Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
performance
روش قضاوت کارایی سیستم
performances
روش قضاوت کارایی سیستم
Other Matches
maintains
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintained
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintain
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
architecture
طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
onion skin architecture
طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
expansion
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
cards
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
boarded
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
enhances
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhanced
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhance
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhancing
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
ECP
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای پیشبرد کارایی پورت چاپگر موازی
add on
مدارات سیستم ها یا دستگاه های سخت افزاری که می توانند به یک کامپیوتر متصل شوند تا حافظه و کارایی آن را افزایش دهند
Judge not , that ye be not judged.
<proverb>
قضاوت نکن ,تا مورد قضاوت قرار نگیرى.
maintenance
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
benchmarks
برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
benchmark
برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
shut down
خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
judgement
قضاوت
judgements
قضاوت
arret
قضاوت
judgment
قضاوت
judgeship
قضاوت
adjudication
قضاوت
jurisdication
قضاوت
verdict
قضاوت
verdicts
قضاوت
judgments
قضاوت
efficiency
کارایی
effectiveness
کارایی
functioned
کارایی
function
کارایی
proficiency
کارایی
functions
کارایی
judging
قضاوت کردن
sentences
رای قضاوت
justifies
قضاوت کردن
justify
قضاوت کردن
justifying
قضاوت کردن
jurisdiction
قضاوت کردن
benches
مسند قضاوت
sentencing
رای قضاوت
jurisdication
حق قضاوت قلمرو
judged
قضاوت کردن
exclusive jurisdiction
حق قضاوت استثنایی
absolute judgment
قضاوت مطلق
judges
قضاوت کردن
exclusive jurisdiction
حق قضاوت کنسولی
equanimity
قضاوت منصفانه
judicable
قابل قضاوت
sentence
رای قضاوت
comparative judgement
قضاوت تطبیقی
value judgement
قضاوت ارزشی
witting
هوش قضاوت
value judgements
قضاوت ارزشی
judge
قضاوت کردن
pass a judgement
قضاوت کردن
decreeing
قضاوت تصویبنامه
decreed
قضاوت تصویبنامه
decrees
قضاوت تصویبنامه
decree
قضاوت تصویبنامه
bench
مسند قضاوت
formal logic
قضاوت سطحی
advise
قضاوت کردن
combat efficiency
کارایی رزمی
efficiency unit
واحد کارایی
performances
شاهکار کارایی
efficiency variance
تباین کارایی
maximum performance
کارایی حداکثر
nozzle efficiency
کارایی نازل
mechanical efficiency
کارایی مکانیکی
performance
شاهکار کارایی
erred
بغلط قضاوت کردن
measurement
روش قضاوت چیزی
law of comparative judgement
قانون قضاوت تطبیقی
forejudge
از پیش قضاوت کردن
bet on the wrong horse
<idiom>
قضاوت اشتباه درموردچیزی
uncharitable
سخت گیردر قضاوت
forjudge
از پیش قضاوت کردن
view
چشم انداز قضاوت
to hold the scales even
بی طرفانه قضاوت کردن
measurements
روش قضاوت چیزی
levelheaded
دارای قضاوت صحیح
common sense
قضاوت صحیح حس عام
tribunate
مقام یامسند قضاوت
prejudgment
قضاوت قبل از وقوع
errs
بغلط قضاوت کردن
judgments
رای دادگاه قضاوت
viewed
چشم انداز قضاوت
viewing
چشم انداز قضاوت
expertize
استادانه قضاوت کردن
views
چشم انداز قضاوت
judgement
رای دادگاه قضاوت
err
بغلط قضاوت کردن
judgements
رای دادگاه قضاوت
workability
کارایی بتن خمیرواری
predictive efficiency
کارایی پیش بینی
harassing
به هم زدن کارایی دشمن
performance evaluation
ارز یابی کارایی
judicious
دارای قوه قضاوت سلیم
partial jurisdiction
حق تصمیم گیری یا قضاوت محدود
bencher
کسی که بر مسند قضاوت می نشیند
prejudges
بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudged
بدون رسیدگی قضاوت کردن
it is hard to say
به اسانی نمیتوان قضاوت کرد
prejudge
بدون رسیدگی قضاوت کردن
advises
قضاوت کردن پند دادن
bench
کرسی قضاوت جای ویژه
benches
کرسی قضاوت جای ویژه
advising
قضاوت کردن پند دادن
meier art judgement test
ازمون قضاوت هنری مایر
prejudging
بدون رسیدگی قضاوت کردن
annual efficiency index
شاخص کارایی سالانه خدمتی
test protectors
بازرس ازمایشات کارایی شغلی
highest
وسیله گران یا با کارایی بالا
high
وسیله گران یا با کارایی بالا
primary
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
coefficient of relative efficiency organ
ضریب نسبی کارایی سازمان
highs
وسیله گران یا با کارایی بالا
efficiency
کارایی وسیله یا نفر شایستگی
prejudice
قضاوت تبعیض امیز خسارت وضرر
prejudices
قضاوت تبعیض امیز خسارت وضرر
One must not judge by appearances .
بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
optimization
کار کردن چیزی با کارایی کامل
benches
روی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یانشاندن
be raise to the bench
بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
praetorian
وابسته به قدرت قضاوت مادون کنسولی رومی
can't see the forest for the trees
<idiom>
ازروی یکی برای جمع قضاوت کردن
rhadamanthine
وابسته به قضاوت خیلی دقیق و سخت گیرانه
bench
روی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یانشاندن
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
download
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
definitions
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
test examiner
مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
definition
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
PowerPC
پردازنده با کارایی بالای RISC سافت Motorola
optimize
کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
torque
کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
Doom
[نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا]
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demanded
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
three phase four wire system
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
mttf
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
shadow RAM
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
enhancement
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
can not judge a book by its cover
<idiom>
[چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
desktop
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
failures
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failure
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
lambert projection
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
tweak
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
selectable
کارایی یا خصوصیت یک وسیله که توسط کاربر قابل انتخاب است
tweaked
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
Dhrystone benchmark
سیستمی آماری برای اندازه گیری و مقایسه کارایی کامپیوتر
ActiveX
که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
tweaking
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaks
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
integrated
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
open
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
opened
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com