Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
remilitarization
دوباره به حالت نظامی دراوردن
Other Matches
de militarization
از حالت نظامی دراوردن
retranslate
دوباره بزبان نخستین دراوردن
reactivate
دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
reactivating
دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
reactivates
دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
reactivated
دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
parade rest
حالت ازاد نظامی
state of martial law
حالت حکومت نظامی
de militarization
ازبین بردن حالت نظامی
equipoise
به حالت تعادل دراوردن
demilitarising
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarised
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarises
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizing
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizes
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarized
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarize
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
frondescence
برگ دراوردن حالت پربرگی
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
militarism
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
judge advocate
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facing
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
maneuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
maneuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
rank and file
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
reprisal
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisals
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
phantom order
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel
چانل نظامی مجرای نظامی
military government
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
army terminals
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
court martial
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
hand salute
سلام نظامی دادن سلام نظامی
martial law
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
fort
دژ نظامی
martial
نظامی
military
نظامی
soldier
نظامی
martin
نظامی
soldiers
نظامی
serviced
نظامی
warlike
نظامی
mil
نظامی
service
نظامی
military services
قسمتهای نظامی
drills
مشق نظامی
military intelligence
اطلاعات نظامی
military intervention
مداخله نظامی
Military operations.
عملیات نظامی
military justice
دادسرای نظامی
drill
مشق نظامی
salute
احترام نظامی
intelligence
اطلاعات نظامی
citadel
قلعه نظامی
forcing
نیروی نظامی
military governor
حاکم نظامی
military funds
بودجه نظامی
military government
دولت نظامی
military government
حکومت نظامی
martial court
دادگاه نظامی
post
پست نظامی
maneuver
تمرین نظامی
forces
نیروی نظامی
military governor
فرمانداری نظامی
military justice
دادرسی نظامی
attache
وابسته نظامی
military comission
کمیسیون نظامی
necker chief
کاشکول نظامی
military comission
هیئت نظامی
campound
کمپ نظامی
neck cloth
کاشکول نظامی
army attache
وابسته نظامی
military platform
سکوی نظامی
military posture
ارایش نظامی
military posture
وضعیت نظامی
army staff
ستاد نظامی
saluting
احترام نظامی
military resources
منابع نظامی
military specifications
کدتخصصی نظامی
saluted
احترام نظامی
military occupational speciality
کد تخصصی نظامی
military specifications
خصوصیات نظامی
military convention
اتحاد نظامی
exercises
مشق نظامی
by military force
با نیروی نظامی
articles of war
قانون نظامی
salutes
احترام نظامی
military grid
شبکه نظامی
military crest
خط الراس نظامی
cadet
دانشجوی نظامی
military advisor
مستشار نظامی
military adviser
مستشار نظامی
drilled
مشق نظامی
military testament
وصیتنامه نظامی
military court
دادگاه نظامی
militarize
نظامی کردن
word of command
فرمان نظامی
military training
اموزش نظامی
military training
تعلیم نظامی
military courtesy
احترامات نظامی
cadets
دانشجوی نظامی
military courtesy
شئونات نظامی
military doctorine
دکترین نظامی
military psychology
روانشناسی نظامی
military assistance
کمک نظامی
military area
منطقه نظامی
column
ستون نظامی
regimental
لباس نظامی
columns
ستون نظامی
guest house
مهمانسرای نظامی
militarization
نظامی کردن
exercise
مانور نظامی
guest houses
مهمانسرای نظامی
martial spirit
روح نظامی
districts
ناحیه نظامی
military body
هیئت نظامی
military funds
اعتبار نظامی
district
ناحیه نظامی
martial rule
حکومت نظامی
force
نیروی نظامی
exercise
مشق نظامی
exercised
مانور نظامی
exercised
مشق نظامی
military attache
وابسته نظامی
posts
پست نظامی
posted
پست نظامی
military doctorine
مقررات نظامی
post-
پست نظامی
exercises
مانور نظامی
military expenditure
مخارج نظامی
military strategy
استراتژی نظامی
military tribunal
دادگاه نظامی
soldiers
نظامی شدن
standing orders
امریه نظامی
standing order
امریه نظامی
defense information
اطلاعات نظامی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com