English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
recoil دفع ضربت تیراندازی
recoiled دفع ضربت تیراندازی
recoiling دفع ضربت تیراندازی
recoils دفع ضربت تیراندازی
Other Matches
firing position موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
firing range برد تیراندازی مسافت تیراندازی
rifle clasp نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
bump ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
shock ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shocked ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shocks ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
live fire تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
whack صدای ضربت ضربت
whacks صدای ضربت ضربت
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
musketry تیراندازی
shootings تیراندازی
archery تیراندازی
shooting تیراندازی
gunnery تیراندازی
pops تیراندازی
popped تیراندازی
gunning تیراندازی
pop تیراندازی
fire bay دهلیز تیراندازی
riflery تیراندازی تفنگداری
scheme of fire طرح تیراندازی
guns تیراندازی کردن
horseback archery تیراندازی سواره
gun تیراندازی کردن
automatic fire تیراندازی خودکار
ready position حاضربه تیراندازی
combat firing تیراندازی جنگی
handbow کمان تیراندازی
firing line خط شروع تیراندازی
lived تیراندازی جنگی
live تیراندازی جنگی
firing area منطقه تیراندازی
fire power قدرت تیراندازی
fire trench سنگر تیراندازی
methode of fire روش تیراندازی
offhand تیراندازی ایستاده
order of fire روش تیراندازی
field archery تیراندازی صحرایی
dry sum مشق تیراندازی
delivery error اشتباه در تیراندازی
conduct of fire هدایت تیراندازی
conduct of fire اجرای تیراندازی
firing table جدول تیراندازی
shoots تیراندازی کردن
shoot تیراندازی کردن
fires تیراندازی کردن
fired تیراندازی کردن
fire تیراندازی کردن
school shooting تیراندازی در مدرسه
gunnery قوانین تیراندازی
verification fire تیراندازی ازمایشی
the butts میدان تیراندازی
gunning تمرین تیراندازی
main fire سیستم تیراندازی اصلی
trap shoot تیراندازی به هدفهای متحرک
absolute error اشتباه مطلق تیراندازی
time fire تیراندازی با گلوله زمانی
methode of fire روش اجرای تیراندازی
field roving course مسابقه تیراندازی جنگلی
gun fire توپ بامدادیاشام تیراندازی
firing battery اتشبار تیراندازی کننده
squatting position وضعیت چمباتمه در تیراندازی
squeeze off تیراندازی با فشار ماشه
shooting gallery میدان تیراندازی تمرینی
firing line خط تیراندازی مدار اتش
target arrow تیر مخصوص تیراندازی
set up اماده تیراندازی کردن
skeet انداختن تمرین تیراندازی
shootoff مسابقه اضافی تیراندازی
shooting galleries میدان تیراندازی تمرینی
archery تیراندازی با تیر و کمان
shot تیراندازی تیرانداز ماهر
shot گلوله تیراندازی شده
columbia round تیراندازی مخصوص زنان
combat firing تمرین تیراندازی رزمی
shots تیراندازی شده تیرخورده
qualification badge نشان مهارت در تیراندازی
range firing تیراندازی در میدان تیر
passives دفاع بدون تیراندازی
passive دفاع بدون تیراندازی
range correction تصحیح برد تیراندازی
shots گلوله تیراندازی شده
shot تیراندازی شده تیرخورده
open fire شروع به تیراندازی کردن
dwell at به تیراندازی ادامه دادن
expert badge نشان مهارت در تیراندازی
pit detail کمک مربی تیراندازی
firing data عناصر مربوط به تیراندازی
shots تیراندازی تیرانداز ماهر
field round یک دور تیراندازی صحرایی
field arrow تیرهای تیراندازی صحرایی
air and naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
port حمل کردن مزغل تیراندازی
firing mechanism چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
plane of fire سطح مبنای مسیر تیراندازی
toxophily علم تیراندازی باتیر وکمان
string یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
repeat range با همین مسافت تیراندازی کنید
shooting position حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
x ring دایره مرکزی هدف تیراندازی
natural form وضع بدن هنگام تیراندازی
point bland تیراندازی بدون نشانه روی
step through method تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
string walking تمرین تیراندازی با تیر وکمان
sector of fire قطاع اتش منطقه تیراندازی
skeet gun تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
target rifle تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
gun shy کسی که از صدای تیراندازی می ترسد
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
plinking تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
target round یک دور تیراندازی با تیر وکمان
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
wingshooting تیراندازی به پرنده در حال پرواز
shooting تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
ready rack قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
lady paramount بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
trap gun تفنگ مخصوص تیراندازی به هدفهای متحرک
slow fire یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
armpits چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
preparatory تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
intermittent اجرای تیراندازی بینابین حملات دیگر
fire restriction محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
error خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
ground fire تیراندازی باسلاحهای کوچک از زمین به هواپیما
errors خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
sleeve هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
double barreled shotgun تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
armpit چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
sleeves هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
freestyle شنای ازادمسابقه تیراندازی با روش ازاد
shootings تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
target archery مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
sniped از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipe از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipes از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
shoot زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
shoots زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
sniping از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
howler بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
battle clout نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
roving gun توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
flight arrow تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
outshoot تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
gunnery توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
olympic trench shooting مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
hip shoot تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
high pheasant تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
hereford round مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
springing teal تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
howlers بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
hew ضربت
hewed ضربت
jow ضربت
buffs ضربت
buff ضربت
inflicter ضربت زن
dint ضربت
hewing ضربت
hews ضربت
strokes ضربت
buffets ضربت
buffeting ضربت
buffeted ضربت
buffet ضربت
concussion ضربت
skelpit ضربت
whang ضربت
skelp ضربت
ding ضربت
dinge ضربت
inflictor ضربت زن
plunk ضربت
larrup ضربت
knoit ضربت
slipe ضربت
biffs ضربت
stroked ضربت
slapped ضربت
stroking ضربت
pounds ضربت
slapping ضربت
canvass ضربت
canvassed ضربت
canvasses ضربت
canvassing ضربت
percussion ضربت
thwack ضربت
coup ضربت
stroke ضربت
blows ضربت
thumps ضربت
biffing ضربت
biffed ضربت
biff ضربت
thumping ضربت
thumped ضربت
thump ضربت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com