English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
Yiddish زبان عبری رایج میان کلیمیان روسیه ولهستان والمان وغیره
Other Matches
Hebrew زبان عبری
hebraist دانشجوی زبان عبری
british english زبان انگلیسی رایج درانگلستان
khowar زبان رایج درشمال غربی پاکستان
balto slavic شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
accadian که قبل از زبان اشوری رایج بوده و درکتیبههای میخی دیده شده است
edict of emancipation فرمانی که به تاریخ سوم مارس 1681 به وسیله الکساندر دوم امپراطور روسیه صادر و به موجب ان به "سرفها" یعنی ثلث جمعیت روسیه که فاقدازادی واقعی بودند
talking book صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
talking books صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
interdental consonant حرف مصمتی که با گذاردن زبان در میان دندانهای بالاو پایین تلفظ میشود
Zahir-Shahi design طرح ظهیر شاه [این طرح در افغانستان رایج بوده و احتمال می رود که از سفارشات این شاه افغان باشد. در نقش لوزی ها و هشت گوش ها یک در میان جای خود را عوض می کنند.]
hebraic عبری
neo hebraic عبری نوین
hebraist عبری دان
hebrew wise عبری وار
hebraist طلبه درزبان عبری
qoph نوزدهمین حرف الفبای عبری
hebraism عادات ورسوم واصطلاحات عبری
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
preformative هجایا خرف پیش نهاده درزبانهای عبری وعربی
Russia روسیه
muscovy روسیه
russian اهل روسیه
russian revolution انقلاب روسیه
vexatious russia از راه روسیه
russ اهل روسیه
pausal form دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
medoterranean واقع در میان چند زمین میان زمینی
tzarina ملکه روسیه تزاری
bear لقب روسیه ودولت شوروی
bears لقب روسیه ودولت شوروی
menshevik عضو حزب سوسیال دمکرات روسیه
finlander اهل فینلاند ذرشمال غربی روسیه
duma انجمن شهر مجلس شورای روسیه تزاری
verst واحد درازا در روسیه برابر 6701 متر
The novel depicts life in prerevolutionary Russia. این رمان زندگی در پیش از انقلاب روسیه را نشان می دهد.
intervenient در میان اینده واقع در میان
futtock میان چوب میان تیر
trotskism سیستم فکری تروتسکی همکار لنین که به وسیله استالین از روسیه طرد شد
iconostasis [پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
brisker رایج
briskest رایج
brisk رایج
common رایج
commoners رایج
popular رایج
prevalent رایج
circulating رایج
trendier رایج
trendy رایج
non performing loan وام غیر رایج
currents رایج
trendiest رایج
current رایج
commonest رایج
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
going رایج عازم
pass رایج شدن
popular response پاسخ رایج
passed رایج شدن
shibboleth بیان رایج
tradition عقیده رایج
passes رایج شدن
shibboleths بیان رایج
tendered پول رایج
legal tender پول رایج
cashed پول رایج
tendering پول رایج
cash پول رایج
cashes پول رایج
currencies پول رایج
cashing پول رایج
ruling رایج متصدی
rousing نمایان رایج
tenderest پول رایج
tender پول رایج
rulings رایج متصدی
currency پول رایج
remonetize دوباره رایج کردن
fiat money پول رایج اعتباری
circulation رواج پول رایج
circulations رواج پول رایج
paper standard پول رایج مملکت
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
occupation currency پول رایج نیروی اشغالگر
greenrooms شایعات رایج بین هنرپیشگان
bimetallic دارای دو نوع پول رایج
greenroom شایعات رایج بین هنرپیشگان
invasion currency پول رایج ارتش اشغالگر
currencies پول قانونی و رایج هر کشور
currency پول قانونی و رایج هر کشور
Arabic زبان تازی زبان عربی
glib چرب زبان زبان دار
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
leninism اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
bakuninism اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
demonetization سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
Lenkoran medallion ترنج لن کران [این نوع ترنج در فرش های قفقازی و ترکمنی بکار می رود و نام آن از شهری به همین اسم در آذربایجان روسیه گرفته شده و جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
psychophysics علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
greige carpet فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
etcaetera وغیره
And so on and so forth. Etcetera et cetera . وغیره وغیره
et cetera وغیره
currencies داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
currency داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
sheeting ملافه وغیره
snapping قفلکیف وغیره
snapped قفلکیف وغیره
snap قفلکیف وغیره
piled پرزقالی وغیره
snaps قفلکیف وغیره
dales خلیج وغیره
dale خلیج وغیره
pile پرزقالی وغیره
currency depreciation race تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
dossal پشتی صندلی وغیره
dower لانه خرگوش وغیره
dollop دسته علف وغیره
dossel پشتی صندلی وغیره
dollops دسته علف وغیره
shells پوست فندق وغیره
seance جلسه احضارارواح وغیره
coequal درشان ومقام وغیره
stations ایستگاه اتوبوس وغیره
stationed ایستگاه اتوبوس وغیره
station ایستگاه اتوبوس وغیره
coronal هاله خورشید وغیره
coronel هاله خورشید وغیره
sash حمایل نظامی وغیره
sashes حمایل نظامی وغیره
subsidence تخفیف درد وغیره
tamp سوراخی را با شن وغیره پرکردن
curlicue تزئینات خطاطی وغیره
trap زانویی مستراح وغیره
tubes لوله خمیرریش وغیره
tube لوله خمیرریش وغیره
clop لنگی اسب وغیره
frontlet پیشانی اسب وغیره
shell پوست فندق وغیره
shelling پوست فندق وغیره
propeller پروانه هواپیماوکشتی وغیره
snout لوله کتری وغیره
snouts لوله کتری وغیره
Dont move . Hold it. Keep stI'll. بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
pillboxes قوطی حب دارو وغیره
propellor پروانه هواپیماوکشتی وغیره
pillbox قوطی حب دارو وغیره
To score a goal . گل زدن ( درفوتبال وغیره )
vases گلدان نقره وغیره
service charge سرویس مهمانخانه وغیره
furnace تون حمام وغیره
furnaces تون حمام وغیره
ratoon نهال موز وغیره
vase گلدان نقره وغیره
closures دریچه درب بطری وغیره
hide پوست خام گاووگوسفند وغیره
lysis زوال وفساد سلول وغیره
sick bays بهداری کشتی ودانشکده وغیره
speedup ازدیاد تولید یا سرعت وغیره
spinule خارهای ریز چرخ وغیره
sick bay بهداری کشتی ودانشکده وغیره
stancher بند اور خون وغیره
hides پوست خام گاووگوسفند وغیره
hob با دندانه ماشین وغیره بریدن
closure دریچه درب بطری وغیره
loge جای ویژه در تاتر وغیره
nephews پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
hobs با دندانه ماشین وغیره بریدن
horologe ساعت مچی ودیواری وغیره
nephew پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
skyrocketed ازدیاد سریع قیمت وغیره
sick berth بهداری کشتی ودانشکده وغیره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com