English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
most significant character رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
most significant digit رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
Other Matches
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
it is worth 0 rials ده ریال ارزش دارد
(not to be) sneezed at <idiom> ارزش داشتن را دارد
what is this book worth? این کتاب چقدر ارزش دارد
that business does not p به منتظرشدنش می ارزد صبرکردنش ارزش دارد
What is worth doing is worth doing well . <proverb> کارى ارزش دارد که خوب انجام گیرد .
blue-chip ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
blue chip ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
slugger بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
She is forty if a day . چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
mary maximus ان مریم که از همنام های خود بیشتر سال دارد
it will pay to wait به منتظر شدنش نمیارزد صبر کردنش ارزش دارد
There is more to it than meets the eye. ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
I have to go back a little bit. [This requires a little background {explanation} ] . این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد.
puncher مشتزنی که بیشتر کوشش درزدن ضربه دارد تا سرعت ومهارت
average میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averages میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaging میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
multiphase program برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
milreis سکه زرپرتقال که 4 شیلینگ وپنج ویک چهارم پنس ارزش دارد
milk disk دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد
western european union ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
binary سیستم عددی پایه که فقط اعداد ۱و۰ را دارد
mast foot پایه چوبی یا فلزی که دکل بر روی آن قرار دارد.
notation سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد
notations سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد
microcomputer تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
conveyancing در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
lotus [نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
peripheral باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود
rug condition [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
IAM فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
book value ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
clean کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
bandwidth صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
ad valorem به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ends با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
warsaw treaty پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
carried با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
hatch beam پایه دریچه پایه دهلیز
base width عرض پایه پهنای پایه
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
decimals تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimal تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
base piece پایه پایه استقرار
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
principally بیشتر
the more better the best هر چه بیشتر
the more بیشتر
large adv بیشتر
as early aspossible هر چه بیشتر
more and more هی بیشتر
as much as possible هر چه بیشتر
rather بیشتر
more than بیشتر از
further بیشتر
furthers بیشتر
furthering بیشتر
for the most part بیشتر
mostly بیشتر
mainly بیشتر
furthered بیشتر
more بیشتر
it is mostly iron بیشتر
outshone بیشتر درخشیدن
rather ... than بیشتر ...تا [ترجیحا ... تا]
outshines بیشتر درخشیدن
the many بیشتر مردم
better نیکوتر بیشتر
outshine بیشتر درخشیدن
not any more دیگر نه [بیشتر نه]
by superir wisdom با خرد بیشتر
outshining بیشتر درخشیدن
multichannel با بیشتر از یک کانال
most people بیشتر مردم
to overcomein number بیشتر بودن از
The more the better . هر چه بیشتر بهتر
above average <adj.> بیشتر از حد متوسط
oddson بیشتر محتمل
surviver بیشتر عمرکننده
further information آگاهی بیشتر
so many menŠso many minds عقیده بیشتر
so many menŠso many minds هر چه اشخاص بیشتر
above-average <adj.> بیشتر از حد متوسط
over-average <adj.> بیشتر از حد متوسط
hypercard یات بیشتر
over crowding بیشتر باشد
nine times out ten بیشتر اوقات
major بیشتر اعظم
majored بیشتر اعظم
more and more بیشتر ازبیشتر
majoring بیشتر اعظم
no longer نه بیشتر [زمانی]
better part قسمت بیشتر
in the main بیشتر اصلا
no more نه دیگر [بیشتر]
outstand بیشتر ایستادن
outsit بیشتر نشستن از
the most that i can do بیشتر انها
most of them بیشتر انها
punks بی ارزش
brummagem بی ارزش
low level کم ارزش
picayune بی ارزش
punk بی ارزش
avail ارزش
picayubnish بی ارزش
prices ارزش
big ticket با ارزش
valueless بی ارزش
cost ارزش
price ارزش
brummagem کم ارزش
worm eaten بی ارزش
rubbish بی ارزش
low grade کم ارزش
worthiness ارزش
market value ارزش
small change کم ارزش
rewarding پر ارزش
worth ارزش
valuing ارزش
no par بی ارزش
worth با ارزش
good for nothing بی ارزش
fustian بی ارزش
regardant با ارزش
shotten بی ارزش
raffish بی ارزش
value ارزش
treasure با ارزش
worthless بی ارزش
naught بی ارزش
trivalence سه ارزش
trivalency سه ارزش
junky بی ارزش
unvalued بی ارزش
values ارزش
roundabout production تولید با کارائی بیشتر
it consists mainly بیشتر عبارت است از
outlasted بیشتر طول کشیدن از
outbidded بیشتر توپ زدن از
read mostly memory حافظه بیشتر خواندنی
outbidding بیشتر توپ زدن از
ahead دارای امتیاز بیشتر
outlast بیشتر طول کشیدن از
outbid بیشتر توپ زدن از
outbids بیشتر توپ زدن از
he makes most noise او از همه بیشتر صدا یا
outliving بیشتر دوام اوردن
extensive cultivation کار وسرمایه بیشتر
outlives بیشتر زنده بودن از
outlives بیشتر دوام اوردن
outlived بیشتر دوام اوردن
outlive بیشتر زنده بودن از
outlived بیشتر زنده بودن از
outvoting بیشتر رای بردن از
outlive بیشتر دوام اوردن
outvoted بیشتر رای بردن از
outvote بیشتر رای بردن از
outlasts بیشتر طول کشیدن از
outwear بیشتر دوام کردن
full drive باشتاب هرچه بیشتر
outlasting بیشتر طول کشیدن از
outliving بیشتر زنده بودن از
outwalk بیشتر راه رفتن از
norther بیشتر بطرف شمال
at full pelt با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
I am over 50 years old. من ۵۰ سال بیشتر دارم.
put someone's best foot forward <idiom> بیشتر تلاش کردن
more the merrier <idiom> هرچی بیشتر بهتر
outwork بیشتر کار کردن از
outstand بیشتر تحمل کردن
outwatch بیشتر بیدار ماندن از
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com