از غذا
last rites	مراسم دفن و کفن و دعای ختم
paternosters	دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
paternoster	دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
they gave him a fine sendoff	ایین بدرود راباوی بجااوردندبرایش دعای خیرکردند
to say grace	دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
kyrie	دعای مناجاتی که با کلمات >ای خداوند بر مارحم فرما<اغاز میشود
guarding subsidy	حق نگهداری
storage	نگهداری
sustentation	نگهداری
retinues	نگهداری
retinue	نگهداری
internment	نگهداری
sustention	نگهداری
safe keeping	نگهداری
retention	نگهداری
holding	نگهداری
landing, storage, delivery	نگهداری
conservation	نگهداری
safe guard	نگهداری
custody	نگهداری
detainer	نگهداری
preservation	نگهداری
sustenance	نگهداری
guardianship	نگهداری
keeping	نگهداری
protection	نگهداری
maintenance	نگهداری
detentions	نگهداری
upkeep	نگهداری
detention	نگهداری
categories of maintenance	طبقات نگهداری
the keeping of a festival	نگهداری عید
categories of maintenance	انواع نگهداری
record keeping	نگهداری سوابق
keep track of <idiom>	نگهداری یاداشت
deffered maintenance	نگهداری مخصوص
program maintenance	نگهداری برنامه
manage	نگهداری کردن
maintenance period	دوره نگهداری
hold	ایست نگهداری
retentivity	قدرت نگهداری
LSD	نگهداری تحویل
restraints	نگهداری خودداری
restraint	نگهداری خودداری
tenability	قابلیت نگهداری
maintain	نگهداری کردن
depot maintenance	نگهداری امادگاهی
depot maintenance	نگهداری دپویی
preventive maintenance	نگهداری پیشگیرانه
to take keep	نگهداری کردن
cares	نگهداری موافبت
cared	نگهداری موافبت
care	نگهداری موافبت
maintrain	نگهداری کردن
levels of maintenance	ردههای نگهداری
maintenance cost	هزینه نگهداری
maintenance cost	ارزش نگهداری
maintenance functions	کارکردهای نگهداری
maintenance status	وضعیت نگهداری
preventive maintenance	نگهداری پیشگیری
holding time	زمان نگهداری
warehousing	نگهداری در انبار
holding costs	مخارج نگهداری
holds	ایست نگهداری
energy preservation	نگهداری انرژی
field capacity	فرفیت نگهداری
field maintenance	نگهداری صحرایی
field maintenance	نگهداری در صحرا
preventive maintenance	نگهداری حفافتی
organizational maintenance	نگهداری سازمانی
to maintain a road	نگهداری کردن
granfather file	نگهداری می شوند
to maintain one's family	نگهداری کردن
holding capacity	فرفیت نگهداری
maintenance support	پشتیبانی نگهداری
tended	نگهداری کردن از
tend	نگهداری کردن از
keeps	نگهداری کردن
upkeep	نگهداری کردن
maintenance	نگهداری و تعمیر
keep	نگهداری کردن
tenure	نگهداری اشغال
maturing	نگهداری بتن
support	نگهداری کردن
care of supplies	نگهداری اماد
maintain	نگهداری کردن
maintained	نگهداری کردن
tending	نگهداری کردن از
maintains	نگهداری کردن
maintenance	تعمیر و نگهداری
conserve	نگهداری کردن
interludes	نگهداری مقدماتی
interlude	نگهداری مقدماتی
safeguard	نگهداری کردن
conserved	نگهداری کردن
category	طبقه نگهداری
safeguarded	نگهداری کردن
conserves	نگهداری کردن
safeguarding	نگهداری کردن
account	نگهداری حسابها
conserving	نگهداری کردن
safeguards	نگهداری کردن
tends	نگهداری کردن از
gasholder	محل نگهداری بنزین
gurantee period	دوره نگهداری تاسیسات
entertainable	قابل پذیرائی و یا نگهداری
remote maintenance	نگهداری از راه دور
remote servicing	نگهداری از راه دور
upkeep	هزینه نگهداری وتعمیر
mew	دراصطبل نگهداری کردن
mewed	دراصطبل نگهداری کردن
mewing	دراصطبل نگهداری کردن
schedule maintenance	نگهداری زمانبندی شده
system maintenance	تامین و نگهداری سیستم
software maintenance	نگهداری نرم افزار
management	اجرا و نگهداری شبکه
power of reservation	حق نگهداری وذخیره کردن
poor law	قانون نگهداری از تهیدستان
managements	اجرا و نگهداری شبکه
maintenance routine	روال تعمیر و نگهداری
support	تایید کردن نگهداری
baby farm	محل نگهداری کودکان
membrane curing	نگهداری غشایی بتن
moist curing	نگهداری مرطوب بتن
to bear up	نا امیدنشدن نگهداری کردن
upkeep	هزینه نگهداری و تعمیر
custody of goods	حفافت یا نگهداری کالا
maintenance work	کار تعمیر و نگهداری
keep time <idiom>	نگهداری میزان و وزن
hold something back <idiom>	نگهداری اطلاعات از کسی
depositery	محل نگهداری سپرده
ammunition depot	محل نگهداری مهمات
bestride	نگهداری ودفاع کردن از
maintenance	نگهداری از تاسیسات یاساختمان
gasholders	محل نگهداری بنزین
to have custody of	نگهداری یا امانت داری کردن از
administrators	تنظیم و نگهداری شبکه دارد
customers	نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
maintenance shop	کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
stickboy	متصدی نگهداری چوبهای هاکی
remote servicing	تعمیر و نگهداری از راه دور
administrator	تنظیم و نگهداری شبکه دارد
warrens	محل نگهداری حیوانات وحشی
warren	محل نگهداری حیوانات وحشی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com