Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
counterfort
دیوار تکیه
Search result with all words
bench wall
دیوار تکیه گاه
to lean against the wall
به دیوار تکیه دادن
Other Matches
partition wall
دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
accented
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage
مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall
دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
retaining wall
دیوار نگهبان دیوار محافظ
adjacent
نزدیک دیوار به دیوار
accented
تکیه
accent
تکیه
enclitic
بی تکیه
leaning
تکیه
leanings
تکیه
emphasis
تکیه
accumbency
تکیه
reliance
تکیه
unaccented
بی تکیه
accents
تکیه
lolls
لم تکیه
loll
لم تکیه
atonic
بی تکیه
recumbency
تکیه
accenting
تکیه
lolling
لم تکیه
lolled
لم تکیه
maulstick
تکیه دست
mahlstick
تکیه دست
recline
تکیه کردن
point of support
تکیه گاه
reclines
تکیه کردن
insisting
تکیه کردن بر
stay
تکیه مهار
saddle bearer
تکیه گاه
accentual
تکیه دار
postpositive
الحاقی و بی تکیه
reclined
تکیه کردن
stayed
تکیه مهار
stand
تکیه گاه
boilerplate
تکیه کلام
bridge seat
تکیه گاه
anchorage
تکیه گاه
arm rest
تکیه گاه
support
تکیه گاه
bolsters
تکیه دادن
bolstered
تکیه دادن
bolster
تکیه دادن
insist
تکیه کردن بر
insisted
تکیه کردن بر
insists
تکیه کردن بر
backrest
تکیه گاه
rest
تکیه گاه
slump over
تکیه زدن
relied
تکیه کردن
rely
تکیه کردن
relying
تکیه کردن
propping
تکیه گاه
rests
تکیه دادن
rests
تکیه گاه
anchorages
تکیه گاه
prop
تکیه گاه
propped
تکیه گاه
bearing
تکیه گاه
fulcrum
تکیه گاه
relies
تکیه کردن
lean
تکیه زدن
to throw oneself on
تکیه کردن بر
to lean on a reed
تکیه بر اب کردن
to base one self
تکیه کردن
support roller
تکیه گاه
leaned
تکیه کردن
leaned
تکیه زدن
support bearing
تکیه گاه
leans
تکیه کردن
leans
تکیه زدن
anchor
تکیه گاه
anchoring
تکیه گاه
anchors
تکیه گاه
rest
تکیه دادن
heel rest
تکیه گاه
catch-phrases
تکیه کلام
lean
تکیه کردن
catch-phrase
تکیه کلام
prop
تیر شمع تکیه
propping
تیر شمع تکیه
anchorage distance
فاصله تکیه گاهی
leans
تکیه دادن بطرف
journal
تکیه گاه اصلی
accumbent
تکیه دار خوابیده
abutment
تکیه گاه نیمپایه
leaned
تکیه دادن بطرف
accentually
مطابق تکیه صدا
journals
تکیه گاه اصلی
accentuates
با تکیه تلفظ کردن
propped
تیر شمع تکیه
arch abutment
تکیه گاه قوس
accentuating
با تکیه تلفظ کردن
anchoring effect
اثر تکیه گاهی
accentuated
با تکیه تلفظ کردن
lean
تکیه دادن بطرف
accentuate
با تکیه تلفظ کردن
accumbent
تکیه کننده سرغذا
rest
تکیه گاه استراحت
restraining support
تکیه گاه گیردار
perceptual anchorage
تکیه گاه ادراکی
movable support
تکیه گاه متحرک
lateral support
تکیه گاه کناری
lateral support
تکیه گاه جانبی
indirect support
تکیه گاه بی واسطه
hinged support
تکیه گاه مفصلی
seat bars
میلههای تکیه گاه
settlement of abutments
نشست تکیه گاه
simple support
تکیه گاه ساده
rests
تکیه گاه استراحت
to lean out of the window
به پنجره تکیه دادن
to lean against something
تکیه زدن به چیزی
support pression
فشار تکیه گاه
support conditions
شرایط تکیه گاهی
solid support
تکیه گاه جامد
free support
تکیه گاه ازاد
fixed support
تکیه گاه گیردار
slogan
تکیه کلام شعار
armpits
تکیه گاه ارنج
bearing width
عرض تکیه گاه
bearing stress
تنش تکیه گاهی
armpit
تکیه گاه ارنج
bow hand
دسته تکیه گاه
core print
تکیه گاه ماهیچه
elastic support
تکیه گاه ارتجاعی
slogans
تکیه کلام شعار
support
تکیه گاه پایه
direct support
تکیه گاه بی واسطه
bearing plate
صفحه تکیه گاه
bearing pressure
فشار تکیه گاهی
bearing pressure on foundation
فشار تکیه گاهی شالوده
support resistance
واکنش یا مقاومت تکیه گاه
to emphasize
تکیه کردن
[زبان شناسی]
bearing pile
تکیه گاه پایه کوب
support movement
تغییر مکان تکیه گاه
accubation
تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
accentually
بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
catchword
تکیه سخن مفتاح کلام
movable support
تکیه گاه قابل انتقال
accent mark
یکی از علائم تکیه در موسیقی
bossing
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bossed
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
boss
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bearing support
تکیه گاه متحمل بار
reaction of support
عکس العمل تکیه گاه
staddle
چوب دستی تکیه گاه
stiffened at the supports
تقویت شده در تکیه گاهها
bosses
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
accentuates
تکیه دادن تاکید کردن
backs
پشتی کنندگان تکیه گاه
bolstered
تکیه گاه حافظ دهانه پل
accentuate
تکیه دادن تاکید کردن
accentuated
تکیه دادن تاکید کردن
accentuating
تکیه دادن تاکید کردن
bolster
تکیه گاه حافظ دهانه پل
back
پشتی کنندگان تکیه گاه
spans
فاصله دو تکیه گاه تیر
spanned
فاصله دو تکیه گاه تیر
span
فاصله دو تکیه گاه تیر
stretcher
تکیه گاه پای پاروزن
stretchers
تکیه گاه پای پاروزن
spanning
فاصله دو تکیه گاه تیر
support
تکیه گاه تصدیق کردن
bolsters
تکیه گاه حافظ دهانه پل
Do not lean out!
به پنجره تکیه ندهید!
[در اتوبوس یا مترو]
support
تکیه بدن ژیمناست روی دستها
benchrest
سکو برای تکیه دادن تیرانداز
accentuation
بکار بردن ایین تکیه صدا
postposition
لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
slab for bearing
سنگ بتنی کف تاوه تکیه گاه
i rely solely on god...
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
beam on elastic supports
تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
armpit
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
slugs
گلوله تکیه گاه فنر تنبل
barytone
کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
slugged
گلوله تکیه گاه فنر تنبل
slug
گلوله تکیه گاه فنر تنبل
armpits
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
arrow rest
تکیه گاه تیر روی کمان
simply supported deep beam
تیره تیغه روی دو تکیه گاه ساده
do
[verb]
روی
[فعلی که همراه می آید]
تکیه میکند
be raise to the bench
بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
cheekpiece
تکیه گاه گونه تیرانداز روی تفنگ
fulcrum
تکیه گاه ساختن پایه دار کردن
bulwarks
دیوار
counter-scrap
دیوار
partition
دیوار
alignment frontage
بر دیوار
walls have ears
دیوار
bulwark
دیوار
wall-to-wall
از دیوار به دیوار
bulkheads
دیوار
walls
دیوار
bulkhead
دیوار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com