English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (39 milliseconds)
English Persian
reservation رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
reservations رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
Other Matches
rocking chairs صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chair صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
reserving رزرو کردن
book a seat جا رزرو کردن
reserves رزرو کردن
reserve رزرو کردن
faldstool صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
to book something چیزی را رزرو کردن
mealymouthed کتمان گر
my chair was next his صندلی من پهلوی صندلی اوبود
camp chair صندلی سفری صندلی صحرایی
understatements کتمان حقیقت
reserve کتمان حقیقت
suppressio veri کتمان حقیقت
understatement کتمان حقیقت
reserves کتمان حقیقت
reserving کتمان حقیقت
irreticence افهار عدم کتمان
under pledge of secrecy با قول کتمان مطلب
irreticent فاش کننده کتمان نکننده
bookings نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
To make reservations. To book seats. جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
booked رزرو کردن توقیف کردن
books رزرو کردن توقیف کردن
book رزرو کردن توقیف کردن
marinade [ترد کردن و طعم دارکردن گوشت با خیس کردن آن در ماست یا آب لیمو و غیره]
marinate [ترد کردن و طعم دارکردن گوشت با خیس کردن آن در ماست یا آب لیمو و غیره]
unlace بند کفش و غیره را باز کردن گشودن
wrecking لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wreck لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecks لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
beat around the bush <idiom> غیره مستقیم وبا طفره صحبت کردن
accessorize اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
public houses مهمانخانه
lodging house مهمانخانه
hotels مهمانخانه
guest house مهمانخانه
guest houses مهمانخانه
hotel مهمانخانه
public house مهمانخانه
space charter اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
restauranteur مهمانخانه دار
restaurateurs مهمانخانه دار
boots شاگرد مهمانخانه
bellboys پادو مهمانخانه
innholder مهمانخانه دارinnervate
inns مهمانخانه کاروانسرا
bellboy پادو مهمانخانه
inn مهمانخانه کاروانسرا
hostler مهمانخانه دار
restaurateur مهمانخانه دار
landladies زن مهمانخانه دار
landlady زن مهمانخانه دار
garcon پیشخدمت مهمانخانه
goodman سالار مهمانخانه دار
innholder صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
boniface صاحب مهمانخانه ورستوران
service charge سرویس مهمانخانه وغیره
maitred'hotel سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
bill of fare صورت اغذیه مهمانخانه
housemother زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
housemothers زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
bills of fare صورت اغذیه مهمانخانه
lobby سالن هتل و مهمانخانه
lobbies سالن هتل و مهمانخانه
lobbied سالن هتل و مهمانخانه
directive دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directives دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
table d'hote خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
to a at a hoted به مهمانخانه واردشدند واردمهمانخانه شدن
plank تخته میز وپیشخوان مهمانخانه
cookshop دکان خوراک پزی مهمانخانه
boarding مهمانخانه شبانه روزی پانسیون
booking رزرو جا
bookings رزرو جا
reserved رزرو شده
hotel reservation رزرو هتل
reserved words کلمههای رزرو
licensed victualler مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
bellhop مخفف bopper bell پیشخدمت و پادو مهمانخانه
bellhops مخفف bopper bell پیشخدمت و پادو مهمانخانه
I have a reservation. من قبلا رزرو کردم.
booking office باجه رزرو بلیت
federal reserve system نظام فدرال رزرو
hotel reservation محل رزرو هتل
I'd like to reserve ... می خواهم یک ... رزرو کنم؟
Where is the hotel reservation? رزرو هتل کجاست؟
federal reserve bank بانک فدرال رزرو
Where is the booking office? باجه رزرو بلیت کجاست؟
barmen مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
barman مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
SGML استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند
spatulas مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
spatula مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
I'd like to book a flight to london. یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
I'd like to reserve a table for 5. میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
booker کسی که برای مسافرین جا رزرو میکندوبلیط می فروشد
Could you reserve a room for me? آیا میتوانید اتاقی برای من رزرو کنید؟
reversed حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reverse حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
no-show <idiom> شخصی که جایی را رزرو میکندولی نه آن را کنسل ونه آن را استفاده میکند
reverses حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reversing حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
names لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
name لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
footstools صندلی
seats صندلی
placing صندلی
places صندلی
box seat صندلی لژ
santalaceous صندلی
seated صندلی
place صندلی
footstool صندلی
seat صندلی
stall صندلی
stalling صندلی
chair صندلی
chaired صندلی
chairing صندلی
chairs صندلی
jump seat صندلی تا شو
member banks در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
bucket seat صندلی یکنفری
bucket seats صندلی یکنفری
tier ردیف صندلی
he nestles in the chair در صندلی غنوده
folding seat صندلی تاشو
tiers ردیف صندلی
rockers صندلی گهوارهای
rocker صندلی گهوارهای
adjustable seat صندلی متحرک
deckchair صندلی تاشو
deckchairs صندلی تاشو
arm chair صندلی راحتی
armrest دستهء صندلی
sitting نشیمن صندلی
antimacassar رویهء صندلی
easy chairs صندلی راحت
easy chair صندلی راحت
elbows دسته صندلی
antimacassars رویهء صندلی
camp chair صندلی تاشونده
boatswain's chair صندلی نقاله
elbowed دسته صندلی
rocking chair صندلی گهوارهای
hot seat صندلی الکتریکی
carrycots صندلی کودک
carrycot صندلی کودک
shooting sticks صندلی عصایی
hot seat صندلی برقی
parliamentary seat صندلی مجلسی
shooting stick صندلی عصایی
drive's seat صندلی راننده
elbow دسته صندلی
pushchairs صندلی چرخدار
pushchair صندلی چرخدار
sittings نشیمن صندلی
an odd chair صندلی تکی
armchair صندلی راحتی
armchairs صندلی راحتی
rocking chairs صندلی گهوارهای
choir-stall صندلی بلند
morris chair صندلی راحتی
office chair صندلی اداری
swivel chair صندلی چرخان
arm دسته صندلی
reseating صندلی جدید دادن
arm chair صندلی دسته دار
seat belt کمربند صندلی هواپیما
seat-belt کمربند صندلی هواپیما
seat-belts کمربند صندلی هواپیما
garden seat صندلی یانیمکت باغبانی
window seat صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
tuffet صندلی یانشیمن کوتاه
reseat صندلی جدید دادن
window seats صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
reseats صندلی جدید دادن
electric chair صندلی اعدام الکتریکی
reseated صندلی جدید دادن
elbow chair صندلی دسته دار
back seat صندلی عقب اتومبیل
wheel chair صندلی چرخ دار
dossel پشتی صندلی وغیره
dossal پشتی صندلی وغیره
fishing chair صندلی در قایق ماهیگیری
armchairs صندلی دسته دار
baby carriage صندلی چرخدار بچه
baby carriages صندلی چرخدار بچه
deck chair صندلی حصیری تاشو
curule chair صندلی عاج نشان
cat sleep چرت روی صندلی
cat nap چرت روی صندلی
twisboat chair قایق- صندلی تابدار
caner بافنده صندلی حصیری
office swivel chair صندلی گردان اداری
wheelchair صندلی چرخ دار
armchair صندلی دسته دار
a seat by the window یک صندلی کنار پنجره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com