English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
English Persian
key bit زبانه کلید
key bolt زبانه کلید
Other Matches
breaks کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
break کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
xt صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند
scans شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scan شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
options کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
option کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
shift click ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
upper case حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
option key [یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
repeats تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeat تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
Apple Key کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
n-key rollover [این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
alt key کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی
key ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
KSAM ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
printed کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
print کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
prints کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
click انتخاب یک کلید از صفحه کلید
clicked انتخاب یک کلید از صفحه کلید
clicks انتخاب یک کلید از صفحه کلید
function key کلید عملیاتی کلید تابعی
enhancing دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhance دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhanced دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhances دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
at قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
arrow keys مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
qwerty keyboard ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
spit زبانه
spits زبانه
bold زبانه
two tongued زبانه
jetty زبانه
tenon زبانه
beads زبانه
bead زبانه
bolder زبانه
boldest زبانه
prong زبانه
reed of a pipe زبانه نی
monolingual یک زبانه
dog clutch زبانه
languet زبانه
jetties زبانه
bolted زبانه
fingers زبانه
prongs زبانه
batten زبانه
door stop زبانه در
bolt زبانه
tang زبانه
battens زبانه
key زبانه
double-margin door دو در با یک زبانه
bolts زبانه
finger زبانه
tongues زبانه
bolting زبانه
mortise and tenon کام و زبانه
slit and tongue کام و زبانه
licks زبانه کشیدن
lick زبانه کشیدن
clapper زبانه زنگ
solar prominences زبانه خورشیدی
mortice مادگی زبانه
pentaglot پنج زبانه
tangy زبانه دار
mortise مادگی زبانه
tangier زبانه دار
clappers زبانه زنگ
tangiest زبانه دار
tongue and groove فاق و زبانه
bolt زبانه قفل
two bolt lock قفل دو زبانه
key pattern زبانه یونانی
flame زبانه اتش
groove and tongue فاق و زبانه
licked زبانه کشیدن
groove and tongue کام و زبانه
bolted زبانه قفل
heptaglot هفت زبانه
broach زبانه مته
tragus زبانه گوش
gland زبانه زائده
glands زبانه زائده
tongue and groove زبانه و فاق
flames زبانه اتش
corner-bead زبانه ی نبش
bolts زبانه قفل
cog زبانه تیر
flare زبانه کشیده
flares زبانه کشیده
bolting زبانه قفل
polyglot edition ویرایش چند زبانه
he was inflamed with anger اتش خشمش زبانه زد
joggling فاق و زبانه ساختن
tang زبانه دار کردن
joggled فاق و زبانه ساختن
joggle فاق و زبانه ساختن
tongue and groove joint اتصال کام و زبانه
mortice کام جای زبانه
tenon and mortise joint اتصال کام و زبانه
tenon با زبانه جفت کردن
tenon زبانه دار کردن
calked joint اتصال فاق و زبانه
rabbet اتصال فاق و زبانه
two tongued زبانه یامیله شاهین
joint, tongue and groove اتصال کام و زبانه
mortise کام جای زبانه
joggles فاق و زبانه ساختن
straight halving کام و زبانه کردن
tongues زبانه فنری کوچک
inflamable زبانه کش اتش مزاج
languet [تزئینات زبانه ای شکل] [معماری]
tongues گفتن دارای زبانه کردن
flames شعله زدن زبانه کشیدن
flame شعله زدن زبانه کشیدن
tenoner and gainer دستگاه برش فاق و زبانه
low مشتعل شدن زبانه کشیدن
cipher رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
flap برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
ligulate زبانه دار دارای گلبرگهای تسمهای
flaps برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flapped برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
rabbet [for window or door] اتصال کام و زبانه لبه [ پنجره یا در]
dvorak keyboard طرح صفحه کلید که کاراتر از طرح صفحه کلید QWEEERTY است
to torch something چیزی را آتش زدن [سوزاندن] [زبانه کشیدن ]
flares روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
flare روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
spline لبه کام وزبانه زبانه دار کردن
filler گووه پرکننده برای اتصال کام و زبانه
fillers گووه پرکننده برای اتصال کام و زبانه
trippet زبانه یا برجستگی چرخ که درفواصل معین بچرخ دیگرمیخورد
public رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
public روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
lewis یکجور اسباب سنگ بلند کنی که زبانه دم فاختهای دارد
rabbet جفت کردن نر ومادگی یاکام و زبانه لبه تخته و امثال ان
calf's tongue [برجسته کاری های دکوری قرون وسطی با زبانه هایی شبیه تیرهای موازی]
tusk tenon زبانه یا گیرهای که دارای زبانههای کوچکتری باشدبطوری که رویهم بشکل پله یاتضاریس پلهای درایند
running key [کلید جاری رمز یا دفترچه جاری کلید رمز]
dovetail کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetails کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetailing کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
lazy tongs چنگ کهای زبانه دار یا قلاب دار که بزرگ وکوچک میشودوبرای اویختن لباس وغیره بکارمیرود
switches کلید
clef کلید
switched کلید
one way switch کلید یک پل
clue کلید
triple pole switch کلید سه پل
three pole switch کلید سه پل
clues کلید
key کلید
switch کلید
double pole switch کلید دو پل
pause/still key کلید
branch switch کلید
shouldered arch کلید
cotter کلید
single pole switch کلید یک پل
line breaker کلید خط
line switch کلید خط
ignition switch کلید احتراق
watch key کلید ساعت
igniter switch کلید احتراق
hook switch کلید ثقلی
wall mounted switch کلید دیواری
A bunch of keys. دسته کلید
voice key کلید صدایی
keyless lamp socket [سرپیچ بی کلید]
two way switch کلید دو راهه
isolator کلید ترنر
impluse switch کلید ضربهای
isolating switch کلید ترنر
in bond زیر کلید
industrial switch کلید صنعتی
ins key کلید Ins
installasion switch کلید برق
intermediate switch کلید صلیبی
joystick switch کلید صلیبی
interrupter کلید قطع
isolating switch کلید بی بار
key ring حلقه کلید
isolating switch کلید جداکننده
key hole کلید خور
changer کلید تبدیل
ctrl کلید کنترل
deck switch کلید گروهی
delete key کلید حذف
disconnect switch کلید قطع
door lock کلید خانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com