Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (6 milliseconds)
English	Persian
photodiode	دیود حساس نسبت به نور
Other Matches
context sensitive	حساس نسبت به متن
susceptible to pain	حساس نسبت بدرد
sensitive to light	حساس نسبت به روشنایی
photoconductor	هادی حساس نسبت به نور
panchromatic	حساس نسبت بهمه رنگها
photocell	یاخته حساس نسبت به نور فتوسل
case sensitive	حساس نسبت به بزرگ یاکوچک بودن حرف
duodide	دیود مضاعف دیود دوبل
it is insensitive to light	روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
tentacle	شاخک حساس ریشه حساس
tentacles	شاخک حساس ریشه حساس
photoconductive	هادی حساس نسبت به نور هادی نور
sensitive to corrosion	حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
leverage	نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law	جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan	توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet	توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
attributable	قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata	برحسب نسبت معین بهمان نسبت
z diode	دیود "زد"
crystal diode	دیود
two electrode valve	دیود
crystal rectifier	دیود
semiconductor diode	دیود
diode	دیود
input diode	دیود اولیه
zener diode	دیود زنر
input diode	دیود ورودی
double diode	دیود مضاعف
zener diode	دیود زینر
z diode	دیود زنر
zener	دیود زینر
tunnel diode	دیود تانل
tunel diode	دیود تونلی
tunel diode	دیود نقبی
diode lamp	دیود دورانی
crystal diode	دیود بلوری
centering diode	دیود مرکزگذار
zener	دیود زنر
double diode	دیود دوبل
duodide	زوج دیود
tunnel diode	دیود تونلی
silicon diode	دیود سیلیسیمی
magneto diode	دیود مغناطیسی
diode	دیود [فیزیک] [مهندسی]
silicon detector	دیود سیلیسیم دار
rectifier	دیود [فیزیک] [مهندسی]
tunnel diode	مهندسی دیود تانل
lith emitting diode	دیود ساتع نور
interference inverter	دیود پارازیت گیر
light emitting diode	دیود ناشر نوری
high tension diode	دیود فشار قوی
nationallism	مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
high back resistance diode	مقاومت دیود در بایاس مخالف
high back resistance diode	دیود با مفاومت معکوس بالا
zener diode stabilization	تثبیت کنندگی دیود زنر
high back resistance diode	دیود با مقاومت معکوس زیاد
led	دیود ساطع کننده نور
light emitting diode	دیود ساطع کننده نور
double base diode	دیود- بیس دوبل ترانزیستور یونی- جانکشن
led	دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
lightest	دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted	دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
light	دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
led	یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
supersensitive	حساس
sensor	حساس
prominent	حساس
sharp nosed	حساس
sensitive	حساس
elastic	حساس
alive	حساس
susceptive	حساس
ticklish	حساس
sensitive clay	رس حساس
key <adj.>	حساس
tendering	حساس
tenderest	حساس
tendered	حساس
sentimental	حساس
feisty	حساس
tender	حساس
critical	حساس
thin skinned	حساس
acute	حساس
elastic demand	حساس
exquisite	حساس
sensate	حساس
activator	حساس گر
passible	حساس
techy	حساس
vigilant	حساس
delicate	حساس
sensitised	حساس شدن
high strung	بسیار حساس
supersensitive	فوق حساس
sensitises	حساس کردن
sensitises	حساس شدن
sensitising	حساس کردن
critical facility	تاسیسات حساس
critical position	پوزیسیون حساس
gleg	حساس باهوش
critical mass	توده حساس
elastic supply	عرضه حساس
critical item	اماد حساس
vibrissa	موی حساس
mimosa	گیاه حساس
feelingly	بطور حساس
insensitivity	غیر حساس
supersensitive	حساس شده
sensitising	حساس شدن
sensitize	حساس کردن
key points	نقاط حساس
keop soo	نقاط حساس
tenderised	حساس کردن
tenderises	حساس کردن
tenderising	حساس کردن
tenderize	حساس کردن
tenderized	حساس کردن
tenderizes	حساس کردن
tenderizing	حساس کردن
key position	شغل حساس
key terrain	زمین حساس
sensitize	حساس شدن
sensitized	حساس کردن
sensitized	حساس شدن
sensitizes	حساس کردن
sensitizes	حساس شدن
hyperaesthetic	زیاده از حد حساس
sensitizing	حساس کردن
sensitizing	حساس شدن
kittle	هوشیار حساس
it touched him on the raw	بنقطه حساس
starkest	حساس سفت
starkly	حساس سفت
overstrung	خیلی حساس
pixilated	خیلی حساس
senseful	خیلی حساس
sensitization	حساس کردن
sensitization	حساس شدن
sensitizer	حساس کننده
a sensitive subject [topic]	موضوعی حساس
sensory nerves	پیهای حساس
perceptive	حساس و باهوش
jumpy	بیقرار حساس
insensitive	غیر حساس
sensitised	حساس کردن
starker	حساس سفت
insensible	غیر حساس
sensitization	حساس سازی
sensitive zone	منطقه حساس
hygrosensitive	حساس به رطوبت
tendering	حساس بودن
tenderest	حساس بودن
tendered	حساس بودن
tender	حساس بودن
palpi	شاخک حساس
sensitively	بطور حساس
skinless	خیلی حساس
stark	حساس سفت
sensitive plant	گیاه حساس
touchier	نازک نارنجی حساس
pressure sensitive pen	قلم حساس به فشار
key position	موضع حساس و مهم
sentient	حساس دستخوش احساسات
tentacle	موی حساس جانور
tentacles	موی حساس جانور
tender minded	دارای فکر حساس
sensitivity	حساس بودن به چیزی
tentacular	دارای شاخک حساس
inelastic demand	تقاضای غیر حساس
hypergolic fuel	سوخت فوق حساس
sensitivities	حساس بودن به چیزی
electrosensitive paper	کاغذ حساس الکترونیکی
supersensitive	فوق العاده حساس
kyusho	نقاط حساس بدن
tentacular	شبیه شاخک حساس
laminitis	اماس لایههای حساس
palpus	شاخک حساس سبیل
soft boiled	نیم بند حساس
youch sensitive screen	صفحه حساس به تماس
touchy	نازک نارنجی حساس
touchiest	نازک نارنجی حساس
touch sensitive panel	صفحه حساس به تماس
dipneedle circuit	مدار حساس مغناطیسی
detecting circuit	مدار حساس مین
touch sensitive tablet	تابلو حساس به تماس
susceptible	حساس مستعد پذیرش
key terrain features	عوارض حساس زمین
touch panel	صفحه حساس به تماس
context sensitive help	کمک حساس به قرینه
vital points	نقاط حساس بدن
light sensitive resistor	مقاومت حساس در برابر نور
light sensitive cell	سلول حساس در برابر نور
light sensitive layer	لایه یا قشر حساس در برابرنور
sensory	وابسته به مرکز احساس حساس
detector paper	کاغذ حساس دستگاه اکتشاف ش م ر
touch sensitive display	صفحه نمایش حساس لمسی
otocyst	عضو حساس شنوایی بی مهرگان

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com