English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English Persian
differential laser gyro دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
Other Matches
black writer چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
laser اشعه لیزر
lasers اشعه لیزر
CDs دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CD دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
whitest چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
whiter چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
white چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
CD وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
CDs وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
autosync خصوصیت یک مودم برای ارسال سیگنال دادههای یکسان به کامپیوتری که فقط سیگنالهای غیر یکسان را منتقل میکند
scanner وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری
scanners وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری
deflection هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflections هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
transmissive disk دیسک ذخیره داده نوری که در آن اشعه لیزر از دیسک به مسیر تشخیص در پایین آن می تابد
decking تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
holograms تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
hologram تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
lasers وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
differential spoilers اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
zone bits بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
graphics استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
optical اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری
times 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
it ius all one to me برای من یکسان است
lasers روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
laser روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
balance برای همه خطاها یکسان است
an e. battle جنگی که برای دو طرف یکسان است
balances برای همه خطاها یکسان است
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
grid bias battery پیل پلاریزاسیون شبکه باطری شبکه پیل پلاریزاسیون
laser چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
lasers چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
asynchronous ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
gun منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
guns منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
phosphor برای پوشاندن درون تیوپ اشعه کاتدی . مراجعه شود به TELEVISION
detectors گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
detector گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
baud وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud rate وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
yoke هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
clocks مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clock مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
flat rate نرخ یکسان تعرفه یکسان
polarization پلاریزاسیون
dual دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
grid bias پلاریزاسیون شبکه
polarization پلاریزاسیون باتری
magnetic polarization پلاریزاسیون مغناطیسی
departmental LAN شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
grid polarization voltage ولتاژ پلاریزاسیون شبکه
grid voltage پتانسیل پلاریزاسیون شبکه
line ahead کشتی هایی که پشت سر هم میروند
constant angle arch dam بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
they rate as tonic drugs انها جزو داروهای نیروبخش بشمار میروند
penetrometer وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
whitebait ماهی کوچک که بهعنوان طعمهی ماهیگیری بهکار میروند
jungle gym چهارچوبی که اطفال روی ان تاب خورده و بالا و پایین میروند
non interlaced سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد
coragne line خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
refresh بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
CDs DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CD DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
lasers لیزر
optical maser لیزر
laser لیزر
gas laser لیزر گازی
dye laser لیزر رنگینهای
laser gain بهره لیزر
radiolucency درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول
laser diode [LD] لیزر نیم رسانا [فیزیک]
solid-state laser لیزر حالت جامد [فیزیک]
semiconductor laser لیزر نیم رسانا [فیزیک]
helium-neon laser [HeNe laser] لیزر هلیوم-نئون [فیزیک]
led که از منبع نور LED به جای لیزر استفاده میکند
laser [light amplification by stimulated emission of radiation] لیزر [تقویت نور به روش گسیل القایی تابش] [فیزیک]
running fix کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
akin یکسان
equal یکسان
uniform یکسان
invariant یکسان
equaled یکسان
equaling یکسان
of kin یکسان
uniforms یکسان
equals یکسان
similar یکسان
identic یکسان
equalling یکسان
equalled یکسان
same یکسان
similiar یکسان
identical یکسان
holographic image [ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]
standard یکسان معیار
solid یکسان فضائی
assimilatc یکسان کردن
uniform movement جنبش یکسان
standards یکسان معیار
assimilate یکسان کردن
assimilated یکسان کردن
assimilates یکسان کردن
assimilating یکسان کردن
solids یکسان فضائی
uniformly بطور یکسان
alike شبیه یکسان
equably بطور یکسان
spreading پخش یکسان
uniform یک شکل یکسان
uniforms یک شکل یکسان
identically بطور یکسان
write black printer چاپگری که تونر آن نقط های که توسط لیزر گرم شده است در هنگام اسکن کردن تصویر می چستد
The city was razed to the ground. شهر با خاک یکسان شد
equated یکسان فرض کردن
balanced design طرح با تراز یکسان
equates یکسان فرض کردن
equate یکسان فرض کردن
coconscious ادراک چیزهای یکسان
coconsciousness ادراک چیزهای یکسان
nuclear parity قدرت اتمی یکسان
equal appearing intervals فاصلههای یکسان نما
isoelectronic دارای الکترونهای یکسان
rase باخاک یکسان کردن
to kiss the dust باخاک یکسان شدن
to make even with the ground با خاک یکسان کردن
equally appearing difference تفاوتهای یکسان نما
without distinction بدون فرق یکسان
irregular polygon شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
to prostrate a city شهری را با خاک یکسان کردن
to raze a city to the ground شهری را با خاک یکسان کردن
method of equal appearing intervals روش فاصلههای یکسان نما
to lump them all together <idiom> با همه یکسان رفتار کردن
grid bias resistance مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
plugging امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
shannon انتخابی بین دو واقعه بااحتمال یکسان
plugs امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
It is exact to hair. مو نمی زند ( کاملا"یکسان است )
plug امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
rays اشعه ها
deflecting یا اشعه
deflected یا اشعه
deflects یا اشعه
deflect یا اشعه
radiation اشعه
ray اشعه
logical تابع بررسی یکسان بودن دو سیگنال منط قی
Hamming code تعداد ارقامی که در دو کلمه با طول یکسان متفاوتند
externals ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
external ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
equisignal zone منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
frequency فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
frequencies فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
beta rays اشعه بتا
rays of light اشعه نور
electron ray اشعه الکترونی
beta ray اشعه بتا
beta radiation اشعه بتا
electronic beam اشعه ی الکترونیکی
beam width پهنای اشعه
beam cutoff قطع اشعه
reseau اخراج اشعه
deflection defocusing پریشانی اشعه
xrays اشعه مجهول
xrays اشعه ایکس
X-ray اشعه رونتگن
cathode ray oscillograph اشعه کاتدیک
cathode rays اشعه کاتدی
X-rayed اشعه ایکس
X-raying اشعه ایکس
electron beam اشعه الکترون
X-ray اشعه ایکس
canal rays اشعه مجرایی
radiation sickness بیماری اشعه
x radiation اشعه ایکس
x ray اشعه مجهول
x ray اشعه ایکس
X-rayed اشعه رونتگن
x ray beam اشعه رونتگن
x rays اشعه ایکس
cosmicray اشعه کیهانی
X-rays اشعه ایکس
roentgen ray اشعه مجهول
roentgen rays اشعه رنتگن
electron beam اشعه الکترونی
silvery rays اشعه نقرهای
ray اشعه تابشی
ultraviolet ray اشعه فرابنفش
flashback بازتاب اشعه
microwave radiation اشعه میکروموجی
flashbacks بازتاب اشعه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com