English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
doppler radar رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
Other Matches
radar locating تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
shadow factor ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
acquire کشف و تعیین محل هدف با رادار
azimuth stabilized ppi صفحه رادار با سمت ثابت
fixed echo انعکاس ثابت روی صفحه رادار
fixer network شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
range resolution قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
designative اشاره کننده تعیین کننده
location audit تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
actuator piston قسمت متحرک یک عمل کننده یامحرک هیدرولیکی یانیوماتیکی
crucial تعیین کننده
crucially تعیین کننده
indicating تعیین کننده
determinants تعیین کننده
determinant تعیین کننده
determinative تعیین کننده
skin paint نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
gadgets نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadget نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
crucial experiment ازمایش تعیین کننده
determining tendency گرایش تعیین کننده
dream determinant تعیین کننده رویا
electroscope تعیین کننده برق
rorschach determinant تعیین کننده رورشاخ
oddsmaker تعیین کننده امتیاز
form determinant تعیین کننده شکل
determinants عامل تعیین کننده
determinant عامل تعیین کننده
coefficient of determination ضریب تعیین کننده
fix سیستم ذخیره سازی دیسک مغناطیسی که حاوی دیسکهای متحرک است مثل فلاپی دیسک و چندین درایو دیسک ثابت
fixes سیستم ذخیره سازی دیسک مغناطیسی که حاوی دیسکهای متحرک است مثل فلاپی دیسک و چندین درایو دیسک ثابت
fixatives ثابت کننده
fixative ثابت کننده
radar scan تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
rate determining step مرحله تعیین کننده سرعت
authenticator تعیین کننده سیستم نشانی
laser disignator تعیین کننده هدف لیزری
driving range علامت تعیین کننده فاصله ها
railing امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
stabilizer ثابت تثبیت کننده
stabilisers ثابت تثبیت کننده
direct video storage tube ثابت کننده تصویر
mordant ماده ثابت کننده
stabilizer muscule عضله ثابت کننده
fault localization apparatus دستگاه تعیین کننده محل خطا
constant potential rectifier یکسو کننده با ولت ثابت
gyroscope وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
range markers علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
words of limitation الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
air transport allocations board هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
gyroscopes وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
boxman عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
localizer انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
radar return انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
radar prediction بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
directional radar prediction تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
blip نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
crystal balls گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
radar comouflage استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
crystal ball گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
radar tracking تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
trapping اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
auto lean مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
oogamous دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
policy maker سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
operating slide دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
pile height ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
interlook dormant period زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
clatters تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
markers تعیین کننده شاخص هدف شاخص
marker تعیین کننده شاخص هدف شاخص
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
radar discrimination قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
authentication تعیین نشانی تعیین معرف کردن
thing اشیاء
valuable goods اشیاء باارزش
turnery اشیاء تراشیدنی
odds and ends <idiom> اشیاء جوروباجور
consumer goods اشیاء مصرفی
equipollent اشیاء هم قوه
still life نقش اشیاء
hidden objects اشیاء پنهان
means objects اشیاء وسیله
prohibited goods اشیاء ممنوع
valuable goods اشیاء بهادار
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital سپرده ثابت اموال ثابت یکان
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
gew gaw اشیاء قشنگ بی مصرف
harness اشیاء تهیه کردن
reliquary جعبه اشیاء متبرکه
harnessed اشیاء تهیه کردن
achate اشیاء خریداری شده
harnessing اشیاء تهیه کردن
sacrilege سرقت اشیاء مقدسه
antique shop فروشگاه اشیاء عتیقه
reliquaries جعبه اشیاء متبرکه
bric a brac اشیاء کهنه وعتیقه
microstructure ساختمان میکروسکپی اشیاء یابافت ها
catchall فرف یامخزن اشیاء گوناگون
abandonee صاحب اشیاء ترک شده
plinking تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
phantasmagorias منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
phantasmagoria منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
avoirdupois اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
standing orders دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
anthropopathism اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
scrimshaw اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
safe deposit صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
comparator دستگاه اندازه گیری وسنجش وقیاس اشیاء
micrometer caliper پرگار مخصوص اندازه گیری اشیاء خیلی ریز
false parallax تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
periscopes دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
flea market بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
periscope دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
flea markets بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
dosimetry تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
locate جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
sample مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
spasur سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
assembly line دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
fetish اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
assembly lines دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
fetishes اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
stroke writer ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
air priorities committee کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
standing ثابت دستورالعمل ثابت
sprites اشیاء کوچک و با وضوح بالاکه روی مانیتور بطورمستقل از متن یا گرافیک دیگرمی توان حرکت داده شوند
z scale نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
radar رادار
dog down بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
conceptual tool وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
radar engineering مهندسی رادار
radar alimeter فرازیاب رادار
crystal ball انتن رادار
radar equipment تجهیزات رادار
radar installation تاسیسات رادار
radar countermeasures اقدامات ضد رادار
radar beacon راهنمای رادار
radar دستگاه رادار
radome اطاق رادار
radar location موقعیت رادار
search radar رادار تجسسی
radar ranging میدان رادار
radar trace علامت رادار
radar quardship نگهبانی رادار
radar beam پرتو رادار
crystal balls انتن رادار
radar boresight محوریابی رادار
radar operator متصدی رادار
radar trapping اختلال رادار
radar network شبکه ی رادار
sidelooking airborne radar رادار جانبی
radarman متصدی رادار
radome برج رادار
radar scope صفحه رادار
surveillance radar رادار مراقبتی
doppler radar رادار دوپلر
doppler radar رادار داپلر
acquisition radar رادار هدفیابی
acquisition radar رادار هدفیاب
aerial radar رادار هوایی
radar man متصدی رادار
teleran رادار تلویزیونی
counter circuit کنتور رادار
agl رادار هواپیما
aircraft gun laying رادار هواپیما
corner reflector پریکسوپ رادار
sensor رادار مراقبتی
spectrozonal photography عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
running fix کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
warning radar رادار هشدار دهنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com