English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
causal nexus رابطه میان علت و معلول
Other Matches
causally نسبت میان علت و معلول
dynamic relation روابط میان جوهروعرض یاعلت و معلول
immanentism نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
psychomancy رابطه با روح رابطه ارواح باهم
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
medoterranean واقع در میان چند زمین میان زمینی
nexus رابطه رابطه داخلی
effecting معلول
imperfective معلول
due to معلول
dysgenic معلول
caused معلول
emergent معلول
disabled معلول
effected معلول
effect معلول
handicapped معلول
a posteriori از معلول به علت
visually handicapped معلول دیداری
physically handicapped معلول جسمی
cause and effect علت و معلول
aurally handicapped معلول شنیداری
effect and cause معلول و علت
a priori از علت به معلول
mentally handicapped معلول ذهنی
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
non compos mentis دارای فکر معلول
effect عملی کردن معلول
effecting عملی کردن معلول
effected عملی کردن معلول
rehabilitant بیمار یا معلول درحال نوتوانی
apriori ازعلت به معلول پی بردن استقرایی
I am done with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am [have] finished with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
intervenient در میان اینده واقع در میان
futtock میان چوب میان تیر
etiology سبب و اثرشناسی مبجث علت و معلول
priori باب پی کردن بردن از علت به معلول
deduction استنباط پی بردن ازکل به جزء یاازعلت به معلول
aposteriori از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
dysfunction عمل یا کار معلول وغیر عادی عدم کار
respect رابطه
respects رابطه
relevancy رابطه
bond رابطه
relationship رابطه
equation رابطه
equations رابطه
linkage رابطه
correlation رابطه
relevance رابطه
relationships رابطه
linkages رابطه
connection رابطه
contingence رابطه
relation رابطه
connexions رابطه
psychophysics علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
fiduciary relationship رابطه امانی
equivalence relation رابطه هم ارزی
interrelationships رابطه متقابل
relation رابطه نسبت
liaisons رابطه نامشروع
de broglie relation رابطه دوبروی
transitive رابطه غیرمستقیم
definitional equation رابطه تعریفی
privity of contract رابطه متعاقدین
transitive رابطه مجازی
incommunicable بدون رابطه
flow formula رابطه جریان
relation learning رابطه اموزی
relations of production رابطه تولید
trade-offs رابطه جایگزینی
sonship رابطه فرزندی
symbiotic relation رابطه همزیستی
terms of trade رابطه مبادله
liaise رابطه داشتن
functional relation رابطه تابعی
relationship رابطه [ریاضی]
functional relationship رابطه تابعی
trade-off رابطه جایگزینی
trade off رابطه جایگزینی
tie رابطه برابری
correspond رابطه داشتن
corresponded رابطه داشتن
corresponds رابطه داشتن
ties رابطه برابری
liaised رابطه داشتن
liaises رابطه داشتن
liaising رابطه داشتن
interrelationship رابطه متقابل
causal relationship رابطه علی
linear relationship رابطه خطی
commutation relation رابطه جابجایی
lead lag relation رابطه سبقت
mil formula رابطه میلیمی
mil relation رابطه میلیمی
mil relation رابطه میلیم
bode's relation رابطه بود
preattunement وفق [رابطه ای]
causal link رابطه سببیت
cash nexus رابطه نقدی
binary relation رابطه دوتایی
preattunement هم آهنگی [رابطه ای]
preattunement هم کوکی [رابطه ای]
lesbianism رابطه جنسی زن با زن
positive relation رابطه مثبت
negative relation رابطه منفی
contractual relationship رابطه قراردادی
correlation ضریب رابطه
negative relation رابطه معکوس
interrelation رابطه متقابل
positive relation رابطه مستقیم
liaisons بستگی رابطه
arithmetic relation رابطه حسابی
monotonic relation رابطه همسو
liaison بستگی رابطه
liaison رابطه نامشروع
mutual relationship رابطه متقابل
absolute address محل یک شی در رابطه با مبدا
sexual intercourse رابطه جنسی مجامعت
cohabits رابطه جنسی داشتن
cause and effect relationship رابطه علت و معلولی
wealth saving relationship رابطه ثروت و پس انداز
cohabiting رابطه جنسی داشتن
price system نسبت و رابطه قیمتها با هم
intimacy رابطه نامشروع جنسی
parent child relationship رابطه پدر و پسر
stress strain relation رابطه تنش- کرنش
disconnection قطع نداشتن رابطه
input output relation رابطه ورودی- خروجی
mass energy relation رابطه جرم و انرژی
denouncement اعلان قطع رابطه
cohabit رابطه جنسی داشتن
cohabited رابطه جنسی داشتن
difference equation رابطه بازگشتی [ریاضی]
oral intercourse رابطه جنسی دهانی
This does not apply to . . . در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
cohere رابطه خویشی داشتن
cohered رابطه خویشی داشتن
coheres رابطه خویشی داشتن
cohering رابطه خویشی داشتن
break away قطع رابطه کردن
to make a connection رابطه ای برقرار کردن
recurrence relation [RR] رابطه بازگشتی [ریاضی]
divisibility relation رابطه بخش پذیری [ریاضی]
average marginal relationship رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
to correspond with رابطه [نامه نگاری] داشتن با
mil rule قانون مربوط به رابطه میلیمی
creation of contractual tie انشاء ایجاد رابطه قراردادی
to discontinue relations [with somone] رابطه قطع کردن [با کسی]
habit روش طرز رشد رابطه
habits روش طرز رشد رابطه
thermoelectric وابسته به رابطه برق وحرارت
fisher equation این رابطه عبارت است از :
filiation نسل رابطه پدر و فرزندی
causality رابطه بین علت ومعلول
intercommunication رابطه یا مخابره بین چند مرکز
to be together with somebody با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
to have connections رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
faulty connection رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
trade off between inflation and رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
neutral technology تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
subcontrariety رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
aerodynamic shape شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
to make friends [to make connections] رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
sugar daddy مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
to push for an answer [in reference to something] برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
to pull strings از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
sugar daddies مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
hypotaxis رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
fornication رابطه جنسی [قبل از] بیرون از ازدواج [دین] [حقوق]
to make [commit] a faux pas اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
compatible زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
I give the programme zero [nought] out of ten for reality. من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
geocoding روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
phenology مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
to pick up somebody [to find sexual partners] بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
pareto distribution در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
isolationism سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
centered میان
centers میان
crosscut میان بر
diameters میان بر
cross country میان بر
mongst میان
mesocarp میان بر
diameter میان بر
in the midden of در میان
mean water میان اب
mean line خط میان
waistline میان
waistlines میان
half back میان
intershoot در میان
in our midst در میان ما
per از میان
center میان
staggers یک در میان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com