English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
pole sitter راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
Other Matches
winner's circle محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
bear in تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
bellies قسمت داخلی کمان نزدیک زه
belly قسمت داخلی کمان نزدیک زه
pole horse اسب نزدیک به لبه داخلی مسیر
picketed ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
picket ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
pickets ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
driver راننده اتومبیل راننده ارابه
drivers راننده اتومبیل راننده ارابه
underway درمسیر حرکت
harder مستقیما درمسیر موردنظر
hardest مستقیما درمسیر موردنظر
hard مستقیما درمسیر موردنظر
incretion ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
find touch بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
ess دو پیچ در سمت مخالف درمسیر صحرایی
tubing ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
lay to قایق را درمسیر باد اوردن وثابت نگهداشتن
charactristic velocity مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
set up اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
insides ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closer نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
internal defense پدافند داخلی پایداری داخلی
squawks مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure ساختمان داخلی سازه داخلی
squawk مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked مخابره داخلی ارتباط داخلی
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
turbocharger شارژری در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
movable dam سدی که قابل انتقال بوده و مغمولا درمسیر سیل قرار می دهند
turbosupercharger سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
point bland بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore نزدیک کرانه نزدیک ساحل
moto cross مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
approaches نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
stymied قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymies قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymie قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymieing قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
storage 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
mid wicket توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
guard-rail نرده
guard-rails نرده
banisters نرده
balustrade نرده
balustrades نرده
palisad نرده
parapets نرده
hand rail نرده
allering نرده
fence نرده
fences نرده
pale نرده
paler نرده
palest نرده
rail نرده
zariba نرده
picket line خط نرده ها
picket lines خط نرده ها
fencing نرده
carriage نرده
carriages نرده
railings نرده
lattic-bridge پل نرده ای
barrier نرده
barriers نرده
railing نرده
parapet نرده
driver راننده
drivers راننده
wheelman راننده
wheelsman راننده
driving راننده
impelent راننده
the man at the wheel راننده
steersman راننده
motor man راننده
helmsman راننده
helmsmen راننده
pilot راننده
pilots راننده
piloted راننده
snake fence نرده مارپیچ
bars نرده حائل
bar نرده حائل
companionways نرده پلهای
paling نرده سازی
gratling نرده فلزی
guard نرده حفافتی
railing نرده کشیدن
guards نرده حفافتی
parclose or per نرده یا تجیر
hand rail دستگیره نرده
railing post میله نرده
baluster ستون نرده
companionway نرده پلهای
fender نرده حفاظ
handrail bracket پایه نرده
handrail نرده ساختمان
railings نرده کشیدن
guarding نرده حفافتی
handrails نرده ساختمان
balustrum نرده محراب
list شیار نرده
newels پایه نرده
balustrade نرده پلکان
newel پایه نرده
frieze-rail نرده پیشخوان
Laudian rails نرده محراب
colomella صراحی نرده
communion-rail نرده محراب
balconette نرده ایوان
balconet نرده ایوان
taximan راننده تاکسی
trucker راننده کامیون
bulldozerer راننده بولدوزر
bus driver راننده اتوبوس
truckers راننده کامیون
truckman راننده کامیون
train driver راننده قطار
power plants پیش راننده
power plant پیش راننده
locomotive driver [British E] راننده قطار
cabman راننده تاکسی
driver's mate شاگرد راننده
drive's seat صندلی راننده
drive's cab اطاق راننده
power unit پیش راننده
propulsive پیش راننده
assistant driver کمک راننده
hot shoe راننده زبردست
chauffeur راننده ماشین
chauffeured راننده ماشین
chauffeuring راننده ماشین
chauffeurs راننده ماشین
motorman راننده موتور
road hog <idiom> راننده بیابان
driver راننده گرداننده
drivers راننده گرداننده
cabby راننده تاکسی
cabbies راننده تاکسی
cabbie راننده تاکسی
locomotive engineer [American E] راننده قطار
carter راننده گاری
train operator [American E] راننده قطار
locomotive operator [British E] راننده قطار
railroad engineer [American E] راننده قطار
to rail a place گرداگردجائی نرده یامحجرکشیدن
palest در میان نرده محصورکردن
peel خلال نرده چوبی
wreath نرده پلکان مارپیچی
wreaths نرده پلکان مارپیچی
pale در میان نرده محصورکردن
peels خلال نرده چوبی
catch fence نرده محکم سر پیچ
handrail نرده مخصوص دستگیره
handrails نرده مخصوص دستگیره
chancel-rail نرده مشبک [کلیسا]
paler در میان نرده محصورکردن
fender نرده روکش نردهای
balustrade Order ترتیب نرده ستون ها
empale نرده کشیدن دور
taffrail نرده پاشنه ناو
hand rail دست انداز نرده
bridgheboard نرده پلکان چوبی
bridgeboard نرده پلکان چوبی
paling حصار کشی نرده
stake truck کامیون نرده دار
stair rod نرده راه پله
karter راننده اتومبیل کوچک
repellents راننده بیزار کننده
repellent راننده بیزار کننده
pilot راننده قایق روی یخ
pick off رد شدن از راننده دیگر
piloted راننده قایق روی یخ
pilots راننده قایق روی یخ
gondoliers راننده کرجی ونیزی
hackney man راننده درشکه کرایهای
hackman راننده درشکه کرایهای
ambulanceman راننده یا مسئول آمبولانس
diver راننده قایق موتوری
motor man راننده واگون یالوکوموتیوبرقی
catch driver راننده اجیر ارابه
timers وقت نگهدار هر راننده
timer وقت نگهدار هر راننده
gondolier راننده کرجی ونیزی
outboarder راننده قایق موتوری
iceboater راننده قایق روی یخ
pickets نرده کشیدن مراقبت کردن
scalar quantity کمیت نرده ای [فیزیک] [ریاضی]
scalar field میدان نرده ای [ریاضی] [فیزیک]
picketed نرده کشیدن مراقبت کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com