Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (9 milliseconds)
English	Persian
flash	روشنایی مختصر
flashed	روشنایی مختصر
flashes	روشنایی مختصر
Other Matches
it is insensitive to light	روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
iceblink	روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
precise	مختصر کردن مختصر
coordinated illumination	روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
abridged	مختصر
succinct	مختصر
laconic	مختصر گو
summaries	مختصر
brief	مختصر
briefed	مختصر
briefer	مختصر
shortest	مختصر
shorter	مختصر
grammalogue	مختصر
incomprehensive	مختصر
little	مختصر
gnomical	مختصر
febricula	تب مختصر
partial	مختصر
concise	مختصر
sum	مختصر
abstracted	مختصر
tersest	مختصر
terser	مختصر
terse	مختصر
viz	مختصر
sums	مختصر
briefest	مختصر
laconically	مختصر گو
epitome	مختصر
compend	مختصر
tis	مختصر ti is
succinct <adj.>	مختصر
short <adj.>	مختصر
abbreviated	مختصر
fleeting <adj.>	مختصر
curt <adj.>	مختصر
concise <adj.>	مختصر
synoptic	مختصر
summary	مختصر
short term	مختصر
short	مختصر
grind out	پیشروی مختصر
compendium	مختصر کوتاهی
summaries	خلاصه مختصر
comedietta	کمدی مختصر
squabble	نزا مختصر
summary	خلاصه مختصر
cheep	اشاره مختصر
synopses	اجمال مختصر
squabbling	نزا مختصر
briefer	کوتاه مختصر
squabbles	نزا مختصر
briefest	کوتاه مختصر
squabbled	نزا مختصر
curtail	مختصر نمودن
curtailed	مختصر نمودن
curtailing	مختصر نمودن
briefed	کوتاه مختصر
brief	کوتاه مختصر
briefly speaking	مختصر کنیم
synopsis	اجمال مختصر
apercu	خلاصه مختصر
abridge	مختصر کردن
contracted	مختصر محدود
brachygraphy	مختصر نویسی
shorthand	مختصر نویسی
telegraphic	تلگرافی مختصر
curtails	مختصر نمودن
handlist	فهرست مختصر
tots	یادداشت مختصر
velitation	جنگ مختصر
tiffin	ناهار مختصر
lacanic	مختصر و مفید
simplifier	مختصر کننده
shortener	مختصر کننده
scumble	مالش مختصر
nodding acquaintance	آشنایی مختصر
potluck	غذای مختصر
tendencies	علاقه مختصر
tendency	علاقه مختصر
click	صدای مختصر
my initials are s.h	امضای مختصر من
petit mal	صرع مختصر
let us be brief	مختصر کنیم
short and sweet <idiom>	مختصر ومفید
tot	یادداشت مختصر
snacks	خوراک مختصر
clicked	صدای مختصر
clicks	صدای مختصر
paraph	امضای مختصر
concisely	بطور مختصر
pithy	مختصر ومفید
inking	اطلاع مختصر
snack	خوراک مختصر
illuminations	روشنایی
luminosity	روشنایی
peep	روشنایی کم
peeped	روشنایی کم
rushlight	روشنایی کم
illumination	روشنایی
lightness	روشنایی
electric lighting	روشنایی
light	روشنایی
lighted	روشنایی
clearness	روشنایی
lightest	روشنایی
lighting	روشنایی
luminance	روشنایی
peeping	روشنایی کم
peeps	روشنایی کم
luminouity	روشنایی
night light	روشنایی شب
in a nutshell	بطور خیلی مختصر
shorten	مختصر کردن کاستن
metastable	دارای ثبات مختصر
curtly <adv.>	بصورت مختصر و مفید
compendiously <adv.>	بصورت مختصر و مفید
compendious	موجز مختصر ومفید
briefly <adv.>	بصورت مختصر و مفید
pocket expenses	هزینه مختصر شخصی
prospectus	شرح حال مختصر
bowing acquaintance	آشنایی مختصر سلامی و بس
blockhouse	بنای استحکامی مختصر
look in	دیدن کردن مختصر
abriviated addressing	ادرس مختصر شده
prospectuses	شرح حال مختصر
abbreviates	مختصر یا مفید کردن
feather	فشار مختصر به گاز
simplifications	تسهیل مختصر سازی
simplification	تسهیل مختصر سازی
byword	اشاره یانگاه مختصر
pittance	کمک هزینه مختصر
abbreviate	مختصر یا مفید کردن
abbreviating	مختصر یا مفید کردن
shortens	مختصر کردن کاستن
shortened	مختصر کردن کاستن
spots	زمان مختصر لحظه
bywords	اشاره یانگاه مختصر
spot	زمان مختصر لحظه
pull	برتری جزئی و مختصر
pulls	برتری جزئی و مختصر
light brightness control	کنترل روشنایی
lighting engineering	مهندسی روشنایی
lighting feeder	تهیه روشنایی
light adaptation	انطباق با روشنایی
lighting line	سیم روشنایی
light point	منبع روشنایی
lighting control	کنترل روشنایی
light conditions	نسبتهای روشنایی
lighting engineering	تکنیک روشنایی
light control	کنترل روشنایی
light fluctuation	نوسان روشنایی
lighting effect	اثر روشنایی
lighting battery	باتری روشنایی
light gap	فاصله روشنایی
light meter	روشنایی سنج
lambert	واحد روشنایی
illuminator	دستگاه روشنایی
earth light	روشنایی خاکستری
illuminating beam	پرتو روشنایی
illuminating device	تجهیزات روشنایی
illuminating engineering	مهندسی روشنایی
illuminating engineering	تکنیک روشنایی
illuminating fixture	لوازم روشنایی
illuminating gas	گاز روشنایی
illuminating system	سیستم روشنایی
illumination change	تعویض روشنایی
illumination method	روش روشنایی
illumination method	سبک روشنایی
illuminator	وسیله روشنایی
image brightness	روشنایی تصویر
incandescent lamp	لامپ روشنایی
indirect lighting	روشنایی غیرمستقیم
intensity level	سطح روشنایی
intensity of illumination	شدت روشنایی
illumniation aperture	روزنه روشنایی
lighting mains	خط روشنایی اصلی
lighting outlet	خروجی روشنایی
phosphorescence	روشنایی شب تابی
ray	روشنایی تشعشع
phot	واحد روشنایی
photology	دانش روشنایی
photometer	روشنایی سنج
glares	روشنایی زننده
glared	روشنایی زننده
room lighting	روشنایی اطاق
glare	روشنایی زننده
search light illumination	روشنایی با نورافکن
luminous flux	فلوی روشنایی
street lighting	روشنایی خیابان
sustained illumination	روشنایی مداوم
sustained illumination	روشنایی پایدار
lux meter	روشنایی سنج
luminous power	قوه روشنایی
lighting plant	تاسیسات روشنایی
lighting scheme	ترتیب روشنایی
lighting set	دستگاه روشنایی
lighting source	منبع روشنایی
lighting switch	کلید روشنایی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com